۰ نفر
۱۴ فروردین ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۵

شهریار هاشمی طباطبایی

سال1391 هم با وقایع اقتصادی تاریخی اش به پایان رسید. درست یک سال پیش در ایام اسفندماه و با نزدیک شدن به حال وهوای عید، بازار در یک روند نزولی آرام چندماهه به سر می برد. اخبار پیرامونی گاهی نگران کننده و گاهی امیدبخش بود. تا اینکه سال نو شد و با نامگذاری این سال به نام سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، فعالان بورسی که احساسات شان در معاملات شان به خوبی قابل مشاهده است، از این نامگذاری و نتایج مثبت آن بر اقتصاد و بورس شادمان شدند و شروع توفانی را در فروردین ماه با کسب بازدهی پنج درصدی (منظور رشد شاخص کل است) آن هم در ماهی که تنها 16 روز کاری داشت، رقم زدند. در ماه های بعد انتظار همراه با افت کند بازار را به سمت تیر ماه و نتایج مذاکرات ایران و شش کشور مدعی سوق داد. تحریم خرید نفت از ایران در تیرماه که شروع شد گویی بورس تهران تازه متوجه شد تاثیر این مرحله از محدودیت ها می تواند شدیدتر از همه مراحل قبلی باشد. این نگرانی همزمان ریزش بازار بورس تا مردادماه و رشد دلار را سبب ساز شد. با توجه به اینکه در شاخص این روزهای بازار سود نقدی مجامع تاثیر مثبت می گذارد، افت 10 درصدی شاخص معادل ریزش میانگین 22 درصدی قیمت ها بود (12 درصد ارزش کل بازار به عنوان سود نقدی تقسیم می شود). هرچند صنایعی بودند که به واسطه کاهش معنی دار میزان تولید در گزارش های سه ماهه، قیمت سهام شان بسیار بیشتر از میانگین کاهش یافت. این روند ادامه یافت تا یک اتفاق جالب که نشان از کم تجربگی نسبی بورس تهران دارد، ورق را به سویی دیگر برگرداند.
بورس 40ساله که عملاً مدیران و تحلیلگرانش همزمان در حال رشد و تعالی هستند و سال به سال بر تجربه خود می افزایند، تاکنون روند کاهش شدید ارزش پول ملی و تاثیر آن بر سهام شرکتها را به صورت کامل تجربه نکرده بودند. بنابراین اولین تاثیر بازار در شش ماهه ابتدای سال روند نزولی ناشی از نگرانی ها بود. کم کم این زمزمه در بورس پیچید که این شرکت های معدنی که محصولات شان مستقیم یا غیرمستقیم به قیمت های جهانی و نرخ دلار وابسته است چه ها که نمی کنند! از اینجا بود که بسته به نوع دیدگاه و کاراکتر تحلیلگران سودهای هر سهم شرکتها با تلرانس بعضاً 100 درصدی پیش بینی شد. اینکه در همه کشورها بعد از کاهش ارزش پول ملی و البته با یک دوره تاخیری، شاهد رشد شاخص های بورس هستیم در ایران سال 1391 تجربه شد و برای همیشه در حافظه تاریخی کلی این بازار به ثبت رسید.
در این میان و از مهرماه مکانیسم اتاق مبادلات ارزی بعد از کلی بحث و تبادل نظر پیرامون تشکیل بورس ارز یا هر راهکار دیگری، عملیاتی شد. در ابتدا قرار بود نرخ ارز در این اتاق سه درصد زیر قیمت بازار آزاد باشد اما آنقدر این مکانیسم ناگهانی و بدون برنامه ریزی شروع شد که به تدریج و بدون اینکه کسی سوالی بپرسد یا اساساً سوالی ایجاد شود نرخ حوالی دو هزار و 500 تومان با نوسان یک یا چند ریال در روز ثابت فرض شد و عملیات آن هم به تدریج نظم و نظام یافت. همزمان که این مکانیسم راه اندازی شد اقتصاد ایران هم بر اثر شوک ارزش واقعی پول ملی وارد فاز رکودی شد که عملاً به آرامتر شدن بازار ارز تا حدودی کمک کرد.
رشد شاخص کل بورس در ابتدا همگام با نرخ دلار بود. یعنی اگر دلار از دو هزار و 500 تومان شد سه هزار تومان بر شدت محاسبات سودآوری افزوده می شد و همین روند از سه هزار به سه هزار و 500 تومان اتفاق می افتاد. تا اینکه بورس کالا و وزارت صنعت، معدن و تجارت که این روند را برای کلیت اقتصاد و معیشت مردم خطرناک دیدند بحث کنترل قیمت گذاری در بورس کالا را پیش کشیدند و ترمز این سیکل رشد دلار، رشد قیمتها در بورس کالا و بعد هم رشد سهام شرکتها را کشیدند. از این پس قیمتها در بورس کالا با نرخ ارز مبادلهای محاسبه شد و کمتر شاهد رشد بیشتر قیمت ها بودیم. به مرور هرچه گذشت و گزارش های شرکت ها در 9ماهه امسال منتشر شد، تحلیلگرانی که ذاتاً خوشبین هستند و سودهای نجومی برای شرکت ها در نظر می گرفتند مشاهده کردند رشد بهای تمام شده همگام با رشد فروش آن بهشت مفروض را با دشواری هایی روبه رو کرده است. این بود که بازار از دیماه از رشد شتابان خود کاست و مجدداً به فکر فرو رفت که حالا چه می شود؟ برای اینکه پاسخ این سوال خود را بگیرد منتظر ماند. دی و بهمن به همین منوال گذشت تا اینکه گزارش های شرکتها از پیش بینی سود سال 1392 بر تارنمای کدال آغاز شد.

گزارش ها عموماً به انتظارات نمی رسید. سال 1391 فقط با شش ماه اتاق مبادلات این سودها حاصل شد حالا چطور است که با فرض کل سال فروش با ارز مبادله ای، آن جهش های مورد انتظار بازار در سودآوری شرکتها مشاهده نمی شود؟ خیلی ها این موضوع را به محافظه کاری مدیران شرکتها نسبت دادند. محافظه کاری ای که در مواقعی می تواند صفت پسندیده ای به خصوص برای مدیران باشد، بعضاً به حدی اغراق آمیز است که نمی توان از آن به عنوان تصمیم درست مدیریتی یاد کرد. حالا بازار در حال محاسبه است که ببیند بالاخره برای سال 1392 میتوان به رشد بورس اطمینان پیدا کرد یا نه؟
بماند که هروقت می گوییم رشد منظور همان رشد ریالی است. همگان می دانند که با تبدیل شاخص بورس تهران به شاخصی دلاری نه تنها این همه رشد اخیر رشد نیست که ما را حتی به نزدیکی های ارزش واقعی دارایی ها در یک سال قبل هم نمی رساند. بازدهی بازارهای موازی همچون ارز و طلا که از طرف مردم عادی جایگزین بورسی شد که هیچگاه بر فرهنگ سازی درست و اصولی آن همت نگماردیم، به مراتب بیشتر از رشد ریالی بورس تهران بود.
در ماه پایانی همین سال پرتلاطم خبرهای خوبی از احتمال توافق در مسائل کلان و به تبع آن احتمال کاهش ارزش همین دلاری است که این همه نوسان و بعضاً تلاطم را به بازارها و زندگی مردم وارد کرد. اگر اینطور باشد این کاهش احتمالی تا کجا می تواند باشد و اصلی ترین پایه مفروضات تحلیلگران چه می تواند باشد؟ آیا اگر دلار روند کاهشی در پیش بگیرد بورس تهران هم روندی مشابه خواهد داشت یا اینکه حالا نوبت رشد بازار است از محل افزایش آرامش و اطمینان؟ بورس جوان و تحلیلگران جوانتر با داستان دیگری روبه رو شده اند. در پس این همه نوسان و شلوغی در بازار، محاسبات و جلسات پیچیده ای در اتاق های آرام دفاتر شرکت های سرمایه گذاری و بازیگران اصلی بازار در جریان است. واقعاً فکر می کنید سال 1392 چگونه سالی برای بورس تهران خواهد بود!؟
*تحلیلگر بورس تهران
3939

کد خبر 284764

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • روشنفکر IR ۰۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۴
    0 0
    نرخ مشکوک ارزها باید ریزش یابد و به نرخ مبادله ای نزدیک شود تا مبنا یکی شود و انگیزه برای رانت خواری و سفته بازی محو شود و بخصوص گرونی ها که همون بهانه بازاریان است باید برچیده شود که حتی کالاهای خودمون که ارز بری ندارند را به دلار 3400 تومانی تناسب داده اند و در راستای ان قیمت لوازم خانگی تولید داخل هم بالای 150 درصد گرونتر شده که منطق در ان گم است / پراید فقط 1100 دلار ارز بری دارد در صورتیکه سوء استفاده گری گزافی حتی در همه ماشینها شده است و اگه تعرفه گمرکی پایین اید قیمتها هم میشکنه * نرخ تمام شده پراید 9 میلیون تومان است چون پراید همون پراید است فقط 1000 دلار ارز بری شده نرخ مبادله ای یعنی 2 برابر که باید 2.500.000 هزار تومان به قیمت ان افزود که نهایت باید 12 میلیون به دست مردم برسه /
  • بدون نام IR ۰۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۴
    0 0
    تبعات خطرناک شوک ارزی که فقط به خاطر صادرات و منفعت یه عده فدا شد - غضنفری چند روز پیش گفته که به دلار 3000 تومانی باید مردم عادت کنند به خاطر بیشتر شدن صادرات و گرونتر فروختن ارزها و در نهایت بهتر شدن وضع دولت که خوبه ولی سیاست غلطیست چون تیشه محمکی وارد شده به واردات و مثلا یخچال ساید بای ساید قبل از شوک ارزی یعنی دلار 1900 تومانی قیمتش بوده 1.900.000 تومان که بعد از شوک ارزی با دلار 3400 تومانی شده بالای 4 میلیون تومان در صورتیکه یخچال همان یخچال است و نوسان ارز یکراست در معیشت مردم تاثیر گذاشت و انهم بصورت کمرشکن و ال ای دی و گوشی هم همینطور و از همه مهمتر افزایش خودسرانه مایحتاج مردم که خیلی نرخ تورم را بالا برد و یا خرید زوجین برای طلا که خداشاهده بخاطر شکوفا نشدن به طلاق هم کشیده شد
  • بدون نام IR ۰۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۴
    0 0
    نرخ ارزها باید تک نرخی شود چون دیگه مردم طاقت ندارند خداشاهده بازاریان حتی گوجه فرنگی را به دلار 3400 تومانی تناسب داده اند که کیلو 5000 تومان هم شده بود که دیروز در گرگان 3500 بود که قیمت واقعیش کیلو 1000 تومان است بقران قسم من پدرم همین چند سال پیش گوجه میکاشت و هر جعبه را 3000 تومن هم نمیخریدن یعنی کیلوی 150 تا یک تومنی که به حضرت محمد قسم میخورم بعضی خانواده های عشایر و روستاهای دور افتاده نون شب هم ندارند و قدرت خرید مردم نصف شد که باید نرخ ارزها را منطقی و پایین بیارن تا نرخ تورم و قدرت خرید مردم به تعادل برسه و یارانه دریافتی را لااقل 80 تومن بکنند و دلار رو به 2300 تومان برسونند تا قیمتها بشکنه و یورو هم 2700 تومان و پوند هم 3000 تومان و درهم و ریال عربستان هم 650 تومان تا جامعه ثبات

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین