۰ نفر
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۱

جلیلی صفربیگی از شاعران خوش قریحه و صاحب سبک کشورمان است که رباعیاتش زبانزد خاص و عام است، در ادامه چند رباعی خواندنی از او را می خوانید.

چندیست دلم به کوچه‌ی عقل زده‌ست
-دیوانه چه داند که چه خوب و چه بد است؟-
عشق تو به غیر درد سر نیست ولی
قربان سری که درد کردن بلد است

***
گیسوی تو قصه‌ای پر از تعلیق است
جمعی‌ست که حاصلش فقط تفریق است
موهات چلیپایی و ابرو کوفی
خط لب تو چقدر نستعلیق است

***
در دفتر شعر من صدا پنهان است
یک رود پر از ستاره در جریان است
من در سر خود ابر زیادی دارم
جیب کلمات من پر از باران است

***
دل-بی تو- درون سینه‌ام می‌گندد
غم از همه سو راه مرا می‌بندد
امسال بهار بی تو یعنی پاییز
تقویم به گور پدرش می‌خندد

***
کم نامه‌ی خاموش برایم بفرست
از حرف پرم گوش برایم بفرست
دارم خفه می‌شوم در این تنهایی
لطفاً کمی آغوش برایم بفرست

***
هرچند که خشک‌چوب این جالیزم
از جای خودم درخت بر‌می‌خیزم
از زندگی مترسکی خسته شدم
دارم به خودم کلاغ می‌آویزم

***
کم زندگی مرا نمایش بدهید
تابوت برای من سفارش بدهید
باید بروم گور خودم را بکنم
لطفاً دو سه سطر مرگ را کش بدهید

***
راهم راهم راهم راهم راهم
گم گم گم گم گم گم گم در راهم
من آبروی رباعی‌ا‌ت را بردم
خیام! من از تو معذرت می‌خواهم!
***
نه تاب و توان نه جسم و جانی دارم

نه پیش کسی نام و نشانی دارم
خوشحال از آنم که برای سگ دوست

در کیسه ی پوست استخوانی دارم
***
هر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشه‌ی خواب ما تبـر هم بزنی
آقا تو که خوب می‌شناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی…
***
از مزرعه‌های کوچک بعضی‌ها
برچیده شود مترسک بعضی‌ها
آقا خودمانیم چه کیفی دارد
وقتی بزنی به برجک بعضی‌ها

 

 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 290078

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =