زهرا خدایی
جان کری، وزیر خارجۀ آمریکا برای ششمین بار به خاورمیانه آمده و پس چند روز مذاکره میان طرفهای فلسطینی و اسراییلی از پیشرفتهای مهم برای ازسرگیری مذاکرات خبر داده است. هرچند با توجه به عدم فراهم شدن پیششرط های لازم برای تحقق صلح نباید منتظر توافقات اساسی بود، اما ناظران بر این اعتقادند که این بار سایۀ تحولات مهم در کشورهای خاورمیانه (ایران، مصر و سوریه) میتواند شکل دیگری به توافقات فلسطینی-اسراییلی بدهد.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با دکتر علی بیگدلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل سیاسی، چشمانداز مذاکرات فلسطین-اسراییل در سایۀ تحولات منطقه را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید: وزیر خارجۀ آمریکا از تحولات مهمی در روند صلح خاورمیانه خبر داده است، با توجه به اینکه هنوز پیششرط های لازم برای عملی شدن فراهم نیست، آیا همچنان باید به نتایج مثبت امیدوار بود؟
این نشست و برخاستها تاکنون بارها برگزار شده و به نقطههای حساس و مهمی نیز رسیده است. آخرین مرحله مذاکرات در سال 2010 به دلیل ادامۀ شهرک سازیها متوقف شده بود. اما هم اکنون با توجه به تحولاتی که در منطقه در حال وقوع است، وارد مرحلۀ جدیدی از گفتگوها شدهایم. باید توجه داشت که در مقطع فعلی در این میان آمریکا با سه چالش امنیتی روبروست: سوریه، ایران و فلسطین. بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران آمریکایی معتقدند که مشکل همۀ خاورمیانه به نوعی به مسئلۀ فلسطین ارتباط پیدا میکند. به خصوص اینکه اوباما در زمان مبارزات انتخاباتی در دور اول ریاستجمهوریاش اعلام کرده بود که مسئلۀ فلسطین را حل خواهد کرد.
با توجه به همۀ اتفاقاتی که رخ داده و یا در جریان است، اگر قرار باشد آمریکا با تغییر سیستم سیاسی که در ایران به وجود آمده، در مرحلۀ بعدی به سراغ ایران بیاید، باید مسئلۀ فلسطین را حل کند و با دست پُر وارد مذاکره با ایران بشود.
از طرفی نتانیاهو در آیندهای نزدیکی انتظار دارد که در انتخابات برگ برندهای داشته باشد. مسئلۀ مهم دیگر اینست که میزان مخالفتها در داخل اسراییل علیه نتانیاهو هر روز گسترش مییابد. حتی اظهارنظر بی ادبانۀ نتانیاهو نسبت به انتخاب آقای روحانی، برای نتانیاهو مشکلاتی به وجود آورده بود. اگر مجموع این قضایا را کنار هم قرار دهیم، پازلی را میسازد که به نظر میرسد این بار با فشارهای اتحادیه اروپا (در تدوین قانون تحریم معامله با اراضی اشغال شده توسط اسراییل) و همچنین سفر خانم اشتون به مصر نویددهندۀ تغییراتی است و به نظر میرسد که مسئلۀ اسراییل و فلسطین شکل دیگری به خود گیرد.
گفتید آمریکا برای اینکه پای میز مذاکره با ایران بیاید باید در قضیۀ فلسطین دست پُری داشته باشد. آیا این مسئله اصولاً شدنی است؟
زمانی بوش طرخ خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد؛ با تحولات جهان عرب مشخص شد که آمریکا به دنبال بزرگی جغرافیایی نیست بلکه به دنبال یکسان سازی سیاسی در منطقه است. نشانههای زیادی از این واقعیت را در منطقه دیدیم؛ پادشاه قطر از قدرت کناره گیری کرد و عرصه را به فرزند جوانش واگذار کرد. در عربستان نیز در آینده شاهد برگزاری انتخابات خواهیم بود؛ در شیخ نشینهای خلیج فارس نیز در آینده شاهد تحولاتی خواهیم بود. بنابراین منطقۀ خاورمیانه در حال برداشتن قدمهایی به سمت دمکراسی است. دولتهایی که خودشان را به گمراهی بزنند، دچار غفلت میشوند. منطقۀ خاورمیانه به سرعت دستخوش دگرگونهای سیاسی است و این مسئله را هم باید اسراییل و هم دولتهای دیگر درک کنند. حتی ما نیز باید به سمت این تغییرات قدم برداریم تا الگوهای دمکراسی در جامعۀ ما نیز تغییر کند.
مجموع حوادثی که در منطقه خاورمیانه رخ داده، حکایت از این دارد که خاورمیانه به سمت شکل جدیدی از صلح و امنیت قدم برمیدارد و باید قدم اول از طریق حل مشکل اسراییل و فلسطین باشد.
تحولات مصر و ساقط شدن حکومت اسلامگرایان، چه تأثیری در فرایند صلح دارد؟ برخی بر این باورند تحولات مصر نوعی عقب گرد است.
آمریکاییها در ابتدا از پیروزی اسلامگرایان استقبال کردند. خانم کلینتون یک ماه پس از پیروزی مرسی به قاهره رفت و با خوشحالی اعلام کرد که ارتش باید به پادگانها بازگردد. در واقع آمریکا همۀ این شرایط را برای حکومت کردن مرسی فراهم کرد؛ در واقع هدف آمریکا این بود که مسلمانان را در حکومت بیاورند، تخریبشان کنند و بعد آنها را کنار بگذارند. واقعیت اینست که حکومتهای دینی برای آمریکا خیلی مقرون به صرفه نیست؛ بنابراین آنچه که در مصر رخ داده است به هیچ وجه عقب گرد نیست. همانطور که خانم اشتون نیز اعلام کردند مرسی باید در آیندۀ نزدیکی باید آزاد شود. در نهایت اینکه مصر تا 6 ماه آینده شاهد برگزاری انتخابات خواهد بود.
سیاست عمومی آمریکا این بود که مسلمانان به حکومت بیایند و در حکومت تخریب شوند و این موج در آینده به لیبی و تونس هم سرایت خواهد کرد.
به گفته شما حکومتهای اسلامی چندان برای آمریکاییها به صرفه نیست. چرا این مسئله در مورد ترکیه صدق نمیکند؟
در ترکیه نیز همین مشکل وجود دارد. یک ضرب المثلی فارسی میگوید فلانی باد به دماغش افتاده؛ وضعیت اردوغان نیز هم اکنون اینگونه است. اردوغان هم باد به دماغش افتاده و استراتژی نگاه به غرب خود را تا اندازهای به شرق تبدیل کرد و به دنبال این بود که نوعی خلیفه گری عثمانی را دوباره آغاز کند و در این کار نیز خیلی موفق بود ولی سیاست های دینی اردوغان تا اندازهای هم ترکیه را با مشکل مواجه کرده است و هم آنچه که در ترکیه در حال وقوع است نتیجۀ همین روشهای سیاسی اسلامگرایانۀ آقای اردوغان است.
با تحولات جاری منطقه آیندۀ مذاکرات صلح را چگونه پیش بینی می کنید؟
نتانیاهو در عرصۀ داخلی با مشکلات زیادی روبروست. من چندی پیش در آلمان با یک خبرنگار اسراییلی صحبت می کردم او می گفت ما از اینکه دستهایمان همیشه گره کرده و در حالت گارد است، خسته شده ایم. در واقع سیاست های نتانیاهو مشکلات زیادی در اسراییل ایجاد کرده است و مردم را با این پرسش مواجه کرده است که اسراییل تا چه زمانی میخواهد در این حالت دفاع از خود به حیات سیاسی اش ادامه دهد. نتانیاهو برای مقابله با این چالش باید به سمت فلسطین و مذاکرات بازگردد و مشکلش را با فلسطین تا اندازهای حل کند. امروز اسراییل به این نقطه رسیده و باید مذاکرات به نتیجۀ مطلوبی برسد. از سویی نشانههایی که از تغییر در منطقه خاورمیانه دیده میشود حکایت از این دارد که خاورمیانه به عنوان اولین منطقۀ بحرانی دنیا و حساس جهان باید به سمت دمکراسی و آرامش و امنیت قدمهای بلندتری بردارد و ما نیز باید در این مسیر سیاستهای گذشته مان را رها کنیم.
4952
نظر شما