رابرت بار نویسنده تایم می نویسد:اگر میخواهید پیببرید که در ذهن سیاستمداران کرهشمالی چه میگذرد، باید به گذشته و کشته شدن معمر قذافی بازگردید. یکی از ماموران سابق سازمان سیا و از مطلعترین افراد در زمینه مسائل کرهشمالی به تایم میگوید از دید رهبران کرهشمالی، معمر قذافی از داشتن بمب اتم دست کشید و در نتیجه جانش را هم از دست داد. پایان تراژیک زندگی صدام حسین نیز درس هشدار دهنده دیگری برای رهبران این کشور محسوب میشود. اگر صدام حسین، سلاحهای کشتار جمعی خود را نگه داشته بود، دولت اوباما درباره حمله به عراق احتیاط بیشتری به خرج میداد. کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی، همانند پدر و پدربزرگش در یک دنیای فانتزی پرزرقوبرق زندگی میکند. او واقعاً معتقد است که کرهشمالی دارای ارتشی شکستناپذیر با ژنرالها و فرماندهانی درخشان است و چنانچه بخواهد میتواند با حمله به کرهجنوبی در عرض چند روز سئول، پایتخت این کشور را تسخیر کند. وی همچنین معتقد است که کرهشمالی، به عنوان یک ابرقدرت، شایسته داشتن یک زرادخانه هستهای است. هیچ راه دیگری برای رسین به جایگاه و احترامی که کرهشمالی مستحق و سزاوار آن است، وجود ندارد. به دلیل زندگی و خیالپردازی در چنین فضایی است که تقریبا میتوان مطمئن بود که کیم جونگ اون به هیچ عنوان قصد عقبنشینی در رویارویی کنونی با ایالاتمتحده را ندارد. هرچند بعید به نظر میرسد خود آغازگر یک جنگ با آمریکا باشد ولی در عین حال حاضر به حتی یک اینچ عقبنشینی برای آرام کردن اوضاع هم نیست.
دیپلماسی کلاسیک تا به حال نتیجهبخش نبوده است. وزارت امور خارجه به تازگی امکان دور زدن تندروهای رژیم کرهشمالی، به ویژه افراد خانواده کیم و رسیدن به نوعی معامله با عناصر منطقی درون رهبری این کشور را بررسی کرد، ولی در عمل ثابت شد که گذشتن از سد نفوذناپذیر این پادشاهی کوچک و منزوی غیرممکن است.
اقدام از طریق چین نیز بیثمر بوده است. هرچند چین نزدیک به 90 درصد سوخت کرهشمالی و تقریبا نیمی از غذای مورد نیاز این کشور را تامین میکند، ولی در عمل نمیتواند فشار زیادی بر کرهشمالی وارد کند. این موضوع نیز به حس دفاع از منافع کرهشمالی، یعنی حفظ بقا، باز میگردد. آنها معتقدند که وقتی کار به جاهای باریک بکشد، از دست چین (و روسیه) هیچ کاری برای حفظ جان رهبران پیونگ پانگ ساخته نیست. به اعتقاد آنها وعدههای چین، همانند کلمات شیرین آمریکا که در گوش معمرقذافی زمزمه میشد، بیارزش است و به هیچ دردی نمیخورد.
تا امروز تهدیدها و اقدامات کرهشمالی عمدتاً توخالی بودهاند. موشکهایی که به سواحل شرقی این کشور منتقل شدند توانایی هدف قرار دادن و اصابت به پایگاههای آمریکا در گوام را ندارند. این کار تنها پیامی به ایالات متحده بود که پیونگ یانگ مرعوب اقدامات آمریکا نخواهد شد و تنها پاسخ به تمامی بمب افکنها 2-B و جنگندههای 22-F که در امتداد مرزهای کرهشمالی پرواز میکنند، افزایش نیروها و تجهیزات این کشور خواهد بود برای من مشخص نیست که چرا واشنگتن تصور کرده رقصیدن با پرهای دیکتاتورهای سقوط کردهای مانند صدام حسین و معمر قذافی میتواند باعث تقویت نفوذ ما در مقابل دیکتاتورهایی مانند کیم جونگ اون شود. به هر حال، در حال حاضر بهتر است ما در جستوجوی راهی برای حل این معضل باشیم نه شدت بخشیدن به آن. وقتی پای کرهشمالی در میان باشد هیچ قطعیتی وجود ندارد ولی این احتمال وجود دارد که این کشور برای اعاده حیثیت خود دست به شلیک موشکی بزند، حتی اگر یک قایق ماهیگیری یا یکی از ناوهای نیروی دریایی کرهجنوبی هدف این حمله موشکی باشند. بیایید امیدوار باشیم که این بدترین حالت باشد و اتفاقی از این دست رخ ندهد. در همین حال بهتر است به این بیندیشیم که چطور میتوانیم به آرامی ولی به صورتی آشکار به کرهشمالی برای اعاده حیثیت آن کمک کنیم.
میدانم باتوجه به بحران موجود این امر میتواند به مثابه یک هاراگیری سیاسی باشد ولی شاید کمکم باید به این فکر باشیم که اجازه بدهیم کرهشمالی وارد باشگاه هستهای شود. فقط به عنوان یک عضو اسمی: یک جفت بمب و دعوتنامههایی برای حضور در مراسم باشگاه. بههرحال آنها در حال دستیابی به یک بمب هستند، پس چرا از این موقعیت کمال استفاده را نکنیم؟ البته مشخص است که یکی از تبعات منفی چنین اقدامی آن است که در این صورت ایران هم میخواهد به این باشگاه بپیوندد. پس از آن عربستان و - نمیدانم - حتی شاید ونزوئلا. ولی این موضوعی است که بههرحال باید در مودر آن با کرهشمالی به توافق رسید. میدانم که این موقعیت چندان خوشایند نیست؛ ولی بهتر از آغاز یک جنگ تمام عیار با مردی متوهم است که کینهای دیرین نسبت به غرب دارد.
30119
نظر شما