به گزارش خبرآنلاین، «آقای سلیمان میشود من بخوابم؟» روایتی است عاشقانه در تقابل دو دین، و حضور ضلع سومی که عشق دو سویه را به چالش میکشد. این رمان که نخستین اثر داستانی واحدی به شمار میرود، ماجرای پسر و دختری است که به شدت به هم وابسته میشوند، اما به دلیل وجود ضلع سومی در این عشق، دچار افت و خیزهای عجیبی میشوند. در طول این داستان و با وجود اینکه هر سه ضلع این مثلث همدیگر را دوست دارند، اما وجود ضلع سوم که به نوعی پیدا و پنهان با مخاطب ارتباط برقرار میکند، قهرمانان داستان را چنان دچار فراز و نشیب میکند که گاهی به شدت به هم نزدیک میشوند و گاهی به شدت از هم دور و گاهی هم از آن ضلع سوم فاصله میگیرند و گاهی در کنارش آرامش مییابند.
واحدی پیش از این درباره این رمان گفته بود: در این رمان ضمن استفاده از تکنیکها و ایجاد گرههای منطقی و به هم ریختن قطعات پازلی که لذت چینشش را برای مخاطب گذاشتهام، از مفهومستیزی و یا معناگریزی پرهیز و تلاش کردهام که در این فضا نه تنها خواننده را در هزار توی داستان گرفتار نکنم، بلکه علاوه بر لذت کشف و شهود پیچیدگیهای فرمی داستان، لذت درکی بهتر را در هزار توی زندگی امروز برایش فراهم کنم.
در بخشی از این رمان که نشر تارونه منتشرش کرده، میخوانیم: «داخل آسانسور، کیفش را زمین گذاشته بود و داشت چشمش را که حسابی قرمز شده بود، در آیینه نگاه میکرد. موقع آمدن انگار با باد پاییزی، چیزی داخل چشمش رفته بود و هر آنچه آن را میمالید فایده نداشت. با یک انگشت، پلک زیری را به طرف پایین کشید و با انگشت دیگرش، پلک بالایی را به طرف گوشههای قرمز و مویرگهای خونی چشمش را که دید، با خودش گفت: چشمی که همه ادبیات ما را به خودش مشغول کرده است، چهها که ندارد.
دانشجوی سال آخر کارشناسی زبان و ادبیات فارسی بود. پنج ترم را در تبریز گذرانده بود و حالا دو ترم میشد که با کلی خواهش و التماس توانسته بود، به خاطر مسافرتهای طولانی پدر و تنهایی مادر، در دانشگاه آزاد تهران مرکزی مهمان شود. البته با مهمانی ترم آخرش موافقت نشده بود و به ناچار باید پس از این ترم به تبریز برمیگشت...»
گودرزی، نویسنده و منتقد، در جلسه نقد این کتاب که در فرهنگسرای فردوس و با حضور نویسنده و آقایان فراست و فتاحی برگزار شده بود، گفت: در این کتاب یک تقابل بین تفکر مسلمان و مسیحی را داریم و یک تقابل ارمنی و مسلمان و در نهایت یک تفکر نهلیستی که سامان نماد آن است. بعد این شخصیت ها برای رسیدن به اهدافشان با یک سری از موانع روبرو می شوند که اسطورهها و افسانهها هم است. یعنی شخصیت برای رسیدن به مطلوب که در اینجا رسیدن به آگاهی عمیق است با مانع روبرو میشود و به کمک تعلیق _ یعنی جذابیت اینکه بعد چه شد - هدف رسیدن به این رستگاری است.
او همچنین افزود: به نظر من استفاده از تعدد راویها، یک شیوه جدید در رمان مدرن است. در این رمان خیلی خوب در متن نشسته است؛ چون میخواهد دیدگاههای متفاوت را بیان کند. نمیخواهد یک دیدگاه باشد. ما در این رمان با ترکیبی از عناصر کلاسیک و عناصر دیگر مواجه هستیم. رمان حاضر، رمان باورمند و مفهوممحور است. مفهوممحور یعنی بیان مفاهیم دینی در قالبی ادبی. متن یک استراتژی دارد و از ابزارهای بیانی برای مقصود خود استفاده میکند.
6060
نظر شما