شاید کمتر کسی هست که بداند تاکنون دو آلبوم رسمی در بازار موسیقی کشور دارد و حالا سومین آلبومش نیز به نام «کازابلانکا» در بازار موسیقی کشور منتشر شده است. هنرمندی که بیش از سابقه موسیقیاییاش، او در در سینما و تلویزیون و نقشآفرینیهایش در ذهن داریم و اگر قرار باشد به نقشها برجسته او در وادی تصویر اشارهای داشته باشیم. بدون شک حضور در فیلم «بوتیک» را باید جزو نقشافرینیهای درخشان او به شمار آورد. اما حالا و با گذشت سالهای زیادی از انتشار آثار قبلی «رضا رویگری» تصمیم گرفته که نعمت خدادادی در عرصه صدا را بیشتر جدی بگیرد و حتی قبل از انتشار آلومبش، برنامههای کنسرتش را نیز چیده باشد. چند روز قبل از انتشار آلبوم، با این هنرمند درباره ذائقه مخاطب این روزهای بازار موسیقی، ترانه به یادماندنی (ایران ایران) آلبوم جدید و انگیزههایش برای حضور در بازار موسیقی کشور گپ زدیم. گپی که ناخوادآگاه به برخی حاشیههای آلبومش هم رسید.
اولین لحظهای که به فکر خواننده شدن افتادید دقیقاً چه فکری در ذهنتان بود؟
من اول از همه با تلاوت کلام خدا بود که متوجه شدم صدا دارم. چون شبها در مسجد و روزها سرصف مدرسه قرآن میخواندم. از اینجا بود که در نوجوانی تصمیم گرفتم در آینده با صدایم کاری انجام بدهم. اما نمیدانستم چه کاری. چون خیلی کوچک بودم و نمیشد در آن مقطع تصمیمی پخته و جدی گرفت.
شما با ترانه »ایران ایران» نام و شهرت خوبی در موسیقی کشور داشتید. ولی چرا آنقدر دیر وارد گود شدید؟
بهخاطر اینکه وارد عرصه بازیگری شدم. سینما و تلویزیون خیلی وقت است من را به سلطه خود گرفته و فرصت اینکه به صدایم بپردازم را نداشتم. ولی در دهه 70 یک آلبوم (به نام «از عشق گفتن) را منتشر کردم که آهنگهایش را خودم ساخته بودم. از ان زمان به بعد دیگر فعالیتهای موسیقیام به دلیل دغدغههای کاریام دیگر متوقف شد و رفتم سراغ حرفه خودم. اما بازهم اوایل دهه 80 بود که آلبوم «غوغا» را با آهنگسازی خودم وارد بازار موسیقی کشور کردم. دوباره بعد از انتشار این آلبوم برخی پروژههای کاری پیش آمدند که من را برای بار چندم از موسیقی جدا کردند و باعث شدند که نتوانم آن را به صورت جدی ادامه بدهم. برای همین است که مردم هنوز هم من را با قطعه «ایران ایران» که بیشتر از تلویزیون پخش میشود میشناسند.
با گذشت سالها از انتشار قطعه «ایران ایران» هنوز هم خیلیها آن را دوست دارند. خود شما هم ظاهراً تعصب خاصی روی آن دارید و همیشه با انرژی تمام در موردش صحبت میکنید.
این قطعه چون به صورت دلی ساخته و تولید شد، خیلیها توانستند با آن ارتباط برقرار کنند شما هم اگر جای من بودید و این اتفاقات و ماجراهای در مورد اثرتان رخ میداد همیشه نسبت به آن تعصب داشتید.
مگر چه اتفاقی در مورد این قطعه افتاده؟
زمانی که این قطعه را ساختم، آن را روی کاستهای استخوانی قدیمی و به تعداد 100 نسخه تولید کردیم و در میدان توپخانه آن را به یکی از دوستان این کاره واگذار کردیم و از او خواستیم که آن را پخش کند و بفروشد. خوب یادم هست که بابت این کار هیچ پولی از ایشان نگرفتیم و حتی تا اینجا پیش رفتیم که اگر هم توانست چیزی از آن را بفروشد، کلیه درآمد حاصل از آن مال خودش! چند روز بعد بود که با آقای خشنودی سری به لالهزار زدیم که ببینیم چه خبر است. دیدیم که از بلندگوهای شیپوری لالهزار کار من در حال پخش است و ملت مثل صف نانوایی برای خرید آن کاست صف بسته بودند. خیلی صحنه عجیبی بود.
تفکرات موسیقی شما در مقایسه با آن دره که این قطعه را ساختید چقدر عوض شده؟
سعی کردهام بیشتر بیاموزم و یاد بگیرم. آن زمان و در آن دوره به هر حال جامعه کار و آثاری در آن فرم را میطلبید. این روزها بیشتر باید حواست به جوانها باشد. بهخاطر همین است که سعی کردهام در آلبوم جدید وارد سبک پاپ شوم. پاپی که متفاوتتر از سابقه قبلی من ا ست و طبیعی هم هست که باید با زمان جلو رفت.
نام «کازابلانکا» را برای آلبومتان انتخاب کردهاید. دلیلش چیست؟
دلیل خاصی ندارد. نام یکی از قطعات آلبومام همین نام است و ان را برای آلبوم انتخاب کردیم.
اما کلا قبول دارید کمی این نام برای بازار موسیق داخلی نام عجیبی است؟
من نامهای عجیبتر زیادی را در همین سال ها دیدهام. میخواهی نام ببرم؟
نه ولی کلاً ظاهراً همین اسم خاص جزو داستانهای جالب آلبوم بوده.
شاید، ولی کلاً از ابتدا سعی کردم با محتوای اثر آن را در بازار ارائه و معرفی کنم.
علت تأخیرهای فراوان در انتشار این اثر واقعاً چه بود؟
شاید وسواسهای شخصی من. حدود دو سال برای تولید این اثر وقت گذاشتم تا 10 قطعه بسازم و بتوانم در قالب یک البوم آن را منتشر کنم. من حاضر بودم البوم دیر منتشر شود ولی از آن طرف هم دیر از چشم مخاطب بیفتد. خیلی حساس شده بودم و به خاطر همین فکر میکنم نتیجه خوبی هم بگیرم. بارها و بارها آهنگهای این آلبوم دستخوش تغییر شدند و با آمدن کارها و آثار خوب در بازار، سعی کردم از انها هم الهام بگیرم تا اثر قویتر را روانه بازار کنم. نکات خوب این آثار را بررسی کردم و چیزهایی که باعث شده بود برخی آثار گل کند را وارد کارم کردم.
تصمیمتان برای حضور در این بازار این بار جدی است یا بازهم مثل دفعات قبلی سینما و تلویزیون نسبت به موسیقی بیشتر برای شما اهمیت دارند؟
نه. دیگر قرار است این بار تمام بیوفاییهایی را که به صدایم داشتهام، جبران کنم. دیگر میخواهم به موسیقی و این هنر بیشتر احترام بگذارم.
چه فکری به حال مخاطب این روزهای بازار موسیقی کشور دارید؟ مخاطب موسیقی و نسل جدید چطور قرار است با این آلبوم ارتباط برقرار کند؟
این آلبوم برای تمام مردم ایران در تمام سنین خوانده شده است. همه فکرم این بوده که نسل جوان بتوانند با آن ارتباط خوب و نزدیکی برقرار کنند. اجازه بدهید آلبوم منتشر شود. بعد از چند هفته می شود درباره آن صحبت کرد. سبکی که من کار کردهام در واقع تفکرات من در عرصه موسیقی روز کشور است و در آن همه جوانب را درنظر گرفتهام. شاید صددرصد آن چیزی که میخواستم نباشد ولی همه توانم را در آن به کار گرفتهام که بتوانم پذیرش و نظر مثبت مخاطبانم را به دست بیاورم.
خودتان از بین آثار موجود در بازار کاری بوده که دوستش داشته باشید؟
جوانهای این دوره خیلی پرانرژی و فعال شدهاند و کارهای خوب زیادی را هم در بازار میبینیم. ولی من از کسی اسم نمی برم تا مبادا دلخوری ایجاد شود اما در کل آلبومها و اثار خیلی خوبی در بازار میبینیم که امیدوارم این روند به صورت صعودی همچنان ادامه داشته باشد.
گفته میشود حمید عسگری یکی از قطعاتی که برای شما ساخته بوده را به کس دیگری واگذار کرده و همین باعث دلخوری شما شده صحت دارد؟
عرض کردم. بهتر است در مورد ایشان صحبتی نکنم که مبادا اتفاق بدی بیفتد و دلخوریای پیش بیاید.
برنامه اجرای زنده را هم در برنامهتان دارید؟
اصلیترین هدف من از انتشار این آلبوم و حضور در بازار موسیقی، اجرای کنسرت در سراسر ایران است. خیلی دوست دارم که در مناطق محروم و دورافتاده به اجرای برنامه بپردازم. بهزودی برنامهریزیهای من در این باره اعلام خواهد شد و دوست دارم رسانههای هم اطلاعرسانی کنند. در تهران هم برنامهریزیهایی برای اجرای زنده دارم که به زودی اعلام میشوند. منتظر برخی واکنشها و قضاوتها در مورد آلبومم هستم و پس از آن، برنامه کنسرتهایم را هم اعلام خواهم کرد.
ظاهراً تجربه اجرای زنده را هم در خارج از کشور داشتهاید؟
بله. من در آمریکا یک بار تجربه برگزاری کنسرت دارم ولی هنوز در ایران موفق به این مهم نشدهام. اجرای زنده، تجربه عجیبی است. همه چشمها روی توست و تو باید خودت را کنترل کنی و علاوه بر اینکه حواست به خودت هست، باید تمرکز هم بگیری و اجرایت را به بهترین شکل ممکن ارائه دهی امیدوارم هرچه زودتر شرایط اجرای در داخل کشور هم فرام شود تا بتوانم تواناییهایم را به اثبات برسانم.
57301
نظر شما