۰ نفر
۵ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۸:۲۶

محمد نجفی


1. تصور کنید در کلاس درس فلسفه‌ استادی در دانشگاه نشسته‌اید و سراپا گوشید. استاد از موضوعی می‌گوید که بر آن اصرار نیز دارد. فی‌المثل فلان آدم در فلان کتابش چیزی گفته است و شما شک می‌کنید. تاکنون احتمالاً در چنین موقعیتی اگر اطمینان نداشتید یا سکوت می‌کردید یا می‌گذاشتید برای جلسه بعد تا با استناد به منابع موثق سخنان استاد را اصلاح کنید یا شاید اصلاً بی‌خیال می‌شدید تا نه استاد را کنف کرده باشید و نه احتمالاً خودتان را از پاس کردن آن چند واحد کذایی محروم کنید. اما اگر لب‌تاپی روبه‌رویتان باشد با اینترنت پرسرعت یا گوشی همراهی با امکانات مشابه در جیب‌تان، آن‌گاه می‌توانید به چشم بر هم زدنی به آرشیو آنلاین آثار آن فیلسوف سری بزنید و حتا اگر استاد گرام ظرفیت شنیدن این اصلاحیه را نداشت، دست‌کم اجازه ندهید روند آموزش خودتان به همین سادگی به بیراهه رود.

2. فضای مجازی و آموزش چگونه نسبتی با هم برقرار می‌کنند؟ منظور از آموزش مشخصاً سیستم آموزشی موجود در ایران است که دست‌اندر کار تعلیم و تربیت دانش‌آموزان و دانشجویان ایرانی است. البته هنوز هم به وضوح می‌توان نگاه هم‌چنان سنتی به آموزش را در هر گوشه‌ و کناری و نیز در نهاد‌های آموزشی و اذهان یکایک آموزش‌دهندگان و آموزش‌گیرندگان (بخوانید خدمات‌دهندگان و خدمات‌گیرندگان) مشاهده کرد. معلمی که پشت میز نشسته است یا پای تخته و گاه بدون گچ و تخته‌سیاه معلمی نمی‌تواند کرد و دانش‌آموزان یا دانشجویانی که پشت نیمکت‌ها یا میز و صندلی‌های احتمالاً فرسوده‌ای نشسته‌اند مقابل معلم یا استادشان و یکی می‌گوید و آن‌های دیگر چشم و گوش‌شان را به واژه‌های گران آن یک می‌سپارند. (گرچه گویا این روزها دیگر چنین منولوگی هم در کار نیست و صنعت جزوه‌پراکنی مشکلات بسیاری را حل کرده است دست‌کم در علوم انسانی.) بنابراین عجیب نیست اگر در چنین سیستم آموزشی لنگ و لوکی فضای مجازی به بازی گرفته نشود؛ یعنی همان چیزی که امروزه روز به مهم‌ترین سرگرمی و بازی بسیاری از ما، چه خدمات‌دهنده باشیم و چه خدمات‌گیرنده، تبدیل شده است. ما چه خوش‌مان بیاید و چه نیاید فضای مجازی هر روز بیشتر از پیش وقت‌مان را خود اختصاص می‌دهد و حالا دیگر در همین ایران خودمان شنیدن این‌که فلان بچه 10 ساله «داره چک‌میل می‌کنه» یا چت یا وبگردی، زیاد عجیب نیست. وب‌سایت‌های اشتراکی کد باز نظیر توییتر، دلیشز، فلیکر و امثال آن که به کاربران‌شان اجازه می‌دهند اطلاعات شخصی، پیشنهادات برای لینک‌ وبلاگ‌ها یا وب‌سایت‌ها، تصاویر و مباحثی را به اشتراک گذارند، جوامع مجازی نظیر فیس‌بوک، خینگ، اورکات و...، وبلاگ‌ها، ویکی‌ها (که کاربران‌شان می‌توانند محتوای موجود را ویرایش و اصلاح کرده و آن‌ها را بهبود بخشند)، پادکست‌ها (انتشار مجموعه‌ای از پرونده‌های رسانه‌ای دیجیتال که توزیع آن در اینترنت با استفاده از فید صورت می‌گیرد، و معمولاً توسط کاربران بر روی یک پخش‌‌کننده موسیقی دیجیتال قابل دریافت و پخش است) و وادکست‌ها (پادکست‌های همراه با فایل‌های ویدئویی)، ارتباطات صوتی، تصویری و چت در فضای مجازی از جمله مواردی محسوب می‌شوند که هر روز بیشتر از پیش خود را بر ما و بر جامعه ما تحمیل می‌کنند حال‌ آن‌که کمتر خبری از آن‌ها در سیستم آموزشی فرسوده ما هست. آن‌قدر که هنوز بسیاری از نهاد‌های آموزشی ما وب‌سایت درست و درمانی برای اطلاع‌رسانی به مخاطبان‌شان و یا به تعبیر بهتر مشتریان‌شان ندارند و بسیاری از خدمات‌دهندگان حاضر در این سیستم خود کمترین بهره‌ای از این فضای مجازی نمی‌برند. ]البته به نحو گسترده‌تر می‌توان پرسید ارتباطات و تکنولوژی ارتباطات(ICT) چه سهمی در بازار آموزش امروز ایران دارد؟[

3. اما این بده‌بستان آموزش و فضای مجازی چگونه می‌تواند باشد؟ شاید مثال‌هایی برای تقریب به ذهن به کار آیند؛ مواردی چون امکان دانلود متن‌های درسی که سبب می‌شود دانشجو بدون آن‌که نگرانی‌ای بابت یادداشت‌برداری و جزوه‌سازی از مباحث مطرح شده داشته باشد تمام توجهش را در کلاس به مباحث طرح شده اختصاص دهد، رد و بدل کردن اطلاعات، یادداشت‌ها، مقالات، فایل‌های صوتی، ویدئویی و عکس، گفت‌وگوی مکتوب در قالب تالار‌های گفت‌وگو، چت، برگزاری ویدئوکنفرانس‌ها‌، امتحان‌ها و تست‌های آنلاین همراه با دریافت بلافاصله نمره که مشخص می‌کند یادگیری فرد چگونه بوده است، و در کدام بخش‌ها ضعف داشته است، دسترسی به منابع مرتبط به زبان‌های گوناگون، عدم وجود محدودیت‌های زمانی و مکانی، دوره‌های آموزش مجازی و... دم‌دست‌ترین چیزهایی هستند که ممکن است به ذهن متبادر شوند.

4. اما در واقع این فضای مجازی کارکردی دوگانه دارد: از یک سو می‌تواند به بهبود آموزش مدد رساند و از دیگر سو زمینه‌های بسیاری برای سوءاستفاده و دزدی‌های ادبی و علمی فراهم می‌آورد. این مسأله اما تنها مختص این حوزه نیست. در حالت کلی‌تر تکنولوژی کارکردی دوگانه دارد و چیزی است شبیه همان چاقوی جراحی که بسیار از آن شنیده‌ایم. اما آن‌گونه که هایدگر به نقل از هولدرلین می‌گوید و به گمانم درست هم می‌گوید راه رهایی از همان‌جایی بر می‌آید که خطرخیز بوده است. (نقل به مضمون) و حال ما نیز چاره‌ای نداریم جز آن‌که به استقبال این خطر برویم و هم‌هنگام بکوشیم شیوه ارزیابی‌ها و مواجهه‌هامان را با مقالات و مطالبی که با آن‌ها برخورد می‌کنیم اصلاح کنیم. در این‌جاست که سنجشگرانه‌اندیشی به کار می‌آید. این امر تغییر رویکردی را در سیستم آموزشی طلب می‌کند و آن بنا نهادن این سیستم و بازسازی آن بر شالوده‌هایی جدید از جمله سنجشگرانه‌اندیشی است که نتیجه آن حذف هرگونه منولوگ و زمینه‌سازی برای ایجاد دیالوگ و فضای متکثر خواهد بود و در این مسیر فضای مجازی نیز می‌تواند تأثیرات مثبت بسیاری داشته باشد. این گونه است که یکایک افراد توانایی ارزیابی مطالب را خواهند داشت و سره را از ناسره تشخیص خواهند داد، نه چون حال و روز کنونی ما که پایان‌نامه‌های کپی‌ برداری‌شده نیز گاه از زیر دست اساتید جان سالم به در می‌برند.

 

کد خبر 2672

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 9 =