۰ نفر
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۵

دوستان خبرآنلاین خوش ذوقی کرده اند و در میان غوغای سیاست بازان سراغ مردی را گرفته اند که یکی از غیرسیاسی ترین شاعران دهه های اخیر است. وعجیب این که در سرزمینی که دلیل اقبال به یک هنرمند اغلب دلایل سیاسی دارد او یکی از خوش اقبال ترین ها بوده. خیلی ها دوستش دارند و هرچه را که چاپ کند می خرند و می خوانند. البته فکر می کنم این اقبال یک دلیل اساسی و بنیادین دارد

و آن هم صدق و صفای این کودک موی سپید است. خیلی از اساتید نامی  و به اصطلاح آرمانگرای ما به قول فروغ فرخزاد همه داد و بیدادشان برای رسیدن به یک بشقاب پلو است. این شاعر بی ادعا اما نه دعوی آرمانگرایی دارد و نه زهد می فروشد. جهان ویژه ای دارد که شاید طبع شورشی من خیلی با آن کنار نیاید اما صدق و صفای آن را هرگز نمی توانم انکار کنم. وچه چیزی گران بهاتر از صدق، که فرمود:
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
صدق، آن هم در زمانه ای که دروغ از شش جهت برما باریدن گرفته است گران بها ترین چیزی است که می توان سراغ گرفت.شک ندارم اگر چنین متاعی قابل خرید و فروش بود احمد رضا احمدی امروز یکی از ثروتمند ترین انسان های روی زمین بود. عمیقا به سادگی ها و کودکی ها و طنزآوری هایش احترام می گذارم و این شعر را که او از سر لطف  دوست می دارد به او تقدیم می کنم. به مناسبت هفتاد و سه سالگی اش. امید که دیربماناد.
دیوانه‌ای که هنوز نمی‌داند
با زیرشلواری نباید در میهمانی شرکت کرد
با اسب نباید به خیابان آمد
و در حضور یک فیلسوف لطیفه تعریف کردن امر پسندیده‌ای نیست
چگونه می‌تواند خوشبختی را برای تو به ارمغان بیاورد؟
تو نان می‌خواهی
دیوانه می‌خندد
تو جامه می‌خواهی
دیوانه می‌خندد
تو سردت می‌شود
دیوانه می‌خندد
تو گریه می‌کنی
دیوانه می‌خندد و فکر می‌کند می‌توان خنده را خورد، خنده را پوشیده و با خنده گرم شد.
تو از آینده می‌پرسی
دیوانه اما نه ساعت دارد نه تقویم
و با اینکه روزنامه می‌خواند
معتقد است خورشید به دور زمین می‌چرخد
و به هر که بگوید زمین گرد است، می‌خندد
و تعجب می‌کند چطور مردم نمی‌فهمند یک کیلو آهن از یک کیلو پنبه خیلی سنگین‌تر است؟
با این همه تو دیوانه را دوست می‌داری
چرا که افسانه‌های زیادی به خاطر دارد
شعرهای قدیمی می‌خواند
و اگرچه در شهر زندگی می‌کند
هیچ‌وقت لبخندی را که وقتی از پشت کوه آمده بود بر لب داشت، از روی صورتش برنمی‌دارد.

 


 

کد خبر 293850

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 18
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۷:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    40 4
    آقای موسوی پیشتر از شما یادداشت های تند و تیز انتقادی خوانده بودم ، فکر نمی کردم انقدر لطیف باشید. به هرحال سپاسگزارم. زیبا بود.
    • مسعود IR ۰۱:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
      14 1
      زمانی که سید تو خبرآنلاین یاداشت های فکاهی و طنز مینوشت شما یادتون نمیاد........آقای موسوی یک نویسنده است و یک نویسنده میتواند در مورد هر موضوعی قلم بزند...
    • حسین IR ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
      13 1
      البته یک نویسنده ی به تمام معنا و با تفکرات نوین
  • سیدهاشمی IR ۱۹:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    2 83
    ماهم میدانیم که :شما وامثال فروغ خانم فرخ زادخودتان رابه بشقاب پلویی نمی خواهیدبرسانید،اما تلاش داشته وداشته ایدتخیلات شیطانی رادرخودتان تقویت کنید. برادرمن !دیوانه ان نیست که فکرکندخورشید دورزمین می چرخد،یابااسب درخیابان می رود!یابه حرفهای شما می خندد!. دیوانه آنست که هنوزدرعالم بچگی مانده ولی وقتی درآینه نگاه میکند وصورت پرازمویش رامی بیند،توهم برش میداردکه یزرگ شده است! دیوانه آنست که وقتی ژست 6*4 خودراهمراه بانامش بالای مطلبی که نشخارکرده درسایتی می بیندکه آن سایت نان وروغنی دارد،فکرمیکندبزرگ شده است وادای بزرگان درمی آورد.همین!
    • آرش IR ۲۱:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
      59 1
      اگر حقیقتا سیدی کمی به اجداد طاهرینت تاسی کن و با دیگران از سر ادب و احترام سخن بگو. این سید خدا که چیزی نگفته. به یک هم صنف خودش اظهار ارادت کرده، شما چرا این قدر عصبانی و ناراحتی؟
    • امین IR ۲۲:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
      44 1
      حضرت سید هاشمی!! شما بسیار طبع لطیف و شعور هنری سرشار و قلم نقادانه گوهر!!! باری دارید. خودتو اذیت نکن عزیزم. خوب همه که مثل تو هنر رو نمی فهمند قربونت برم!!!!!!!!!!.
    • بدون نام IR ۰۰:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
      23 0
      من واقعا لذت می برم از همین آزادی بیان سوای اینکه فکر فرد مخالف یا موافق نویسنده شماست نظر رو انتشار میدید
    • NHL IR ۰۶:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
      20 2
      تهی از ادب !!
  • بدون نام IR ۱۹:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    30 1
    شعر بسیار زیبایی بود! دست مریزاد!
  • بدون نام IR ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    32 1
    خیلی عالی بود و خوشحالم که بعد از نقد قبلی تون، هنوز هستید
  • Mokhalef IR ۲۱:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    33 1
    ضمن احترام؛ در این مُلک "سیاسی بودن" (یا نبودن!) در قریب به اتفاق موارد، نه یک انتخاب که یک "برچسب" (و برای معدودی، "برَند") است. "مسعود کیمیایی" در مستند زیبایی که "ناصر صفاریان" از احوالات "احمدرضا احمدی" ساخته؛ مضمون بالا را در موجزترین صورت بیان می دارد: « وقتی آدم، دردِش می گیره می گه آخ!» و این "آخ" در این مُلک یعنی سیاسی شدی رفت! و در ادامه، بخشی از یک شعر جناب احمدی را می خواند : «تمام مردم شهر گفتند: آری کبوتری خسته ... گفت: نه!»
  • بدون نام IR ۲۳:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    12 0
    تفاوت در معیارهاست که به ما این اجازه را می دهد که کسی را دیوانه خطاب کنیم. امروزه معیاری که در اقلیت قرار گیرد علیرغم درست بودن سازنده دنیای دیوانه هاست . وای بروزی که معیار اقلیتی سازنده دنیا و ترسیم کننده راه و تعیین کننده سرنوشت معیار اکثریتی گردد.
  • مهران IR ۰۳:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
    16 0
    کاش به شعر بیشتر می پرداخت یا امکان خیلی بهتری در عرصه ژورنالیسم داشت .( البته من همین گونه بودنش را دوست دارم ...)
    • آزیتا IR ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
      13 0
      من هم مثل شما می گویم"کاش". ولی یادمان نرود در جایی زندگی می کنیم که خیلی از تصمیم ها به اختیار خودمان نیست. با این حال من هم مثل شما این آشفتگی های موسوی را دوست دارم.
    • مهران IR ۰۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۱
      12 0
      سید ببری ست بی باک که گاه ارزیابی شتابزده هم دارد، طبع میرشکاک وارش و عشقش به جلال و همینی که میبینیم!
  • بدون نام IR ۱۲:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
    3 13
    يعني اين شعر بود؟
  • مجتبی IR ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
    11 0
    احمدرضا ماهه...
  • بانوی ایرانی... IR ۲۲:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۱
    9 0
    طبعت لطیف و زبانت گویا...