سياستمدار واقعي بودن، داراي سوابق إجرائي بودن، لفاظي زياد و عوام فريبي نداشتن، بازي نكردن با احساسات مذهبي برخي از ملت، وجهه بين المللي داشتن، البته احتمال زياد عكس ابنها صادق خواهد بود
برای کسانی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و اهداف عالی آن هستند فارغ از نوع گرایش ساسی و جناح بندی ها مثبت عمل کند و در مقابل افراد امتحان پس نداده و فاقد تجربه اجرایی را به راحتی تایید نکند.
به فکر مهندسی کردن نباشن.کی رو تایید کنیم که رای فلانی رو بشکنه یا فلانی رای میاره کاندید ما رای نمیاره.
اقدامات سیاسی انجام ندهند هیچ کدام از اعضا.
درمورد رجل سیاسی دقت کنند.
باید جدای از فشارها و به دور از طرفداری جانبدارانه سیاسی و به دور از سلیقه انجام شود، و خیلی از افراد اصلح را رد صلاحیت نکنند و به دموکراسی عمل کنند. دوباره شرایطی را رقم نزنند که این هشت سال گذشته و نامزدی این چنین دوباره روی کار بیاید و این عقب افتادگی فعلی را دوباره رقم نزنند.
البته داشتن شرایط لازم در ق.اساسی کافیست ولی مبهم بودن بعضی از عبارات آن دست شورای محترم نگهبان را بازگذاشته است
1-داشتن سلامت جسمی و روحی با تشخیص کمیسیون پزشکی
2-داشتن تحصیلات حداقل کارشناسی یا کارشناسی ارشد-
3-نداشتن سابقه کیفری موثر(بتشخیص دادگاه های صالح)
4-ایرانی بودن
5-اعتقاد به یکی از ادیان آسمانی
6-ارائه ی برنامه های جداگانه ی اقتصادی-فرهنگی و سیاسی به صورت مکتوب
7-جمع آوری 10هزار امضاء از عموم مردم که تائید کنند ایشان را در کشور به عنوان رجل سیاسی و مذهبی قبول دارند(برای جلوگیری از ورود اشخاص بدون جایگاه مردمی)
بنظر من با این شرایط حداقلی مردم خودشان می توانند اصلح را انتخاب کنند.
کاملاً درست است عبارتهایی که در قانون به کار رفته امکان تفسیر دلبخواه را از آن به وجود میآورد. به عبارت دیگر قانون در این مورد صراحت لازم را ندارد. ملاکها باید عینی، قابل اندازهگیری و همهکس فهم باشد و امکان تفسیر و تأویل گسترده در آن در حداقل ممکن باشد ...
به گمانم شکی بر این نیست که در زمینه ثبت نام و تایید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری خلاهای قانونی جدی وجود دارد که این مسئله کار را برای شوری نگهبان سخت می کند. آنچه که به نظرم می رسد، این است که کاندیداها باید سابقه کار اجرائی و مدیریت کلان را در کارنامه خود داشته باشند و همچنین حداقل یک بار خود را در معرض رای افکار عمومی گذاشته و موفق شده باشند. مانند نمایندگی مجلس یا سایر مشاغلی که نیازمند رای مستقیم مردم است.
با سلام - با توجه به شرایط کنونی حضور فردی با سابقه ، با تجربه ، بی نیاز از توجهات اضافی ، سیاستمدار و آینده نگر ، نخبه در ایجاد هماهنگی وزرا ، معتدل و با شخصیت جهانی و موجه برای ایجاد مبادلات و معاملات و روابط بین الملل که سابقه دوستی با انقلاب و ایران ( هردو را ) به یدک می کشد و قادر به ایجاد اجماع بین طیف نخبگان و سیاستمداران قبلی و فعلی و آینده کشور را داشته باشد می تواند بهترین گزینه باشد . رئیس جمهوری که شعار زده عمل کند ، با وعده بیاید و بماند و با دروغ برود به درد مملکت نمی خورد . رئیس جمهوری که اختیاری از خود نداشته باشد و فقط به اطرافیان نزدیک و منحرفان و متملقان بعنوان خط مشی و ایده آل ها نظر کند منافق گونه به راه خود ادامه خواهد داد.
الان کشور به فردی مدبر و قانونمند نیاز داره که هوش و دانش و تجربش اقتصاد کشور رو به مسیر توسعه و پیشرفت برگردونه و همچنین بتونه جایگاه جهانی ایران رو بهبود ببخشه. کشور ما هم اکنون از لحاظ سطح رضایتمندی ملی و مقبولیت جهانی در وضعیت خوبی قرار نداره.
همه كانديداها عملكردشان مشخص است نقاط قوت وضعفشان نمايان است پس بهتر نيست جاي هم همه كردن واقع بين باشيم و اين جايگاه بزرگ را به افراد نا كارآمد نسپاريم.......
باید رسما ملاک هایی برای مذهبی بودن فرد مشخص شود. یعنی فرد در صورت انجام واجباتی چون نماز و روزه و ... محرز شود مسلمان و عامل به تکالیف است.
سیاسی بودن هم همین طور. اینکه فرد پیش از این می ابیست در یکی از پست های x , y مشغول بوده باشد.
ولی از همه بهتر این است که فرد در صورت جمع آوری طوماری شامل بر مثلا 50 هزار امضای مشخص و با هویت از تمامی استان های کشور (چون در این صورت افراد ملی خواند بود و نه محلی و نماینده یک شهر) حمایت مثلا n حزب وارد عرصه و در این صورت تایید صلاحیت شود. این قانونی ترین و بدون خدشته ترین راه است. چون به این شکل قطعا چون مردم ما مسلمان هستند، فرد قطعا مذهبی خواهد بود و اگر فرد شناخته شده نباشد، قطعا توانایی جمع آوری این تعداد امضا از مناطق گوناگون را نخواد داشت.
داشتن حداقل یکی از شروط ذیل:
1- حداقل یک دوره ریاست و یا نیابت ریاست یکی از قوای سه گانه
2- حداقل دو دوره وزارت و یا پست همطراز ( نظیر شهرداری کلانشهرها، عضویت شورای نگهبان و ...) بدون سابقه استیضاح موثر
3- در مواردی که شخص شرایط فوق را نداشته باشد در صورت کسب نیمی از شرایط فوق و امضای حداقل 30 نماینده مجلس، درخواست او بررسی شود.
بنظر من ملاک هایی که در قانون اساسی آمده است نسبتا خوب هستند و عمده مشکل ناشی از تفسیر غلط قانون است که متاسفانه گاها بصورت عمد یا سهوی صورت می گیرد. که شاید اینهم نوعی نقص یا خلا قانونی داشته باشد
تمام ملاکهایی که از طرف شورای نگهبان برای انتخاب رجل سیاسی و یا مذهبی در نظر گرفته میشود را من قبول میکنم ولی چه تضمینی هست افرادی که به عنوان رجل مذهبی و یا سیاسی پذیرفته میشوند از بهترینها باشند چه بسا افراد بی نام و نشانی باشند که خیلی از نظر مدیریتی لیاقت این پست را داشته باشند ولی هنوز برای آنها امکان مطرح شدن وجود نداشته است . به نظر من این سازو کار شایسته کشور نیست چون خداوند همیشه پیامبرانش را از بین کسانی انتخاب میکرد که کسی باور نمیکرد یک چوپان و یا یک نجار بتواند شایسته پیامبری باشد .
1- دارای توانمندی جسمانی و روانی مناسب امور اجرایی
2- فقدان سابقه کیفری. نه خودش و نه فرزندان خودش(قرآن گاهی از فرزندان به انفس تعبیر کرده)
3- انگیزه انتقامجویی و تلافی گذشته ها را نداشته باشد
4- با آرمان های امام از جمله مسئله فلسطین و اسرائیل مرز روشنی داشته باشد
5- استکبار و خودبرتربینی در او آشکار نباشد تا بتوان مطمئن بود که به قانون تمکین می کند
6- برای "ایران امروز" برنامه و تیم مناسب داشته باشد و گذشته ها گذشته
7- ساعت زنگ زده زنگشو زده. دیگه زنگ نمی زنه
1 توانایی مدیریت اقتصادی کشور 2 توانایی جبران عملکرد های نادرست دولت قبلی 3 داشتن رویکرد های متعادل در سیاست خارجی 4 داشتن تجربه و سابقه در عرصه مدیریت کلان 5 میان رو
امروز ایران هم ازنظر سیاست داخلی وسیاست خارجی و اقتصاد با بحرانهای شدیدی مواجه است امیداست شورای نگهبان با توجه به شرایط روز درانتخاب کاندیداها به موارد فوق توجه داشته و فردی راانتخاب کندکه بتواند سکان هدایت دولتی را بهعده بگیرد که بتواند درمقابل این مشکلات پیروز شود و امروز فرصت آن نیست که به چهره های نا آشنا اعتماد کرد و این تجربه را در دو دولت گذشته دیدیم امروز ایران به سیاستمداری کارکشته و نیرومند نیازدارد و لازم است یارولایت - رجل سیاسی به تمام معنی - دارای سابقه مدیریت بحران و سایر توانمندی های لازم را برای شرایط روز جامعه ایران داشته باشد و از هرگونه جنجال سیاسی و باند بازی مبری باشد
این کار را احزاب شناسنامه دار می کردند اگر ... در هر حال رجل سیاسی در عرف یک تعریف دارد در قانون یک تعریف و بالذات یک تعریف در تعریف عام و عرف معمول به هر کسی که پستی را اشغال و مدتی در آن خدمت کرده باشد می شود گفت رجال سیاسی. حالی در قانون حدود آن مبهم است قانون گذار بلکه حقوق دانان حدود قانونی را به تفسیر شخصی متکی کرده اند اما بالذات به هر آن کس که توان لازم برای تحلیل راهبردی از مسایل پیرامونی داشته باشد و بتواند راه حلی جامع و کامل ارایه دهد به سهم خود می تواند رجل سیاسی باشد به زعم من روزنامه نگاران مطرح یکی از آن آدم ها می توانند باشند اساتید دانشگاه ها هم همین طور سیاست مداران دارای قدرت تحلیل آلبته نه فقط تریبون داران که همه کسانی که در این راه قلم فرسایی کرده و شاگرد تربیت کرده اند
(ادامه از قبل) آری آن ها که شاگرد تربیت کرده اند هم می توانند جز رجل سیاسی باشند کسانی که برنامه مورد تایید و گروه کارشناسی برای حل یک معضل مشخص داشته است می تواند جز رجل سیاسی باشد نظریه پردازان علوم سیاسی کسانی که تحلیل های فرا تحلیل ارایه می دهند و در الگوی نظریه پردازی وارد می شوند هم همین طور و ... حالا به راستی ما چه اندازه فرصت دادیم که این اشخاص مطرح شده و رشد کنند که حالا با چراغ دنبال شان می گردیم بیایید صادقانه قبول کنیم که از ماست که بر ماست متاسفانه طی این سال ها به دلیل مصلحت های شخصی و گروهی هرگز اجازه ندادیم این زمینه رشد پیدا کند همین هم است که الان به قحط الرجال رسیدیم و ... و دیگر هیج تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
نظر شما