به گزارش خبرآنلاین، به تازگی کتابی در حوزه سیاست باعنوان «چیستی، تحول، و چشم انداز دولت» نوشته احمد گل محمدی توسط نشر نی منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
در توضیح کتاب اینگونه میخوانیم: «این روزها واژه «دولت» از طرف همگان بسیار بکار میرود، درحالیکه به روشنی نمی دانیم دولت چیست و چه تفاوتی با هستیهای مرتبط دیگر، مانند «حکومت»، «نظام سیاسی» و «رژیم سیاسی» دارد. با توجه به چنین ابهامی، در این کتاب کوشیده شده است به سه پرسش مرتبط مهم درباره دولت، پاسخ موجه و معتبر داده شود.
پرسش نخست، پرسش از چیستی یا ماهیت دولت است، پرسش دوم به تحول تاریخی دولت اختصاص دارد، و پرسش سوم هم به چشمانداز دولت مربوط میشود. به بیان دیگر کتاب حاضر میخواهد به ما بگوید که دولت چیست، چگونه در طول تاریخ متحول شده است، و چه چشماندازی میشود برای آن تصور کرد.»
در تعریفی که در پشت جلد این کتاب آمده میخوانیم:
تقریبا همه افراد جامعه واژه «دولت» را کموبیش در موقعیتهای مختلف به کار میبرند زیرا میدانند مفهوم یا مقولهای بهنام دولت وجود دارد که نقش بسیار مهمی در زندگی اجتماعی بازی میکند. ولی علی رغم آگاهی از وجود و اهمیت «دولت» نمیتوانیم آن را بهروشنی تعریف کنیم و بگوییم چرا چنین اهمیت فوقالعادهای در زندگی ما دارد. کتاب «چیستی، تحول و چشمانداز دولت» نه تنها به پرسش از چیستی و اهمیت دولت پاسخهای روشن و معتبری میدهد، بلکه تصویری از تحول تاریخی دولت ترسیم کند تا نشان دهد در سالهای آغازین هزاره سوم دولت چه وضعیتی دارد و چه چشماندازی را میتوان برای آن تصور کرد.
نخستین بخش این کتاب به چیستی دولت اختصاص دارد که دو فصل (فصلهای اول و دوم) را دربر میگیرد. فصل اول (مفهوم بندی و تعریف دول) با بحثی در مورد لزوم و امکان تعریف دولت آغاز میشود تا ابهامات و تردیدهای احتمالی ناشی از بعضی ادعاهای معطوف به امکانپذیری تعریف دولت، و غیر لازم بودن و بیفایده بودن مفهوم دولت برطرف شود. سپس به این موضوع میپردازیم که اگر تعریف دولت لازم و سودمند است، در تعریف آن به چه نکاتی باید توجه کرد. سرانجام پس از استدلال برای لزوم سودمندی تعریف دولت و بازشناسی نکاتی که باید در تعریف دولت مدنظر قرار داشته باشد، تعریفی از دولت را انتخاب و مبنای بحث قرار خواهیم داد.
بسط و توضیح تعریف ارائه شده از دولت، دستور کار فصل دوم (ماهیت دولت) است.این فصل که درباره هستی و چیستی دولت است، با بررسی بنیادی ترین وجه هستیشناسانه دولت آغاز میشود تا روشن شود که دولت، در درجه اول و پیش از همهچیز، چیست. بنابراین، ابتدا دولت در جایگاه یک نهاد و سازمان تحلیل میشود. سپس به این موضوع میپردازیم که چه لوازم یا عناصری باعث میشود که دولت به صورت نهادی متمایز و منفک از دیگر نهادها و یا بصورت نهاد نهادها درآید. به عبارت دیگر میخواهیم بدانیم که چه چیزی دولت را دولت میکند یا عناصر لازم و کافی برای دولت شدن دولت چیست...
در بخش دوم که به تحول دولت اختصاص دارد، نشان میدهد هستیای به نام دولت چگونه در بستر تاریخ نمود یافته است. این که دولت چگونه در زمان و مکان شکل گرفت و چونه متحول شد و چگونه گسترش یافت، پرسشهای اصلی این کتاب هستند. در این چهارچوب فصل سوم که در عین حال که تاریخمندی دولت را تشریح میکند، به اهمیت بررسی تحول تاریخی دولت برخی مسایل مفهومی مرتبط با بررسی تحول تاریخی دولت میپردازد. طرح اینگونه مسایل در واقع نوعی چهارچوب مفهومی برای بررسی تحول تاریخی دولت فراهم میکند که موضوع فصل چهارم است. در این فصل تحول تاریخی دولت در دو مقطع زمانی پیشامدرن و مدرن بررسی میشود.
از آنجا که ادعا میشود فرآیند تحول دولت همچنان ادامه دارد و در دهههای اخیر شاهد تحول ماهوی دولت بودهایم، بخش سوم به چشمانداز دولت اختصاص داده شده است. بنابراین، این کتاب در فصل پنجم میخواهد بابررسی اعتبار چنین ادعاهایی، تصویری از تحول دولت در آستانه هزاره سوم و چشم انداز این تحول ترسیم کند. به بیان دیگر، آخرین فصل به بررسی این موضوع اختصاص یافته است که در عصر جهانی شدن، تحولات عرصه اقتصاد، سیاسیت و اجتماع چگونه دولت و حاکمیت را متحول کرده است.
در بخشهایی از فصل پنجم این کتاب با عنوان «تحول حاکمیت» میخوانیم:
«اساس دولت بر مفهوم حاکمیت استوار است. به عبارتی، حاکمیت جوهره قواعدی است که کانون اقتدار سیاسی را تامین و بستری برای روابط میان دولتها فراهم میکند. اقتدار حاکم مدرن متمرکز است و بر حکومت حاکم بر جمعیت واقع در قلرو معیین استوار است. پس نهاد حاکمیت نوعی اقتدار سیاسی برتر را در اختیار حکومت قرار میدهد. اگر دولت حاکمیت داشته باشد، استقلال مییابد و هستیهای دیگر هیچ اقتدار سیاسی در قلمروی دولت نخواهند داشت. وبر با عنوان انحصار مشروع زور از این واقعیت یاد میکند.
همین انحصار و استقلال ناشی از آن، کانون حقوقی حاکمیت است. ولی حاکمیت عنصر دیگری هم دارد که عبارت است از یک رشته قواعد که نحوه بازی حاکمیتی دولتهای حاکم و نحوه برقراری رابطه با یکدیگر را تنظیم میکند. در بازی حاکمیتی کلاسیک دو قاعده بازی اصلی وجود دارد که عدم مداخله و مقابله به مثل نامیده میشود. اصل عدم مداخله به این معناست که دولتها حق ندارند راه و روش خود را برگزینند و امور خود را بدون مداخله خارجی اداره کنند. دولتها آزادند تصمیم بگیرند که چه میخواهند بدون اینکه دیگران دخالت کنند. مقابله به مثل هم به معنای دادن و گرفتن امتیاز متقابل است. دولتها در مقابل همتایان برابر با یکدیگر برخورد میکنند و هیج ترجیح و تبعیضی درکار نیست...»
این کتاب در 240 صفحه و با قیمت 10هزار تومان منتشر شده است.
6060
نظر شما