در نگاه اول وقتی با فرانکو سیلاک ملاقات کنید هیچ چیز غیر عادی به نظر نمیرسد اما سیلاک 81 ساله زندگی عجیب و غریبی تاکنون داشته و بارها از مرگ گریخته است.
او از سقوط هواپیما، چندین تصادف با قطار و ماشین و دیگر حادثههای مرگبار نظیر باز نشدن در هواپیما و پرت شدن او به روی یونجههای دستهبنی شده جان سالم به در برده است. سیلاک وقتی از همه این حوادث زنده بیرون آمد اطرافیانش به او لقب مرد خوششانس دادند و خوششانسی سیلاک وقتی کامل شد که او هفت سال پیش بلیت یک بختآزمایی به مبلغ تقریباً یک میلیون دلار را برنده شد.
سیلاک با به دست آوردن این همه پول تصمیم گرفت زندگی مجللی برای خود فراهم کند. برای همین یک خانه باشکوه در جزیرهای خصوصی خرید و به آنجا نقل مکان کرد. اما سیلاک خیلی زود متوجه شد که پول خوشحالی نمیآورد چراکه او همیشه تنها بود. در نتیجه پیرمرد خوششانس خانهاش را فروخت و همه داراییاش را به دوستان و خانوادهاش بخشید و دوباره به همان خانه قدیمیاش در جنوب شهر زاگرب در مرکز کرواسی نقلمکان کرد تا شادی از دست رفتهاش را بازیابد.
حادثههای مرگبار برای مرد خوششانس
نخستین باری که سیلاک از مرگ نجات پیدا کرد سال 1962 بود. او برای سفر از سارایوو به دوبرااونیک سوار قطار شد. قطاری که سیلاک سوار آن بود از ریل خارج شد و به درون رودخانه یخ زده افتاد. در این حادثه 17 نفر جان خود را از دست دادند و سیلاک اگرچه دچار سرمازدگی و شوک شده بود اما با چندین شکستگی در نواحی مختلف بدن و کبودی زنده ماند. دومین حادثه سال گذشته برای پیرمرد خوششانس اتفاق افتاد. او برای اولین و آخرین بار سوار هواپیما شد تا از زاگرب به ریئکا برود. همانطور که هواپیما در حال پرواز بود ناگهان در هواپیما باز شد و او به همراه 19 نفر دیگر از هواپیما به بیرون پرت شدند. در کمال ناباوری سیلاک روی یونجههای دسته شده مزرعهای افتاد و زنده ماند اما 19 نفر دیگر جان خود را در این حادثه مرگبار از دست دادند.
سال 1966 او سوار بر اتوبوس بود که ناگهان اتوبوس چپ کرد و داخل رودخانه افتادو. چهار نفر غرق شدند اما سیلاک شناکنان در حالی که قسمتهایی از بدنش بریده شده بود خود را به بیرون از آب کشاند و زنده ماند. سال 1970 چهارمین حادثه مرگبار برای
او اتفاق افتاد. او در حال رانندگی بود که ناگهان خودرواش در اتوبان آتش گرفت و وی پیش از اینکه باک بنزین منفجر شود موفق شد خود را نجات دهد. سه سال بعد دوباره حادثهای مشابه برای او اتفاق افتاد و این بار موهای سیلاک کاملاً سوخت اما باز هم زنده ماند.
سالهای 1995 و 1996 باز هم حادثههای بدی در انتظار سیلاک بود. سال 1995 او در زاگرب بود که با اتوبوسی تصادف کرد اما باز هم با کمترین آسیب زنده ماند و سال بعد وقتی سیلاک در جاده کوهستانی در حال رانندگی بود یک کامیون مستقیم به سمت او آمد و به شدت با وی تصادف کرد خودرویی که سیلاک سوار آن بود به دره سقوط کرد و منفجر شد. در نهایت شگفتی باز هم مرد خوششانس توانست جان سالم به درد ببرد.
من خوشحالم
وقتی سیلاک همه داراییهای خود را بخشید به خبرنگاران گفت که هیچ وقت تا این اندازه خوشحال نبوده. او معتقد است در کنار همسر خود بودن نشانهای از خوششانس بودن است. سیلاک در اینباره میگوید: «وقتی همسرم از بیرون به خانه برمیگردد و من هنوز زنده هستم و میتوانم او را ببینم نشانه خوششانسی من است.»
301
نظر شما