واقعیت انتخابات ریاست جمهوری ایران در جامعه جهانی و راهبردهای آتی دولت آینده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر بگوییم یک مثلث در انتخابات آینده در سامانه رای گیری کشور دارای اهمیت است، دو ضلع داخلی آن اقتصاد و دیگری توان و ظرفیت جذب نخبگان بوده و ضلع دیگر آن سیاست خارجی است. در این راستا طراحی زبان صلح و امنیت بینالمللی بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت مطرح است. در ابتدای دولت کنونی، اصل مصلحت ضربه خورد و در انتهای دولت هم اصل عزت در سیاست خارجی با نوسان جدی مواجه شد به عبارت دیگر نوعی ماجراجویی بی مورد چاشنی برخی رفتارها در سیاست خارجی شد که هیچ نیازی بدان نبود. این مسئله موضوعی است که باید در دولت آینده مورد توجه جدی قرار بگیرد.
بهترین روش در حوزه سیاست خارجی برای رسیدن به اهداف تعیین شده برنامهریزی یک استراتژی کلان در چارچوب اصول سهگانه عزت، مصلحت و حکمت است و در کنار آن تاکتیکهایی برای تامین بالاترین منافع کشور با کمترین هزینه. در واقع تمام دولتها چنین هدفی را در عرصه سیاست خارجی به کار میگیرند و درحالیکه در اصول سیاست خارجی خود تغییر چندانی نمیدهند اما ممکن است تاکتیکهایشان عوض شود. ولی با این حال یک موضوع مسلم است؛ هر نوع استراتژی و تاکتیکی باید در راستای منافع ملی و اسلامی کشور باشد که خطوط کلی آن را رهبر معظم انقلاب تعیین میکنند.
در میان مسائل مختلف مطرح شده در حوزه سیاست خارجی، بحث پرونده هستهای ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است که در دستور کار جدی طرف غربی قرار گرفته است. درحالیکه این مسئله جزو مقولههای کلان نظام جمهوری اسلامی بوده و ارتباط زیادی با مسئله انتخابات ندارد. اما با توجه به اینکه غرب در جریان پرونده هستهای ایران، بحثهای کلان تری را مطرح کرده که به نتیجه نرسیده، در نتیجه واقعیت قدرت ایران را جدیتر در نظر گرفته و همین مسئله نگاه این جریانها را به انتخابات ایران معنادار میسازد. در طرحهای اخیر و قطعنامههای کنگره آمریکا علاوه بر مسئله هسته ای، مسائل حقوق بشری و انتخابات هم گنجانده شده است. یعنی در کنگره آمریکا جریانی علیه ایران شکل گرفته که نشانه دشمنی بیپایان لابیهای یهود است. در مقابل شاهد است که ایران بهرغم همه تحریمها در زمره 20 اقتصاد عمده دنیاست. کشوری که دارای موقعیت بیبدیل جغرافیای سیاسی بوده و از لحاظ نظامی و سیاسی یک قطب جدی در منطقه به حساب میآید.
در اینجا باید توصیه 35 دیپلمات پیشین آمریکایی به اوباما را مورد توجه قرار داد که عملا به اوباما هشدار میدهند که در برخورد با ایران، واقعیات قدرت ایران را در نظر گیرد و آن را فدای توهمی تحت عنوان فشار و تحریم نسازد. آنها در توصیه خود عنوان کردند که آمریکا طوری عمل کند که تحریمها به بیزاری ملت ایران از آمریکا منجر نشود.
انتخابات ایران در همین قالب قرار میگیرد. بهرغم اینکه غرب تلاش میکرد در میان مردم ایران نوعی بی اعتمادی نسبت به نظام شکل گیرد ولی اکنون موضع گیریهای وزرای خارجه انگلیس و آمریکا به مجالس کشورهایشان مبنی بر جلوگیری از تحریمهای بیشتر،حاکی از اثبات قدرت ایران برای این کشورهاست.
در سمت دیگر، یکسری واقعیات وجود دارد که باید پذیرفت و آن موضع گیریهای غیر اصولی سیاست خارجی توسط دولت کنونی است که خارج از راهبرد کلان نظام جمهوری اسلامی مطرح شده است. درحالیکه اگر دیپلماسی کشورمان در فضای راهبرد کلان جمهوری اسلامی حرکت کرده بود میتوانست به اهداف بالاتری دست پیدا کند. بخصوص طی یکی، دو سال اخیر تاکتیکهای دولت در پیگیری اهداف سیاست خارجی کشور به گونهای بوده که انتقاد پذیر است. پیوند دادن تمام مشکلات به مسائل سیاست خارجی یا القای این نکته که مذاکره تمام مشکلات را حل میکند، پیامهای غلطی هستند که فیالواقع نه میشود آن را به طور کل تکذیب کرد و نه صدرصد وارد دانست. بسته به این دارد چگونه با این مسائل روبهرو شویم. اگر در چارچوب اهداف کلی و کلان نظام ، خط حرکتی خود را ترسیم کنیم و از ادبیات ماجراجویانه بیمورد استفاده نکنیم قطعا نتایج بهتری بدست خواهیم آورد.
/2929
نظر شما