زهرا خدایی
11 فوریه 2011 بود که مصریها به حکومت 32 ساله حسنی مبارک پایان دادند. پس از دو سال مصر هنوز صحنۀ آشوب و درگیری میان نیروهای مخالف و موافق محمد مرسی، رئیسجمهور اسلامگراست. جامعه مصر با گذشت 8 ماه از حکومتداری محمد مرسی دو قطبی شده و عملکرد ضعیف رئیسجمهور و تیم وی همچنان با پرسشهای زیادی روبروست. وحدت ملی که مرسی در ابتدای زمامداری آن را وعده داده بود، به ظاهر رنگ باخته و به نظر میرسد با توجه به دست برتر اسلامگرایان، اعطای امتیاز به مخالفان شدنی نباشد.
علی اصغر محمدی، مدیرکل سابق خاورمیانۀ وزارت خارجه و کارشناس مصر دربارۀ وضعیت فعلی مصر میگوید: مرسی یقین دارد که در انتخابات پیش رو برندۀ میدان است و از این رو به نظر نمیرسد برای اعطای امتیاز آمادگی داشته باشد، اما در عین حال رئیسجمهور در سیستم بوروکراتیک کشور گرفتار شده است. خبرآنلاین آخرین وضعیت مصر را با علی اصغر محمدی مورد بررسی قرار داده است که در ذیل میخوانید.
چرا روند مذاکرات میان مخالفان و دولت به نتیجهای نمیرسد؟ و حتی زمزمههای انحلال کابینۀ هشام قندیل به گوش میرسد؟
من فکر میکنم مسئلۀ عمیقتر از انحلال دولت باشد. شاید یکی از خواستههایی که مخالفان دارند و آن را علنی نمیکنند ولی در ذهنشان وجود دارد اینست که به دنبال آنند رئیسجمهور را از ادامه کار بازدارند. این مسئله را به طرق مختلف اعم از انتخابات زودرس و... بیان کردهاند. آنها ضمن اعتقاد به این واقعیت که رئیسجمهور رأی اکثریت مردم را دارد، ضمن تأیید ضمنی این مسئله اعلام کردهاند که این توان را دارند که امکان حکومت کردن آرام را از مرسی بگیرند. به نظر میرسد آنها بیشتر به دنبال فراهم آوردن فضای جدیدی هستند که طی آن رئیسجمهور را ادامۀ کار بازدارند. اشتباهاتی که تیم مرسی در مدیریت امور مرتکب شد و همچنین ناتوانی از ایجاد موجی که در آن مردم حول محور وحدت ملی حداکثری باشند و از سوی دیگر غرق شدن در سیستم اداری که در آن نقش اساسی ندارند، از مهمترین مشکلات مرسی بود. در واقع دولت قرار یک سیستم فرعونی را اداره کند، بدون اینکه فرعونی در رأس آن باشد، لذا با مشکلات فراوانی مواجه است که این امکان را به مخالفین داده که تا حدی در اهدافشان پیش بروند.
خلاصه اینکه مجموعۀ اشتباهاتی که محمد مرسی و اطرافیانش داشتند از یک سو و ناتوانی در ایجاد یک فضای گفتمانی و مدیریتی غالب و همچنین طمع مخالفان برای بازگرداندن اوضاع به وضعیتی که جایگاه بهتری برای خود در ساختار حکومتی رقم بزنند، موجب وضعیت فعلی شده است.
چرا دولت حاضر به اعطای امتیاز به مخالفان نیست؟
نمیدانم مرسی آمادگی اعطای این امتیازات را دارد یا خیر؛ با توجه به اینکه اطمینان دارد در انتخابات آتی مجلس برنده میدان است. مرسی یقین دارد که اخوان المسلمین در انتخابات آینده به همراه متحدان اسلامگرای خود میبرد. شواهد و قرائن نیز همین مسئله را نشان میدهد که در صورت برگزاری انتخابات، اسلامگرایان تا اطلاع ثانونی اکثریت قابل توجه را از آنِ خود خواهند کرد. ادعای آنها اینست که با این وضعیت نیازی به امتیاز دادن نیست و به مروز زمان سعی میکنند که مسائل را حل کنند.
در اینجا باید نقش آمریکا را مد نظر قرار داد که از یک سو به مرسی اینگونه میفهمانند که رئیس قانونی مصر است و از حمایت آمریکا برخوردار است و از سوی دیگر به مخالفین چراغ سبز میدهند و آنها را به صحنه میکشانند. ادامۀ این درگیری اگر طراحی آمریکا نباشد(که من شک دارم طراحی آمریکا نبوده باشد) ولی مدیریت آمریکا را در آن میبینم که طرفین را به دادن امتیاز کمتر تشویق میکنند تا از نرمش کمتری برخوردار باشند و به خواستههای حداکثری خود بیندیشند.
چرا اسلامگرایان در عرصۀ مدیریت تا این اندازه ضعیف ظاهر شدند؟ آیا میتوان گفت که با توجه به درصد پائین مشارکت در انتخابات آخر، اخوانالمسلمین دیگر جایگاه سابق را ندارد؟
من با ریزش اخوانالمسلمین موافق نیستم. حتی در انتخابات اخیر که گفته میشد 40% مردم شرکت کردند، باید بگویم که در همه پرسی قانون اساسی نیز 40% مردم شرکت کرده بودند. در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نیز همین میزان شرکت کرده بودند. بحث مشارکت را نباید وارد بحث ریزش جایگاه کرد. اصولاً میزان مشارکت در مصر پائین است. مشارکت بسیار بالایی که در ایران وجود دارد را نباید با جاهای دیگر مقایسه کرد، کمتر جایی چنین درصدی از مشارکت بالا در انتخابات مشاهده میشود. از این رو نباید این مسئله را مبنا قرار داد.
بحث دوم درصد آراء است که تقریباً جر انتخابات ریاست جمهوری که وضعیت خاصی پیدا کرد، در سایر انتخاباتها نیز درصد اسلامگرایان تقریباً بین 60 تا 70% بوده است و همین آراء را بدست آوردهاند. من یقین دارم که در انتخابات بعدی نیز به همین صورت خواهد بود.
با وضعیت فعلی چرا اخوانالمسلمین ناتوان است از اینکه تسلط و هژمونی خود را بر کشور حاکم کند؟
باید به ناپختگی و عدم وجود عناصر سیاسی استراتژیک اشاره کرد؛ نبود افرادی که بتوانند استراتژیک فکر کنند از جمله معضلات اخوان المسلمین است. تعداد افرادی که بتوانند مدیریت استراتژیک کنند و توان سیاسی فائقهای داشته باشند تا بتوانند با گفتمانسازی و جریانسازی بر جامعه غلبه پیدا کنند، در اخوانالمسلمین اندک است و یا ضعیف عمل میکنند و یا توان این را پیدا نکردهاند که بتوانند خود را بروز دهند.
مشکل اخوانالمسلمین ناتوانی در حاکم کردن هژمونی خود بر کشور است. در نتیجه نتوانسته علیرغم همۀ توان خود در بسیج مردم بر بحران قائل آید. قضیه بسیار ساده است، جریانهای دیگر خیلی ضعیف هستند، جز نیروهای مبارک که بعد از اخوان المسلمین از قدرت بیشتری در بسیج عمومی برخوردارند، تقریبا نیرویی در مصر وجود ندارد که بتواند هم مشروعیت انقلابی بگیرد و هم در عین حال بتواند مردم را برای انتخابات بسیج کند. میتوان گفت که اخوان المسلمین در صحنۀ سیاسی مصر به لحاظ توان بسیج عمومی ملت قدرت بلامنازع است. اما این توان را نتوانسته در مدیریت کشور ترجمه کند و کاملاً مشخص است که ضعف دارد و بیش از آنکه بتواند بر روند امور کلی کشور سیطره پیدا کند به نظر میرسد بیشتر محکوم شرایط خاص اداری کشور شده است. به جای اینکه او سوار بر وزنۀ مدیریتی دولت بشود و دولت را مدیریت کند و به سمت و سویی که خودش میخواهد (اعم از حل مشکلات، اداره امور و هدایت مردم به سوی سازندگی و نجات کشور) به نظر می رسد که بیشتر در چنبره بوروکراسی کشور گرفتار شده و اینجاست که بزرگترین نقطه ضعف اخوان المسلمین خود را نشان داده و مخالفان نیز با بهره گیری از وضعیت کنونی بن بستی را در کشور حاکم کردهاند.
آینده مصر را با این وضعیت چگونه پیشبینی میکنید؟ مصر انتخابات مهمی را پیش رو دارد، آیا این مسئله بر انتخابات آتی تأثیر میگذارد؟
آینده را نمیتوان پیشگویی کرد. اما باید به چند پارامتر توجه کرد:
نکتۀ اول موضعگیری آمریکاست. آمریکا نقش مهمی در وضعیت کنونی مصر دارد. من فکر میکنم استراتژی آمریکا برای مصر اینست که از برقراری ثبات جلوگیری کنند و این کار را خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که مصر با حاکمیت اخوانالمسلمین اوضاع باثباتی داشته باشد. اما در عین حال نمیخواهند این بی ثباتی به حدی پیش برود که اوضاع از کنترل کلی خارج شود. چون در چنین حالت هرج و مرج عمومی خطر بسیار زیادی منافع آمریکا را در منطقه و بیش از همه امنیت رژیم صهیونیستی را تهدید خواهد کرد. لذا آمریکاییها سعی میکنند به این وضعیت بی ثباتی کنونی ادامه بدهند و هر وقت اوضاع به سمت ثبات پیش رفت به گونه ای سعی در تحریک مخالفان خواهند داشت و در عین حال زمانی که این بی ثباتی از حدی فراتر رفت، سعی در جلوگیری و سرایت آن خواهند داشت.
لذا پیش بینی مشخص اینست که بی ثباتی کنونی ادامه خواهد یافت اما به سقوط امور و فروپاشی و هرج و مرج کلی نخواهد رسید و در عین حال احتمال برگزاری انتخابات در این شرایط و چهارچوب محتمل است.
4952
نظر شما