قاسم روانبخش، عضو هیات علمی موسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی (ره) ضمن اعلام عدم کاندیداتوری حجتالاسلام سیدحسن آقای خمینی در انتخابات این اقدام را مثبت خوانده و معتقد است: ایشان نه تجربه اجرایی داشت و نه با اقبال مردمی مواجه میشود.» دبیر سیاسی نشریه پرتو سخن همچنین درباره تلاش اصلاحطلبان برای کاندیداتوری خاتمی میگوید: این کار نشانه به بنبست رسیدن گفتمان اصلاحطلبان است.» وی همچنین معتقد است: «اگر بخواهد در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند در این انتخابات نباید به پیروزی بیندیشند، بلکه فقط باید حضور داشته باشند و به نوعی وارد نظام شوند و در چارچوب نظام باشند تا در چند سال دیگر با یک شگرد و تاکتیک دیگر بتوانند برای کسب قدرت برنامهریزی کنند و وارد صحنه رقابت شوند.»
حجتالاسلام سیدحسن آقای خمینی چندی پیش اعلام کرد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نمیشود، به نظر شما چه کسانی موافق حضور ایشان بودند؟ اعلام عدم حضور در عرصه براساس چه تحلیلی اتخاذ شد؟
این تصمیم براساس واقعیتهای صحنه رخ داد، مقام معظم رهبری فرمودند بحث ریاست جمهوری کار اجرایی بسیار مهم و سنگینی است، بنابراین کسانی که توانمندی کار اجرایی در سطح بالا را دارند باید نامزد شوند. گذشته از اینکه جریان اصلاحات دنبال حضور ایشان در صحنه رقابت بود و فارغ از خط و خطوط سیاسی، قطعاً سیدحسن آقای خمینی مصداق فرد اجرایی قوی نیست چون وی کار اجرایی انجام نداده چه رسد به آنکه وارد سطح ریاست جمهوری شود. فکر میکنم سابقه فرد در حوزه کار اجرایی کلان حداقل شرایط برای قرار گرفتن در جایگاه ریاست جمهوری است. بنابراین سیدحسن آقای خمینی خیلی تصمیم خوبی گرفتهاند برای انتخابات.
چه کسانی ایشان را برای ورود به صحنه تشویق میکردند؟
جریان اصلاحات از مشوقین ایشان بود و تلاش میکرد وی را به صحنه بیاورد، چون اصلاحطلبان در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری دستشان خالی است، طیف وسیعی از این جریان با فتنه سال 88 گره خورده و امروز تعداد کمی از اینها کمتر پیدا میشوند که مرز روشن و شفافی با فتنه دارند؛ اکثر فتنه آفرینان، ساکتین یا حامیان فتنه هستند که هماکنون یا به خارج از کشور فرار کردند یا دستگیر و محکوم شدند و در حال گذراندن دوران محکومیت هستند. بنابراین یک اصلاحطلب سالم و رایآور که بتواند در انتخابات یازدهم بیاید و دیگران زیر پرچمش حرکت کنند، وجود ندارد.
یعنی اصلاحطلبان دنبال یک چهره کاریزماتیک هستند؟
بله، بر همین اساس تلاش میکردند سیدحسن آقای خمینی وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شود تا بتوانند از آبرو و حیثیت امام (ره) و خانواده ایشان مایه بگذارند - بالاخره مردم به بیت امام (ره) علاقه دارند - شاید از این طریق رای جمعکننده به نظرم تحلیلشان این است، ولی سیدحسن آقای خمینی به دو دلیل کار عاقلانه ای کرد که گفت نامزد ریاست جمهوری نمیشود، چون خود وی میداند پست ریاست جمهوری تجربه بالای اجرایی میخواهد و از این تجربه را ندارد و دوم اینکه مردم هم به ایشان اقبالی ندارند، چون جریان فتنه را محکوم نکرد و عکسالعملی هم که مردم به سیدحسن آقای خمینی در حرم امام (ره) داشتند مشت نمونه خروار است و از صندوق آرا هم چنین نتیجهای بیرون میآید. من فکر میکنم فتنهگران به قدری آلوده شدند که با آب زمزم تمیز نمیشوند و هرکس به نحوی چه حضوری، حمایتی یا رفاقتی با این فتنهگران بوده، مردم به وی نگاه منفی دارند. بنابراین به نظر میرسد که سیدحسن آقای خمینی کار عاقلانهای کرده که صریح گفت نامزد ریاست جمهوری نمیشوم. این کاش رسما میآمد عملکرد فتنهگران را محکوم میکرد تا نگاه مردم در قبال وی اصلاح شود.
با این تفاسیری که گفتید الان وضعیت اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؛ خاتمی میآید یا خیر، آیا چهره کاریزمای دیگری دارند یا با چهره خنثی میآیند تا راهی برای بازگشت به درون حاکمیت باز کنند؟ ارزیابی شما چیست؟
اصلاحطلبان در این انتخابات دچار یک بحران و بنبست کامل سیاسی شدند و طرح دوباره نام آقای خاتمی موید همین مساله است،چون این جریان که یک روز شعار جوانگرایی میداد بعد از گذاشت 16 سال نتوانستند یک نیروی موثر، کارآمد و جوان تربیت کند تا وی اصلاحطلبان را به قدرت برگرداند. مردم دو بار آقای خاتمی را در سالهای 76 و 80 آزمایش کردند و وی در طول 8 سال ریاست جمهوری فرصت داشت که طرحها، ایدهها و برنامههای خود را عملیاتی کند و الان دیگر حرف جدیدی برای گفتن ندارد؛ اینکه اصلاحطلبان در صددند فردی با 70 سال سن که 16 سال پیش رئیسجمهور شد را دوباره به صحنه برگردانند حکایت از شکست این گفتمان دارد. البته به این مباحث فارغ از نقش آفرینی خاتمی در جریان فتنه باید توجه کرد. خاتمی مشوق سران فتنه مثل موسوی بود و شال سبز به گردن وی انداخت و سال 88 حرفهای تحریکآمیز مطرح کرد، به فرض هم که شورای نگهبان او را تایید کند بعید است وی بتواند اصلاحطلبان را در انتخابات لیدری کند چون همین اصلاحطلبان در سالهای 80 تا 82 بحث پیاده کردن خاتمی از قطار اصلاحات را مطرح کردند و میگفتند خاتمی توانایی پیگیری مطالبات آنها را ندارد، حالا چطور میخواهند دوباره کنترل و راهبری قطار را به دست او بسپارند. این نشانه ناتوانی و بهبست رسیدن گفتمان اصلاحطلبی است. البته برخی طیفهای اصلاحطلب نیز به سراغ افرادی رفتند که توانایی و قدرت لازم را برای جذب آرا ندارند.
30123
نظر شما