پوریا ناظمی: داستان جیمز کامرون به اندازه دنیاهایی که در فیلمهایش به نمایش میگذارد شگفتانگیز و پرماجراست؛ پسرکی کانادایی که دوران کودکیش را با کاوش محیط طبیعی اطراف خانه، خواندن داستانهای علمی-تخیلی و آرزوی کاوشهای دریایی سپری میکرد شاید در خیالپردازانهترین رویاهایش نیز نمیدید که در مرز میان جهان علم و تخیل قرار بگیرد.
پیشرفتهای یک کارگردان
کامرون تحت تاثیر دنیایی شگفتانگیز و تحولات سریع کاوشهای مختلف، از فضا گرفته تا اعماق دریا، خود شروع به نوشتن داستانهای کوتاه علمی-تخیلی و همچنین طراحی شخصیتهای این دنیا کرد. زمانی که کامرون فیلم «2001، یک اودیسه فضایی» را دید، از تماشای جلوههای ویژه شگفتانگیز آن به وجد آمد و پس از آن ساعتهای طولانی از اوقات فراغتش را در کتابخانهها به مطالعه درباره جلوههای ویژه سپری کرد. در همین مدت اما به علاقه اصلی خود که خلق شخصیتهای فانتزی و همچنین غواصی در آبهای عمیق بود میپرداخت. با اکران فیلم «جنگ ستارگان» کامرون دنیایی را دید که دوست دارد آن را خلق کند.
او از گروهی از دندانپزشکان محلی پول جمع کرد تا فیلم کوتاهی را ساخته و جلوههای ویژه آن را درست کند، به این امید که شاید استودیویی درهالیوود آن را بخرد و اجازه ساخت فیلم کامل را به او بدهد. اما این کار باعث شد تا جوانی که مجبور بود برای تامین هزینههای خود غذای مدارس را با وانتش منتقل کند به دنیای سینمای حرفهای وارد شود.
استعداد او باعث شد یکی از کارگردانها برای فیلمیدرجه چندم پیشنهاد مشارکت او در بخش جلوههای ویژه را بدهد. این مسیر او را به کارگردانی فیلمینه چندان مطرح کشاند و در نهایت کابوسی شبانه او را به یکی از نامهای معروفهالیوود بدل کرد؛ کابوسی که وی در آن سربازی را دید که از آینده برای کشتن زنی به زمان ما آمده است، ایده ساخت ترمیناتور را مطرح کرد و این بار بخت با او بیشتر یار بود و او فیلمی را کارگردانی کرد که یکی از بهترینهای علمی-تخیلی دوران شد و در عین حال جلوههای ویژه را توسعه داد.
اینک مسیر پیش روی او به نظر باز میآمد. فیلمهای بعدی او هر یک با تجربه جدیدی از جلوههای ویژه و داستان همراه بود. بیگانهها، دروغهای واقعی و مغاک. در تمام این مدت روح ماجراجو و جان شیفته کاوش و بهخصوص عشق به اعماق دریاها او را رها نکرد و در تمام این مدت خود را با جهان علم و فناوری در تماس نگاه داشت. او ابزارها و فناوریهایی را که برای پروژههایش نیاز داشت میساخت و سرانجام به داستانی رسید که او را به موفقترین چهره هالیوود بدل کرد. وسواس و عشق او به اعماق آبها و داستان تایتانیک باعث شد تا سناریو داستانی عاشقانه درباره تایتانیک را بنویسد. سالها بعد اعتراف کرد که چگونه علاقهاش به کاوش اعماق دریا و دیدن مستقیم تایتانیک او را به این طرح رسانده است. او توانست هزینه لازم برای کاوش تایتانیک واقعی را از استودیو بگیرد و در عین حال با ساختن نمونهای یک به یک از تایتانیک فیلمیبسیار پرخرج اما دقیق و و جزیینگر بسازد. برخلاف انتظار او و همکارانش فیلم نه تنها موفق بود که به پرفروشترین فیلم تاریخ سینما (تا آن زمان) بدل شد.
پس از موفقیت شگفتانگیز تایتانیک راه برای کامرون باز بود تا هر پروژهای را که میخواهد در دست بگیرد و از آن پول بسازد؛ اما او برای مدت یک دهه تقریبا ناپدید شد. در این مدت همزمان با کاوش اعماق دریاها، مشاوره دادن به سازمانهای علمی(از جمله ناسا) و توسعه فناوریهای تصویربرداری، بر روی طرح و ایده قدیمیخود متمرکز شد.
اختراع دوباره سینما
از سالها قبل، جیمز کامرون ایدهای رویاپردازانه را در سر میپروراند؛ دنیایی شگفتانگیز که برای بازسازی آن نیاز به فناوریهایی داشت که هنوز وجود نداشت. او کارزاری طولانی را برای توسعه فیلمبرداری سه بعدی به انجام رساند. در همان حال ایدهای که اولین بار در فیلم ارباب حلقهها و برای خلق شخصیت گالوم به کار رفته بود را توسعه داد و نوعی سیستم تصویربرداری طراحی کرد که میتوانست نماهای تولید شده کامپیوتری را به طور مستقیم در پیشزمینه بازی بازیگرانی که در اتاقی پوشیده از حسگرهای فروسرخ در حال ایفای نقش بودند به نمایش بگذارد. او در حالیکه ایده جلوههای ویژه و دنیای دیجیتال را توسعه میداد مفهوم فیلمهای سهبعدی را تغییر داد، اما سینماهای جهان چندان آماده محصول نهایی نبودند و به همین دلیل او پیشگام کارزاری شد که در نهایت سینماهای جهان را وادار به تجهیز خود به سیستمهای نمایش سهبعدی میکرد.
حاصل این تلاشها وقتی در کنار داستانی عمیق و دقیق قرا رگرفت، فیلمیرا در سال 2009/1388 روی پرده برد که از آن به اختراع دوباره سینما نام میبرند.
آواتار، نقطه عطفی در سینمای علمی-تخیلی است؛ نه فقط به دلیل خدماتی که به صنعت سینما کرد که از نظر جهانی که به تصویر میکشد و دقت وسواس گونهای که کامرون برای مبنای علمیدنیایش به خرج داد.
داستان فیلم
داستان آواتار در آینده میگذرد. اگر در بسیاری از داستانها و فیلمهای علمی-تخیلی که درباره برخورد ما با بیگانگان نوشته و ساخته شده است، ما میزبان بیگانگان هوشمند و پیشرفتهتر هستیم، این بار زمینیها هستند که پس از استفاده بیحساب و کتاب از منابع زمین به دنبال منابع اقتصادی به سیارهای فراخورشیدی در نزدیک ستاره آلفا-قنطورس رسیدهاند؛ جایی که در قمر این سیاره نه تنها منابع با ارزشی برای بهرهبرداری وجود دارد که گونه هوشمندی در آن زندگی میکنند که در سازگاری کامل با طبیعت به سر میبرد و از نظر فناوری عقبتر از ماست.
برای برقراری ارتباط با این موجودات دانشمندان موجودی ترکیبی میسازند. بدنهایی از جنس بیگانگان که با نیروی مغزی افراد زمینی کنترل میشود. داستان فیلم داستان چند لایهای از سفر قهرمان و کشف واقعیت طبیعت و مبارزه علیه نیروهای شریری است که این بار نه فضاییها که خود ما هستیم.
دقت این فیلم آن قدر بالا و واقعی بود که بسیاری از تماشاگران از یاد بردند به دنیایی خیالی نگاه میکنند. ساختار گیاهان و رفتار آنها، نوع موجوداتی که در این قمر زندگی میکنند، شکل سلاحها، ابزارهای فنی زمینیها و محیط زیست، موسیقی و حتی زبان این بیگانهها همگی با دقت طراحی و ساخته شده بود و در همه آنها جزییات دقیق علمی و فنی در نظر گرفته شده بود. حتی در نمای بسیار کوتاهیکه از سفینهای که انسانها را به این دنیا میبرد نشان داده میشود، تمام جزییات ممکن برای سفری میان ستارهای در نظر گرفته شده بود.
دقت علمیمفاهیم نمایش داده شده در این فیلم تا حدی است که استفان بکستر، نویسنده دقیق علمی-تخیلی که کارهایش به دلیل دقت علمیمشهور است، در کتابی به نام علم آواتار به دقت به شرح جزییات علمیو امکانپذیری رویدادهای نمایش داده شده در فیلم پرداخته است.
این فیلم با استقبال بی نظیر مخاطبان نیز مواجه شد و رکورد فروش فیلم تایتانیک را شکست تا کامرون صاحب هر دو فیلم پر فروش تاریخ سینما باشد.
کامرون هماکنون در حال کار برروی قسمتهای دوم و سوم آواتار و طراحی و ساخت داستان آن است. در این بین او سفری کاوشگرانه به عمیقترین گودال دریایی جهان داشت و دادههایی را برای بررسیهای بیشتر علمیدر مراکز علمیاز این منطقه به همراه آورد.
5353
نظر شما