حسن روحانی، رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشستی با عنوان "تحولات سیاست خارجی در پرتو سند چشمانداز" که امروز برگزار شد، با بیان این که برای ارزیابی هر سیاست و راهبردی به شاخص نیاز داریم، همانطور که اقتصاد را با شاخصهای مشخص بررسی میکنیم، افزود: این شاخصها میتواند رشد تولید ناخالص ملی، رشد سرمایهگذاری، نرخ اشتغال، بیکاری، تورم و ... باشد. اینگونه نیست که بگوییم فلان کارخانه به میزانی تولیدش بالا رفته پس این یعنی وضع اقتصادی بهتر شده است.
او گفت: در سیاست خارجی هم به همین ترتیب است. در آنجا عدد و رقم نیست اما معیارهای کمی وجود دارد که میتوان به کیفی تبدیل کرد؛ مثل امنیت، توسعه، هزینه فایده و ... .
اهم سخنان مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به نقل از ایسنا می آید:
- موضعگیریهایی که مسوولان یک کشور انجام میدهند بسیار تاثیرگذار است در این که هزینه یک کشور را افزایش دهد یا از آن بکاهد. مقامات عناوینی را در اختیار دارند که برای خودشان نیست بلکه امانت ملی است. این عنوانها را ملت در اختیارشان گذاشتهاند تا به نفع مردم استفاده کنند. همچنین نباید این عناوین را تخریب کرد بلکه باید آنها را سالم تحویل مردم داد تا آنها نیز آن را به فرد دیگری تحویل دهند.
- اسناد بالادستی یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی وضعیت اقتصاد، سیاست خارجی و فرهنگ است. اسناد بالادستی شاخص سنجش عملکردها و درست بودن یا نبودن سیاستهاست. قانون و قانون اساسی مهمترین این اسناد هستند و سند چشمانداز بیست ساله به تعبیر مقام معظم رهبری بعد از قانون اساسی بالاترین سند بالادستی است. هدف غائی سند چشمانداز، توسعه یافتن ایران در 1404 است یعنی باید از کشوری در حال گذار به کشوری توسعه یافته تبدیل شویم.
- تا سال 82 تلاش زیادی شد تا سند چشمانداز در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب برسد و پس از آن نیز مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفت و برنامه پنج ساله چهارم اولین برنامهای بود که در چارچوب اجرای سند چشمانداز از سال 84 و با آغاز کار دولت نهم انجام شد.
- در گام نخست به لحاظ اقتصادی، علمی و فنآوری ایران باید در بیست سال آینده جایگاه اول منطقه را داشته باشد. برای این که قدرت اول منطقه و کشوری پیشرفته شویم به کارهایی نیاز داریم و باید رقبایمان در منطقه را عقب بزنیم. برای رسیدن به این جایگاه شاخصهایی هم در چارچوب رشد اقتصادی، رشد تولید ناخالص، نرخ بیکاری و ... مشخص شد.
- قطعا سیاست خارجی برای رسیدن به جایگاه اول اقتصادی منطقه باید زمینهسازیهای بسیاری را انجام دهد. اقتصاد و رشد اقتصادی بدون استفاده از منابع خارجی امکانپذیر نیست و نمیتوان بدون آن به رشد اقتصادی هشت درصد که در سند چشمانداز آمده است رسید. برخی پژوهشگران برای رسیدن به این جایگاه به غیر از منابع داخلی، بررسی کردند که چه مقدار سرمایهگذاری خارجی نیاز داریم که این رقم، رقم بالایی است. حال باید دید در هفت سال گذشته که حدود یک سوم بیست سال آینده را طی کرده است سیاست خارجی توانسته زمینه لازم را برای رشد اقتصادی طبق سند فراهم کند یا خیر.
- تولیدی در کشور موفق است که برای صادرات باشد. چنین تولیدی خود به خود کیفیت لازم را به دست میآورد اما نباید این تولید انحصاری شود. اساس پیشرفت در یک کشور از دید اقتصادی این است که اقتصاد، دولتی نباشد و سیاستهای اصل 44 در این زمینه امیدهایی را ایجاد کرد اما آن چه واگذار شد فقط 17 درصد از بخش اقتصاد دولتی بود که به بخش خصوصی واگذار شد.
- اصل 44 اجرا نشد و باید گفت تا اقتصاد ما خصوصی نشود امکان رقابت، رشد و توسعه به وجود نمیآید. انحصار باید برداشته شود. وقتی یک بخش اقتصاد را به یک ارگان منحصر میکنیم چه انتظاری برای رشد و کیفیت تولید باید داشته باشیم؟ اقتصاد باید برای صادرات باشد تا در بازار جهانی رقابت کنیم.
- این سند میگوید باید در مردمسالاری دینی ایران الگو باشد همچنین در کارآمدی، توسعه مستمر و پرشتاب و نیز به لحاظ جامعه اخلاقی الگو باشد. ما در چند سال اخیر فرصتهای خوبی در منطقه، شمال آفریقا و خاورمیانه شاهد بودیم. تحولات زیادی که اگر در حد انقلاب نبودند یک حرکت رو به جلو بود اما ما در آنها چقدر نقش داشتیم و چقدر توانستیم در آینده این تحولات خود را دخیل کنیم؟
- اینطور نیست که جهان اسلام بگوید جمهوری اسلامی به ما بگویید چکار کنیم تا مثل شما شویم. همانطور که در اقتصاد رقابت است جهان اسلام هم نگاه میکند که کدام کشور کالای فرهنگی و سیاسی بهتری ارائه میکند. نمیتوان کالایی بنجل و گران ارائه کرد، بعد گفت بیایید از ما بخرید. باید الگویی که ارائه میشود کمهزینه، برتر و کیفی باشد. ما امروز رقبای زیادی در منطقه داریم. ترکیه یکی از آنهاست و در تحولات منطقه شاهد بودیم که خود را به صراحت الگوی منطقه معرفی کرد و برخی کشورها که در آنها تحولات رخ داد هم به صراحت ترکیه را الگوی خود معرفی کردند؛ بنابراین باید برای الهامبخش بودن بهترین کالا با بهترین بستهبندی را ارائه کنیم. متاسفانه گاهی ما کالاهای خوبی داریم اما بستهبندیمان خراب است. لحن، ادبیات، شیوه و نوع تعاملمان باید از الگوهای همکاری پیروی کند. این که خودشیفته باشیم و بگوییم ما کشور اول منطقه هستیم و تنها راه نجات، جمهوری اسلامی است کفایت نمیکند. برترین ملت و حکومت هم که باشیم باید به گونهای خود را به دیگران عرضه کنیم که خریدارمان باشند. نمیتوان به زور یقه مردم را گرفت و گفت از ما پیروی کنید. در صورتی که بتوانیم خود را به خوبی و باکیفیت به دنیا معرفی کنیم نیازی به این همه اصرار و شعار نیست.
- نمیدانم اگر در سند چشمانداز سفارش میشد که با دنیا تقابل داشته باشیم غیر از آن چه که امروز انجام میشود دیگر چکار میتوانستیم بکنیم! اقداماتی که در این چند سال گذشته انجام شده مشخص نیست تعامل بوده یا تقابل. اگر میخواهیم در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای جهانی نقش داشته باشیم باید در واقعیت تعامل را انتخاب کنیم.
- (با اشاره به سیاست خارجی تهاجمی) بیایید تهاجم را تعریف کنیم، تهاجم یعنی عملی را انجام دهیم که نگذاریم دشمن نقشهاش را علیه ما اجرا کند یا توطئهای که میخواهد علیهمان انجام دهد در مقابلش یک قدم ما هم حرکت کنیم. این که دشمن تهاجم کند و ما در مقابلش شعار دهیم سیاست خارجی نیست. این انفعالیترین سیاست خارجی است که ما شاهدیم. سیاست خارجی تهاجمی یعنی اگر دشمن برنامهریزی کرد تا علیهمان قطعنامه صادر کند باید با یک برنامه و دیپلماسی و اقدامات مناسب جلوی او را بگیریم و نگذاریم موفق شود و در گام بعد آن قطعنامههای قبلی را دفع کنیم. درشتگویی که سیاست خارجی نیست.
- ما در قطعنامه سپتامبر 2003 شورای حکام که میخواستند به ماده 18 درباره فعالیت هستهیی ایران استناد کنند اگرچه نام ماده 18 برده نشد اما عملا همان ماده را اجرا کردند و بعد ما را به سمت ماده 19 که رفتن پرونده هستهیی ایران به شورای امنیت بود، ببرند. در این مسیر آمریکا تلاش زیادی انجام داد و توانستند در چارچوب همان قطعنامه رای لازم را به دست آورند و هدف این بود که در گام بعد پرونده به شورای امنیت برود. سیاست تهاجمی یعنی اقدامی انجام شود که آمریکا قادر نباشد پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد و ایران در آن مقطع این کار را انجام داد و از طریق مذاکره با سه کشور اروپایی و توافق با آنها توانست جلوی این اقدام آمریکا را بگیرد. سه کشور در آن مقطع به ما قول دادند که در هر شرایطی اجازه ندهند که پرونده هستهیی ایران به شورای امنیت ارجاع شود و این کشورها در مذاکرات تهران به صراحت گفتند که اگر آمریکا پرونده را به شورای امنیت هم ببرد از حق وتو استفاده میکنند. فرض بگیریم که آن ها از این حق هم در زمان خود استفاده نمیکردند مهم این بود که کار برای آمریکا سخت شد و او نتوانست پرونده را به شورای امنیت بکشاند و بالعکس در اجلاس نوامبر ورق برگشت. ما با همکاریهایی که با آژانس و مدیرکل داشتیم توانستیم نتایج خوبی به دست آوریم. البرادعی در نشست شورای حکام اعلام کرد نشانهای مبنی بر انحراف در فعالیتهای هستهیی ایران پیدا نکردهایم و این اظهارات سفیر آمریکا در آژانس، او را بسیار عصبانی کرد تا جایی که به البرادعی پرخاش کرد، ما به این میگوییم سیاست خارجی تهاجمی که جلوی یک ابرقدرت را با دیپلماسی میگیرد.
- آمریکا در سال 2004 تلاش کرد تا با تشکیل کمیته رویکردهای چندجانبه هستهیی در آژانس این مساله را تصویب کند که کشورهایی که تاکنون به غنیسازی اورانیوم دست پیدا نکردهاند دیگر نمیتوانند به سمت آن بروند و میخواستند ایران را هم در این چارچوب قرار دهند اما در مقابل ما ابتدا عضو این کمیته شدیم و اجازه ندادیم آن چه که آنها میخواهند صورت گیرد و همچنین به گونهای برخورد کردیم که نام ایران در بین 40 کشوری که توانایی غنیسازی اورانیوم دارد، گنجانده شد.
- این که دنیا علیه ما توطئه و گام به گام عملیات انجام دهد و در مقابل ما شعار دهیم سیاست خارجی نیست، اسم آن را من میگذارم سیاست خارجی بیهدف، شعاری و انفعالی. ممکن است در یک مقطعی استثنایی ما به جای رویکرد تعامل، تقابل را انتخاب کنیم اما این که بخواهیم اصل را بر تقابل بگذاریم و وقتی یک جا گیر کردیم بگوییم حال تعامل میکنیم، نمیشود.
- در مهمترین مساله اقتصادی یعنی نفت و ترانزیت باید قدمهای موثر در هفت سال گذشته برداشته شده باشد. متاسفانه ما از آماری که بر اساس سند چشمانداز باید در آن موفق باشیم بسیار عقب هستیم. بر اساس سند چشمانداز، رشد تولید ناخالص هشت درصد است اما در برنامه پنج ساله چهارم، 4,5 درصد است. رشد تولید ناخالص داخلی سرانه 6,6 درصد است که در برنامه پنج ساله 3,3 است، همینطور رشد سرمایهگذاری باید 12,2 باشد که در برنامه پنج ساله 5,5 درصد است. نرخ تورم 8,6 و در برنامه پنج ساله 15,2 درصد. نرخ بیکاری در سند چشمانداز 8,4 درصد و در برنامه پنج ساله 11,9 درصد است. این آماری است که در امروز در دست داریم آن وقت میگویند لازم نیست برای رسیدن به اهداف سند بیست سال طی شود میتوان 10 ساله پیش رفت. ما در پنج سال اول اجرای این برنامه به این آمارها رسیدیم آن وقت چگونه میخواهیم در 10 سال این عقبماندگی را جبران کنیم. اگر در پنج سال دوم چنین رقمهایی حفظ شود خوب است.
- باید پرسید آیا دولت کارآمدی لازم را با مقایسه معیارهایی که در چشمانداز گفته شده برای اجرای اهداف سند داشته است یا نه؟ امروز فرصتهای زیادی در منطقه، دنیای اسلام و سطح جهان وجود دارد که بتوانیم از آنها در راستای اهداف خود استفاده کنیم.
- باید از این فرصت به خوبی استفاده کنیم. ما مسوولیت سنگینی داریم و میتوانیم در سالهای آینده برای دستیابی به اهداف سند با اقدامات موثر و پرشتاب به اهدافمان برسیم و سالهای گذشته را جبران کنیم.
29219
نظر شما