محمدحسین زرندی/ سعید فائقی، یکی از مدیران باسابقه و باتجربه ایران محسوب میشود که سالها در مسئولیتهای مختلف از جمله معاونت سازمان تربیتبدنی مشغول به کار بوده و میتوان او را یک مدیر ورزشی نامید. با توجه به اینکه فائقی از شانس بالایی برای حضور در وزارت ورزش و جوانان در دولت آینده برخوردار است و تجربیات بالایی دارد، گفتوگویی با او انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
*از شما به عنوان یکی از گزینههای اصلی برای حضور در وزارت ورزش و جوانان نام برده میشود.
خدمت شما بگویم که این صحبتها شایعه است. قرار شده کمیتهای برای دولت جدید تشکیل شود و آنها پس از بررسی گزینههای مختلف، برای مسئولیتهای گوناگون افراد مورد نظر را پیشنهاد بدهند.
*دوست داریم ارزیابی شما را از شرایط اخیر ورزش ایران و اتفاقاتی که طی چند سال اخیر برای آن افتاده، بدانیم.
میتوانیم فعالیت ورزشی در ایران را به سه دوره تقسیم کنیم: دوره اول که زمان جنگ بود و طبیعی است در آن زمان هم جامعه ورزش ایران مثل همه مردم، برای جنگ در اختیار کشور بود. وقتی که «فاو» را گرفتیم، کلیه تمرینات غواصی غواصان ایرانی، در استخرها انجام شد. بعد هم که به دوران سازندگی رسیدیم و ورزش هم مثل سایر قسمتهای جامعه مورد عنایت قرار گرفت و پیشرفت کرد اما بعد از آن، دو نوع نگاه بر ورزش حاکم شد؛ اولی نگاهی سنتی بود که ورزش را به عنوان سرگرمی و اوقات فراغت میدید و دومی هم نگاه مدرن و راهبردی که ورزش را یکی از دلایل اصلی برای تربیت و توسعه جامعه میدانست و اعتقاد داشت چون مهمترین دارایی کشور نیروی انسانی است، به وسیله ورزش میتوان نیروی انسانی قوی و کارآمد داشت. طی چند سال اخیر، نگاه راهبردی و مدرن بر ورزش حاکم نبوده. قرار بود سند راهبردی که برای ورزش طراحی شد، در سایر حوزهها و نهادها هم اجرایی شود، مثل وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش و همینطور نهادهای عمومی مثل شهرداری. در چند سال گذشته این طرح به حالت تعلیق درآمد و ورزش به سمت و سوی سنتی پیش رفت. در همین فاصله، مجلس هم دید انحرافاتی صورت گرفته و به همین دلیل سازمان تربیتبدنی و سازمان ملی جوانان را به وزارت ورزش و جوانان تبدیل کرد اما تا مدتی قانونی اجرا نشد و معرفی وزیر ورزش هم به تعویق افتاد. بعد هم که وزارت ورزش با سردی از جانب دولت روبهرو شد و آن اتفاقی که مورد انتظار مجلس بود، نیفتاد. همه این مسائل و اتفاقات پس از آن باعث آسیب به ورزش شد و در المپیک لندن هم با وجود اینکه رشد مدالی داشتیم اما کمیته بینالمللی المپیک، ورزش ما را تحت فشار گذاشت و بحث تعلیق فدراسیونها پیش آمد. البته کمیته بینالمللی المپیک هم طبق قوانینی که داشت،راه درست را میرفت زیرا بحث دخالت دولت در فدراسیونها پیش آمده بود. نتیجهاش هم این شد که مشکلات داخلی و خارجی زیادی برایمان پیش آمد.
*بدون شک موضوع تعلیقها در آستانه المپیک، اتفاق بسیار بدی برای ورزش ایران بود.
همینطور است. همانطور که طی چند سال اخیر در کشور مشکلات زیادی از جمله مشکلات اقتصادی و گرانی ارز و... داشتیم، در ورزش هم مشکل داشتیم و دولت آینده باید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند. این را هم بگویم که ورزش ایران پتانسیل بسیار بالایی دارد و در صورتی که به صورت برنامهمحور ارائه شود، میتوان به اهداف مورد نظر رسید. جدا از پتانسیل و استعداد ورزشی، رسانهها و هواداران قدرتمند و دلسوزی هم پشت سر ورزش ایران هستند که میتوانند با نقد و پالایش نقاط ضعف، ورزش را زودتر از سایر قسمتها به رشد و پیشرفت برسانند.
*با این حساب در صورت برگشت به ورزش، کار سختی در انتظارتان است.
همینطور است. کار خیلی سخت است و باید زحمت کشید. ورزش ایران به ریاضت عادت کرده اما میتوان به روزهای خوبی رسید.
*یعنی امیدوار باشیم مسائل ناراحتکنندهای که به آبروی ملی ایران وابسته است، از جمله تعلیق فدراسیونها دیگر تکرار نمیشود؟
من تقسیمبندیای که عرض کردم به دلیل همین وجود دو نگاه سنتی و مدرن بود. نگاه مدرن این است که ورزش جهانی شود و پیشرفت کند اما نگاه سنتی این است که هرچه خودمان بگوییم، درست است. ورزش در معادلات جهانی و نزدیکی کشورها نقش بسیار مهمی دارد و برای خودش دیپلماسی است. دوستان طی چند سال اخیر این نگاه مدرن را نداشتند. چرا باید این همه قطعنامه که از سوی سازمان ملل برای ایران صادر شد، کمیته بینالمللی المپیک هم همان قطعنامهها را علیه ورزش ایران صادر کند؟
*حرف شما این است که نگاه مدرن به ورزش ایران برمیگردد؟
مهم نگاه مردم است و در همین انتخابات شورای شهر تهران، مردم نشان دادند جلوتر از مدیران قرار دارند. جالب است که مردم تهران به آنهایی که در المپیک مدال گرفتند، مثل هادی ساعی و علیرضا دبیر و همینطور مدیری که چهرهای جهانی داشت مثل دنیامالی، رأی دادند اما به مدیری که خودش در المپیک، همهکاره المپیک بود یعنی علیآبادی، رأی ندادند. این نشان میدهد مردم انتخاب درستی دارند و به ورزش مدرن رأی میدهند. یک مدیر برای اینکه راه درست را برود و تصمیم درست بگیرد، باید راهی را برود که مورد نظر مردم است و من امیدوارم با حاکم شدن نگاه مدرن بر ورزش ایران، شرایط خوبی را شاهد باشیم.
*کمی هم در مورد فوتبال صحبت کنیم. حدود یک دهه قبل بود که با حکم شما، علی پروین مدیرعامل پرسپولیس شد و حالا هم با برکناری رویانیان، گفته میشود پروین صاحب شانس است تا تاریخ تکرار شود و جای رویانیان را بگیرد.
یادم میآید صدهزار نفر در ورزشگاه آزادی، یکصدا فریاد میزدند: «فائقی یادت باشه،پروین باید باشه» آن زمان در پرسپولیس بحران مدیریت و مالکیت و چنددستگی و... داشتیم اما ندای مردم را شنیدیم و به خواست مردم احترام گذاشتیم. جامعه ورزش یک جامعه مستقیم دارد که شامل کارمند، مدیر، مربی و ورزشکار است و یک جامعه غیرمستقیم که شامل هواداران و رسانههاست و قلب آنها برای ورزش میتپد. من معتقدم در مدیریت ورزش باید صبر و تحمل داشت و کمتر دخالت کرد. باشگاههای استقلال و پرسپولیس قبل از اینکه خصوصیسازی شوند، باید آزادسازی شوند. یعنی اینکه دخالت دولت در آنها به حداقل برسد. البته شرایط آن زمان با حالا بسیار متفاوت است زیرا آن روز ما باید تیمداری میکردیم اما حالا بنگاهداری. پرسپولیس و استقلال باید روی پای خودشان بایستند و جدا از درآمدزایی، بازیکنسازی و... هم داشته باشند اما حالا کار به جایی رسیده که باشگاههای ما فقط بازیکن میخرند و درآمدی ندارند. باشگاه پرسپولیس به اندازه همه کشور پیشکسوت دارد و چه اشکالی دارد همه آنها را زیر یک سقف جمع کنیم و اجازه دهیم آنها خودشان مدیر انتخاب و خودشان تیم را اداره کنند؟ میشود به راحتی و با تعریف آییننامه داخلی، پرسپولیس را دست پرسپولیسیها داد و استقلال را دست استقلالیها.
43 43
نظر شما