بهناز شیربانی:میزگرد شب گذشته21 اردیبهشت برنامه تلویزیونی «هفت»به نقد و بررسی فیلم سینمایی «رسوایی»اختصاص داشت.در این میزگرد مسعود دهنمکی کارگردان،رامین شریفزاده و حسین معززینیا منتقد و حجتالاسلام کریمانمجد مشاور مذهبی حضور داشتند و درباره ابعاد گوناگون فیلم سینمایی «رسوایی»صحبت کردند.
رامین شریفزاده یکی از منتقدان برنامه به توضیحاتی درباره روند ساخت فیلم در سینمای ایران طی سالهای گذشته پرداخت و گفت :«معتقدم خارج از بحث محتوا و فرم اساسا سینما یک رسانه است و ماهیت این رسانه پیامرسانی است.کارگردان و فیلمنامهنویس باورهای خودشان را در قالب یک فیلم بیان میکنند و مهم است که یک فیلم پیام خودش را چگونه منتقل کند.»
او ادامه داد:«در بررسی که بر چگونگی روند ساخت فیلم از ابتدای انقلاب تاکنون داشتم به بخشبندی خاصی رسیدم.به نظر من فیلمهای اوایل انقلاب اصولا فیلمهایی شعارزده بود. از سال 60 آرام آرام سینمای ما به سمت تثبیت شدن رفت و خواست که از شعا زدگی پرهیز کند اما من معتقدم هنوز آن شعارزدگی در فیلم ها وجود داشت .در سالهای میانی دهه 60 بنیاد سینمای فارابی و حوزه هنری با اعمال یکسری قوانین سینما را به سمت ساخت فیلمهای سفارشی و باز باب میل تعداد افراد خاص هدایت کردند ولی باز سینما در مسیر درستی پیش نمیرفت و عموما فیلمهایی نبود که مردمپسند باشد.در پایان جنگ و همزمان با دوران سازندگی اما فضای سینما عوض شد و فیلمهایی بر مبنای تجمل گرایی باب شد که آن سینما هم به نوعی پاسخگوی باورها و نیازهای مردم نبود.در سال های 72-76 وضعیت سینما به دلیل اعمال ممیزیها خراب شد و تا سال 76 سینمای ایران تحت فشار تفکرات خاصی بود.
وی افزود: «از سال 76 به بعد با حضور دوران اصلاحات سینما گویی از آن محیط بسته رها شد و فوران کرد به شکلی که نمی شد جلوی آن را گرفت.سرانجام در سالهای 83-84 به بود که سینما به نظر من یک مقدار آرامش پیدا کرد و ساخت فیلمهایی با مفاهیم اجتماعی که نیاز مردم بود آغاز شد که فیلم های آقای دهنمکی از آن دست است. چرا که مردم احساس کردند فیلمهایی ساخته میشود که از جنس خودشان است.حضور آقای دهنمکی هم حاصل فضای آرامی بود که در سینما ایجاد شد.اما هنوز هم معتقدم که به سینمای مطلب نرسیدهایم.»
حسین معززینیا دیگر منتقد حاضر در جلسه افزود:«من سر این تحلیل بحث دارم اما ترجیح میدهم در زمان دیگری درباره آن صحبت کنم.در مورد فیلم «رسوایی»فکر می کنم در خصوص فیلمهای آقای ده نمکی اصلا نقد موضوعیت ندارد و اصولا نقد فیلم با آن اصول مطلوب کارکرد پیدا نمیکند. به نظرمن آقای ده نمکی فیلمهایش را در شکلی از بیان مضامینی که به آن علاقه دارد می گنجاند.او تصمیم میگیرد چه مضمونی را لازم دارد تا به فیلم تبدیل کند و بعد بر اساس آن مضمون، شخصیتها که نماینده بخشی از اجتماع هم هستند شکل میگیرند و به سمتی میروند که به زبان مردم نزدیک باشد و مردم با آن سرگرم بشوند. این یک شکل از فیلمسازی است که نمی شود انکارش کرد .»
حجت السلام کریمانمجد تیز با اشاره به شخصیت روحانی در فیلم گفت:« روحانی که در فیلم نشان داده شده سه مشخصه جامع دارد.: 1-کار کردن او در نیمههای شب که به نظر من اشاره ای به نوع تامین معاش روحانیون است.2--حاج یوسفی که آقای ده نمکی تصویر کرده است غیب گویی می کند. 3-از هدایایی است که در منبر به اهدا می شود استفاده نمیکند. قطعا اگرقرار هست آقای ده نمکی پاسخ من را در رابطه با کارگری این روحانی با این جمله بدهد که حاج یوسف برای مقابله با نفس خودش کارگری میکند خودم از قبل این را می گویم.»
وی افزود: «میتوان لحظهای بودن این کار را پذیرفت ولی اگر قرار است همیشگی باشد با سئوال مواجه میشوم. شاید در لحظه خارج شدن از سینما حس خوبی به روحانی داشته باشیم اما در لایه های باطنی فیلم این کار بسیاری از روحانیون را نفی می کند.»
دهنمکی نیز در پاسخ به حسین معززینیا گفت: «آقای معززینیا میگوید نقد چارچوبی دارد. من هم میگویم سینما تعریف خاص خودش را دارد.ما هم چون می دانیم با افرادی مثل شما قرار است سر و کله بزنیم میرویم و آنها را می خوانیم. من سعی می کنم بر اساس آموزههای سینمایی فیلمنامه بنویسم . ایده باید تبدیل به فیلمنامه شود و شخصیتپردازی صورت گیرد.به تعداد فیلمهایی که ساخته میشود ژانر وجود دارد.من سینما را ظرف مناسبی برای خلق بسیاری از مفاهیم میدانم.حالا وقتی دوستان دیگر استفاده میکنند می گویند از هنرش استفاده کرد و اگر من استفاده کنم می شود از زبان مردم حرف زدن اما واقعیت این است، مفهومی که آسان بر زبان جاری شود و مردم هم راحت آن را بپذیرند میشود بلاغت. »
او ادامه داد:« موافقم با این حرف که مخاطب را نباید به اسم عامه شلاق زد. مخاطب امروز مشکلپسند است.اگر مجموعه فیلمهایی آمده و این مشکل را حل کرده است این یعنی سینما و اگر سینما نباشد نمی شود مردم را گول زد.»
او در پاسخ به انتقادهای حجت السلام کریمانمجد نیز گفت:«در فیلم من به این غیبگویی میگویند کرامت .این ایده من است اما وقتی به سینما می آید و تصویر می شود زبان سینما پیدا میکند .روحانی فیلم من ساده زیست است به مشکلات مردم رسیدگی میکند. این که او شبها هم کار میکند اصلا برای روحانیت عار نیست چرا که اگر روحانی تن به سختی ندهد نمی تواند سلوک خودش را طی کند.»
شریف زاده افزود:«اساسا فیلمهایی که پسوند معنا دارند سهم بزرگی را باید برای آن در نظر گرفت. اول اینکه باید دانست هدف فیلمساز از ساخت فیلم چه بوده و نکته دوم مکانیسمی است که کارگردان یا تهیه کننده برای ساخت فیلمش استفاده میکند. بعد از آن هم نوبت توجه به جزئیات میرسد.»
دهنمکی درادامه صحبتهای شریفزاده گفت :«روحانی فیلم نمیتواند با مستقیمگویی دختر را ارشاد کند. امتحان حاج یوسف دختر بدنام نیست امتحانش این است که حاضر است آبروی خودش را به خطر بیندازد تا مشکل انسانی را حل کند. ما باید از این پتانسیل برای روایت داستان کمک کنیم.»
حجت السلام مجد ادامه داد:«اگر قرار باشد موضوع معیشت الگو را کارگری مطرح کنیم، به مردم الگو می دهیم و روحانی تراز معرفی می کنیم.»
دهنمکی در پاسخ به او گفت:«ما باید مشکل تعمیم دادن را حل کنیم .کار کردن روحانی مغایرتی با آموزه های دینی ما ندارد.خیلی از روحانیون حاج یوسف نشدند. این که کسی صاحب کرامت باشد اتفاق بدی نیست. روحانیون هم درجهبندی دارند آدم ها باید بگردند تا پشت سر کسی بیاستند که ویژگی های بهتری دارد.»
مجدادامه داد:«وقتی شما کرامت داشتن را نقطه مثبت معرفی میکنید روحانیون جوری تصویر سازی میشوند که هدف آنها فقط رسیدن به کرامت است.مردم شما در فیلم هویتی ندارند. مردم طوری تصویر شدهاند که انگار هیچ تصمیمی از خودشان نمیتوانند بگیرند و تحث تاثیر محیط هستند.به نظر من بزرگترین کرامت در مورد روحانی فیلم گذشتن از نفس است.»
نظر شما