بیست سال یش گل آقا هم در استقبال از بهار و عید و سال نو، همان مصائبی را برای مردم پیش​بینی ​کرده که حالا هم کم و بیش با آنها درگیر هستیم و بعد از تعطیلات کم​کم ظاهر می​شود!

کباب!
عید آمد و دل در تب و تاب است، بیا
از غصه دلم سخت کباب است، بیا
روکن به من ای شانس، که کارم خیط است
اوضاع ریالی‌ام خراب است، بیا
وصله!
عید آمد و با سفره بی‌نان چه کنم؟
با کور و کچل‌های فراوان چه کنم؟
صد وصله به تنبان زدم و، شد پاره
با پارگی وصله تنبان چه کنم؟

***
خوابش کن!

غذابم میده، این صاحب خونه‌مون یارب عذابش کن
چو من بی‌خانمونش کن، چون من خونه خرابش کن
تن مارو همه‌ش با داد و قال خود می‌لرزونه
چو ما مستأجران دائم دچار اضطرابش کن
از اون‌جایی که او با محتکرهای کذا جوره
نمی‌گم خونه‌شو ویرون، ولیکن بی‌صاحابش کن

الهی کاسب این کوچه هم از من طلبکاره
منو از چشم او مخفی کن و یک لحظه خوابش کن

الهی ما میون سفره‌مون نون بربری داریم
تو این نون بربریها را مبدل بر کبابش کن
دارن ر می‌زنن زود باش برو آی بچه پشت در
اگه دیدی طلبکاره، به خوشرویی جوابش کن

برایم یک نفر عکسی کشید از حاجی ارزونی
به من گفتش به یاد اون روزا این عکسو قابش کن
الهی دشمنان ملک مارو از زمین برکن
دعای ما همه اینه، خدایا مستجابش کن


***

بهاریه

به خنده لب واکن
زمان پاکوبی‌ست
بیا تماشا کن
شده‌ست بلبل، خل
شلنگ و تخته‌زنان می‌رود به جانب گل...
به سفره‌زار چمن‌ها نهار آمده است
به کام سردی دی، زهرمار آمده‌است
بهار آمده است
بهار آمده است
همیشه‌تان نوروز
و عیدتان پیروز
و دشمنان شما،
له و لورده بیفتند بر کف اتوبوس
... ولی مرا افسوس
منم که رومی رومم
منم که زنگی زنگم
منم که لایق صدها هزار اردنگم
مرا خرید غم‌آمیز عید سابیده‌ست
و بخت خوابیده‌ست
فرود سیلی نرخ است و گونه عیدی
خدنگ خشم‌آلود
پلنگ پشم‌آلود!
...دوباره می‌باید،
به قرض و قوله کنم چشم جیب خود روشن
آهای فرزندم،
بیا ز عیدی خود جان ببخش بابا را
و در حساب طلبکاری خودت بنویس
اگر زدم زیرش
«روا بود که ملامت کنی زلیخا را»!

 

 

 

 

گل آقا. شماره 116. فروردین 1372

6060

کد خبر 284658

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین