فیلم دهم پوران درخشنده لااقل بهترین فیلم او از دهه هفتاد به اینطرف است. یک ملودرام جذاب و پرکشش که مثل همیشه دغدغه های اجتماعی فیلمساز را در خود دارد. همین دغدغه های پررنگ است که سینمای درخشنده را متمایز می کند و تلاش او برای طرح معضلات اجتماعی را دیدنی می سازد. به هرحال چه بپسندیم، چه نه، درخشنده به شیوه خودش فیلم می سازد، ملودرام را خوب بلد است و سینمای محترم خودش را دارد.
او در کارنامه اش فیلم های ماندگاری چون "رابطه" و "پرنده کوچک خوشبختی" را دارد که هردو با محوریت نقص جسمانی کودکان ساخته شده، اما پس از آن کمتر توانسته به موفقیت دو فیلم اولش نزدیک شود. گرچه با "بچه های ابدی" به فضای این فیلم ها و طرح موضوع مشکلات کودکانی که نارسایی جسمی دارند بازگشت.
در "هیس دخترها فریاد نمی زنند" اما، آنچه قصه برآن بنا می شود، مشکلِ جسمی نیست، بلکه یک نارسایی روحی و روانی است. این نارسایی ناشی از مشکلاتی است که با بی توجهی والدین ممکن است برای کودکان حادث شود و آنها را در بزرگسالی قربانی کند.
درخشنده بی آنکه در دام اشک انگیزی مفرط و سانتی مانتالیزم بیفتد، تلاش کرده است در بستری دراماتیک، با روایت قصه ای درباره آزار جنسی کودکان خردسال، فریاد فروخورده زنان را تصویر کند و به تلخی هشدار دهد که تابوهایی چون ترس از آبرو، پرهیز از حرف زدن درباره نارسایی های اخلاقی و جنسی و بدتر از همه کتمان آنها - به ویژه در مواردی که پای زنان و دختران به میان می آید- می تواند چه تبعات هولناکی داشته باشد و چه آسیب های عمیق و جبران ناپذیری به بار آورد.
فیلم پوران درخشنده در سطحی وسیعتر، یک آسیب اجتماعی کلان را بررسی می کند. کتمان کاستی های اجتماعی و سخن نگفتن از آنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه آن را نهادینه می کند و به آن عمق می بخشد. اما آنچه مسلم است، جایی خود را بیرون می ریزد که غیر قابل کنترل است و خسارت آن جبران ناپذیر.
فیلم در دو سه بخش، به ویژه در دادگاه، از زبان یکی دو نفر، شعار می دهد اما این شعارها به دلیل لزوم طرح کارشناسانهء هشدارهای مهم، قابل اغماض است و لطمه چندانی به شکل داستانگوی فیلم نمی زند.
اگر بخش های مربوط به پیدا کردن برادر مقتول، بسیار موجزتر(و یا حتی حذف) می شد و دیگر آنکه در مساله خودداری کاراکتر امیر آقایی از شهادت در دادگاه از ترس آبرو، به امکان شهادت دادن محرمانه او هم فکر می شد، شاید فیلمنامه "هیس دخترها فریاد نمی زنند" روان تر و کم نقص تر بود.
درخشنده با توجه به سوژه ملتهب فیلمش تلاش کرده تمام خط قرمزهای منطقی و حتی غیرمنطقی را با دقت مراعات کند ولی با وجود این، برخی لحظات حساس فیلم مثل حس تمایل به تجاوز به یک کودک از سوی یک بیمار جنسی، خوب از آب درآمده است. حتی گمان می کنم در برخی موارد، درخشنده بیش از حد لازم به واکنش های آتی ممیزان فکر کرده است. از این بابت، فیلم او بیش تر اندازه "با ملاحظه" و خوددار است. در حالی که به گمان من برای طرح معضلات اجتماعی- آن هم از این جنس- به صراحت و شفافیت بیشتری نیاز هست تا طرح بی تعارف مشکلات، هشداری جدی باشد به آدم ها و تشکیلات مربوط به آن و کمکی باشد برای آسیب شناسی، رفع مشکل و یا پیشگیری ازآن. اگر قرار باشد فیلمساز اجتماعی حرف هایش را دائماً قورت دهد و برای ابراز دغدغه هایش نتواند فریاد بزند، همان بر سرش خواهد آمد که بر سر قهرمان همین فیلم آمد.
بازی های خوب بازیگران فیلم به ویژه بازیگران اصلی، ریتم مناسب، پایان درخشان و آن فریاد از ته جان، از امتیازات این فیلم خوش ساخت است.
+++
شنیده ام که برخی مسوولان و ممیزان، با پایان فیلم دچار مشکل هستند و ترجیح می دهند همه چیز قصه به خوبی و خوشی خاتمه یابد و گل و بلبل باشد. در عجبم که چگونه برخی با پاک کردن صورت مسئله می خواهند همه چیز را مدیریت کنند و تازه از سینما و سینماگر توقع دغدغه اجتماعی هم داشته باشند! به هرحال باید بپذیریم جامعه ما مشکلات عدیده ای دارد و بپذیریم که سینما می تواند در رفع آنها موثر باشد. ولی مگر می شود دست و پای سینماگر را بست و از او توقع شق القمرهم داشت؟ سینماگر اجتماعی باید و باید نسبت به معضلات اجتماعی دغدغه داشته باشد، احساس تعهد کند و اینها را درفیلمش لحاظ کند. اگر جز این باشد دنبال ایراد کار بگردید. مرز نقد اجتماعی و ترکیب بسیط "سیاه نمایی" و تفاوت آنها را هم باید به رسمیت بشناسیم و تعریف کنیم. اصلاحاتی که حالا ممیزان از "هیس دخترها فریاد نمی زنند" توقع دارند اگر انجام گیرد فیلم از ارزش های فعلی کاملا تهی خواهد شد و به هیچ روی فیلم اثرگذاری نخواهد بود.
نکته آخر اینکه معلوم نیست چرا اخیراً دوستان ممیز، نسبت به حکم قصاص این همه حساسیت پیدا کرده اند و نمی خواهند هیچ کاراکتری در هیچ فیلمی قصاص شود، حتی به حق. یکبار هم شده بد نیست دوستان، تکلیف خودشان و فیلمسازان و ما را با این حکم قصاص روشن کنند.
5757
نظر شما