در نگاه حضرت استاد حکیمی ارایه نان و کتاب مجانی موضوعیت نداشته باشد بلکه طریقیت داشته باشد. آنچه مهم است اینکه کسی صرفا به خاطر ناداری از نعمت دسترسی به نان و معارف سودمند محروم نماند...

آخرین نوشته من، اطلاع رسانی انتشار کتاب نفیس "مرزبان توحید" بود که به نوعی کارنامه استاد محمدرضا حکیمی است. در ذیل آن خبر، فرازی را از کتاب "نان و کتاب" ایشان آوردم که استاد حکیمی در آن بر ضرورت عرضه رایگان نان و کتاب (های سودمند در حوزه های مشخص که نامبرده شده بودند) توسط حکومت اسلامی تاکید نموده بودند. این نوشته از جانب تنی چند از جوانان برومند و علاقمند که مراتب تعهد و دلبستگی آنان به آموزه های مکتب حیاتبخش اسلام و اهل بیت (ع) برای نگارنده محرز و مسلم است، مورد سوال و احیانا نقد قرار گرفت. از میان چند گفتگو  و مکاتبه ای که با این عزیزان داشتم این فراز را از نامه الکترونیکی یکی از برادران فاضل و متعهدم که اینک در دانشگاه هاروارد مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد می باشد انتخاب نموده ام. ایشان در کمال ادب و ضمن اظهار ناآشنایی قبلی با شخص استاد محمدرضا حکیمی ایده نان و کتاب مجانی را در قالب نوشته زیر مورد چالش قرار داده اند:

"آثار  مخرب نان رایانه ای (و نه حتی نان مجانی) بر اقتصاد ایران تا چند سال پیش به وضوح مشخص بود: از سویی نانهای کم کیفیتی که عملا تنها جهت بهره مندی از یارانه آن پخته می شد و بلافاصله به دامداری ها فروخته می شد تا خوراک ارزان گاوها شود؛ و از سوی دیگر مصرف کنندگانی که بیش از نیاز نان می خریدند و اسرافی که می رفت به  ویژگی ای فرهنگی تبدیل گردد.

 

در مورد آثار مخرب کتاب یارانه ای شاید کمتر بحث شده باشد، در مورد کتاب، به عنوان یک کالای فرهنگی، علاوه بر دردسرهایی نظیر افزایش نامعقول عرضه کم کیفیت و تقاضای غیرواقعی - که در مورد نان یارانه ای بدان اشاره شد - مسائلی دیگری هم هست که باید مورد توجه قرار گیرد. اینکه کتاب خوب را به قیمت ارزان (یا مجانی) در اختیار عموم قرار داد در نگاه اول طرح خوبیست اما نباید فراموش کرد که دولت هم علایق خودش را دارد و الزاما معلوم نیست که نظر او در مورد این که کدام کتاب باید خوانده شود با نظر من و شما جور در بیاید. به علاوه عالم و هنرمندی که دستش در جیب دولت باشد ملاحظاتی پیدا می کند و رفته رفته به راهی می افتد  که از ارزش نتیجه کارش می کاهد.  در چنین شرایطی نویسنده مستقل شانس انتشار عقایدش را از دست می دهد و جامعه هم شانسش را برای شنیدن نظرات متفاوت . 
جنبه دیگری که می خواهم بر آن تاکید کنم کم اثر بودن چنین سیاستی بر افزایش سواد عمومی است. می دانیم کتاب (و سایر محصولات فرهنگی) به طور کلی در سبد  کالایی خانوار ایرانی سهم چندانی ندارد. سطح سواد در ایران و به تبع آن سطح کتابخوانی چنان پایین است که به نظر می رسد اغلب مردم به کلی نیاز جدی ای به چنین کالایی حس نمی کنند. مشکل قیمت کتاب نیست ، مشکل کتاب خوانی است. نه اینکه مخالف تاسیس کتابخانه های بیشتر باشم ولی مگر همین کتابخانه های موجود چقدر تاثیر داشته اند در کتابخوانی مردم؟

 

اینها را گفتم که نتیجه بگیرم هدف اصلی در دسترس بودن خوراک جسم و جان برای همه، هدف پسندیده ایست و در کشورهای پیشرفته هم برای تحقق هر دوی اینها مکانیزم های فراوانی طراحی شده: ولی نان و کتاب مجانی دردی را دوا نمی کند. سیاست گذاری مسئله پیچیده تریست از ایده ها و آرزوهای ما. همیشه کوتاهترین راه بهترین راه نیست".
ضمن سپاس و تشکر صمیمانه از این برادر عزیز، توجه ایشان و دیگر عزیزانی را که به نحوی سوالات و یا نکات مشابهی را مد نظر داشته اند به موارد ذیل جلب می نمایم:
 
1- استاد حکیمی قبل از آنکه متخصص و دانشمند علم اقتصاد به مفهوم امروزین و متداول آن باشند یک متفکر و متخصص حوزه اسلام  شناسی و تشیع هستند و انصافا سالهای متمادی است که با قلم متین و متن بلیغ و رسای خود تلاش نموده اند آموزه های واقعی آیین آسمانی اسلام  و مکتب اهل بیت (ع) را به آحاد جامعه و به ویژه جوانان و اقشار علاقمند به دانستن و اندیشیدن عرضه نمایند. شاید اگر این قبیل پرسشها به محضر خود ایشان عرضه می گردید با نگاه نافذ و تشخیص عالمانه شان پاسخ بلیغ تر و صحیح تر را خودشان مطرح می نمودند و البته این کمترین از تحقق این معنا نیز ناامید نیستم. با این حال به قدر دانش اندک خود تلاش خواهم نمود مواردی را بیشتر توضیح دهم. 
 
2- برداشت من از نوشته استاد حکیمی آن است که اسلام و مکتب تشیع می خواهد که یک یک افراد جامعه از نعمت دسترسی به نان (به عنوان کمترین قوت سیرکننده و رها کننده انسان از شر گرسنگی جسم) و کتابهای سودمند (به عنوان تامین کننده غذای روح و فکر انسان) به علت فقر و نداشتن پول (و یا به هر علت دیگری که رفع آن برای حکومت اسلامی ممکن است) محروم نمانند. این چکیده فهم من از مطالعه متن کامل نوشته ایشان است. دوستان و علاقمندان نیز می توانند با مطالعه متن کامل نوشته ایشان در خصوص صحت و یا سقم برداشت این حقیر قضاوت نمایند. ضمن اینکه در مورد کتاب مشخص است که فقر و ناداری تنها علت دور ماندن گروههایی از مردم از معارف ارزشمند و مفید نیست و حتما می بایست برای رفع آن دیگر علل نیز مطالعه نمود و راه حلهای متناسب عرضه نمود. حتی اگر آن دیگر علل از جهت اهمیت و شمول بر علت فقر ترجیح دارند به شکل منطقی رفع آن دیگر علل بر این علت اولویت و رجحان دارند. 
 
3- گمان می کنم در نگاه حضرت استاد حکیمی ارایه نان و کتاب مجانی موضوعیت نداشته باشد بلکه طریقیت داشته باشد. بدان معنا که آنچه مهم است اینکه کسی صرفا به خاطر ناداری و مشکلات متعاقب آن از نعمت دسترسی به نان و معارف سودمند محروم نماند. حال اگر این هدف با ایده ارایه نان و کتاب مجانی محقق میشود فبها، و اگر این ایده مستلزم مفاسد و توالی فاسدی است و در دنیای معاصر و به اقتضای رشد علمی بشر در حوزه های اقتصاد و سیاست گذاری ابزارهای بهتر و موثرتری از این ایده مطرح شده و قابل اجرا هستند قطعا آن ابزارها بر ابزار ارایه نان و کتاب مجانی فضیلت و برتری دارند. حتی به نظر میرسد رسانه های الکترونیک و رسانه های صوتی و تصویری نظیر رادیو و تلویزیون نیز می توانند از مصادیق عرضه رایگان معارف سودمند به اقشار مختلف جامعه باشند (البته به شرط آنکه باز معیارهای مالی و اقتصادی دسترسی برخی اقشار را به این رسانه ها محدود نساخته و این رسانه ها نیز در ابلاغ و نشر معارف سودمند اسیر ملاحظات مختلف نگردند).
 
4- در خصوص ایده عرضه کتاب مجانی با توضیحاتی که استاد در بخشهای مختلف مقاله ارایه فرموده اند مشخص می شود که نظرشان بر متصل شدن جریان عرضه کتاب به دولت به مفهوم متداول و امروزین آن نیست، بلکه آن را یکی از شئون حکومت اسلامی به طور عام میدانند و البته همواره  فرض بر این است که هستند عالمان آگاه و آزاداندیش و مستقلی که بر اساس مصالح واقعی امت اسلامی کتابهای سودمند و مفید را تشخیص داده و عرضه آنها را به جامعه تجویز نمایند. ضمن اینکه این سخن به معنی سلب و محروم کردن دیگر نویسندگان و مولفان از تالیف و انتشار کتب و دیدگاههایشان -البته با فرض منطبق بودن با موازین قانونی- نیست.
 
5- من البته کماکان جای این سوال را خالی و عرصه را برای طرح آن مناسب می دانم که درست است که نان مجانی موجب اتلاف منابع و استفاده ناصحیح از آن می گردد اما اگر امر دایر شد بین انتخاب یکی از دو حالت زیر: یکی اینکه نان مجانی عرضه شود و مطمین باشیم که کسی در جامعه اسلامی سر گرسنه بر بالین نمی گذارد و البته موجب اتلاف برخی منابع نیز بگردد و حالت دوم اینکه به منظور تولید و مصرف بهینه نان (و فقط نان به علت حساسیت و خاص بودن آن) قیمت گذاری نان در دل سازوکار بازار به سمتی برود که برخی از آحاد جامعه نتوانند دسترسی به همین قوت لایموت نیز پیدا کنند اصولا انتخاب درست کدام است و کدام حالت را باید انتخاب نمود؟ مشخص است که اگر بتوان با وضع سیاستی عقلایی همه خوبیهای دو حالت را جمع و همه تبعات منفی را کسر نمود این ایده آل ترین شکل ممکن است، اما سوال این است که بر فرض که هیچ سیاستی نتواند در این زمینه جمع بین همه ابعاد مثبت را بنماید از بین گزینه بیشینه نمودن منافع اقتصادی طیف وسیعی از جامعه به قیمت گرسنه ماندن گروه -شاید- کمتر و گزینه اطمینان از سیر بودن همه آحاد جامعه ولو به قیمت پذیرفتن برخی هزینه ها کدام را باید انتخاب نمود. به گمانم این سوال اگر در عالم علم هم به طور مطلق پاسخی داشته باشد، لااقل در فضای اقتصاد سیاسی ایران هنوز پاسخ قطعی نیافته است و حرکت پاندولی سیاستهای ما به سمت این دو سر طیف موید این مدعا است.
 
6- من توجه عزیزان و خوانندگان را به نوع نگاه ارزشمند و دقیق دوست و برادر فاضلی که نوشته فوق را مرقوم داشته اند نیز جلب می نمایم. نگاه سیاست گذارانه به مسایل و موضوعات عام و مهم کشور و جامعه اسلامی همان حلقه مفقوده و مکملی است که باید به نگاه عالمانه و آرمانگرایانه بزرگان و متخصصان حوزه دین افزوده و ملحق شود تا از دل این اتصال و هم افزایی برنامه ها و سیاستهایی خلق و اجرایی شوند که هم تحقق آرمانهای دینی و ارزشهای اسلامی را محقق سازند و هم مبتنی بر خرد جمعی و دانش بشری و اصول و موازین مستحکم عقلی باشند. اتفاقی که مع الاسف در همه سالهای گذشته نیفتاده است. بدان معنا که یا در برخی مقاطع با تعهد به اسلام و ارزشهای دینی به وضع و اتخاذ سیاست های عمومی پرداخته نشده و یا سیاست گذاریهای انجام شده اگر هم به سمت تحقق ارزشهای الهی بوده اند ولی به علت بی نصیب بودن از محتوای دانش و خرد بشری از اثربخشی و کارآیی لازم برخوردار نبوده اند.
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 284412

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۲
    3 4
    بنده توفیق حضور در محضر استاد حکیمی را داشته ام اما چنین بنظر می رسد که ایشان از واقعیت های اجتماعی و مسائل روز بدلیل کهولت سن و نیز عدم مطالعات خارج از حوزه علوم اسللامی دور افتاده اندلذا نظریه پرداز خوبی در این گونه امور نیستند البته کتابهای ایشان غالبا خوب و تحقیقی هستند اما در همان محدوده تاریخی و موضوعی 0اما در خصوص مطلب جناب اقای نیلفروشان بنظر می رسد ایشان بدلیل مطالعات سطحی و نه عمیق از استدلال علمی بی بهره اند مخصوصا اگر بند سوم نوشته ایشان را در خصوص موضوعیت و طریقیت را ببینیم کاملا به این نکته پی می بریم بامید انکه كسي در اندیشه مهندسی اندیشه ها نباشد
  • میلاد IR ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۲
    3 0
    با سلام،متاسفانه اصل مطلب استاد حکیمی را نخوانده ام ولیکن بعنوان کسی که حداقل طی سی سال گذشته هرکجا مطلبی از ایشان به چشمم خورده مطالعه کرده ام و با کمترین سطح دانش و بینش معتقدم استاد حکیم به هیچ وجه نظرش ارایه فیزیکی نان و کتاب به مردم و جامعه نبوده است بلکه ایشان به درستی معتقد است که شرایط جامعه خصوصاً اسلامی باید آنگونه باشد که جامعه دغدغه حداقلی نان شب نداشه باشد و دسترسی به منابع فرهنگی و علمی(بازهم ضرورت ها و حداقلها) برایش فراهم باشد و این کف توقع مسلمان ایرانی است.