دنیا در حال تحول و تغییر مداوم است، در پنجاه سال قبل از تخفیفها و امتیازات تعرفهای در چارچوب کشورهای توسعه یافته و جهان سوم صحبت میشد که برعهده آنکتاد بود.
پس از آن WTO شکل گرفت که دنیا را به سمت استفاده از توافقنامهها و پروتکلهای خاصی هدایت میکرد. همزمان اتحادیهها و همکاریهای منطقهای شکل گرفت که حتی امتیازات متقابل کشورهای عضو، فراتر از تعهدات مندرج در WTO شده است. به طور مثال در اتحادیه اروپا میبینیم که از سفارت خانههای مشترک، پول مشترک و سیاستگذاری اقتصادی مشترک صحبت میشود. حتی تعرفهها بین خودشان متفاوت میشود. این صرفهجویی در مقیاس را نشان میدهد. یک کشور در بخشی، توان تولید پیدا میکند که به بازار بزرگ 27 کشور اروپایی با تعرفه ناچیز دسترسی دارد. هم سیاست و هم اقتصاد خود را شکل داده است و هم خود را به اقتصاد قدرتمند دنیا متصل کرده است.
اگر هر یک از این 27 کشور، مستقل بودند، قطعا از توان اقتصادی و سیاسی امروزی خود برخوردار نبودند. این کشورها چانه زنی، قدرت تاثیرگذاری و نفوذشان در سرمایهگذاری را مدیون حضورشان در اتحادیه اروپا میدانند. دنیا به سمت این همگونی در حال حرکت است. اما اینکه در بعضی از کشورها به نتیجه نمیرسد دلایل دیگری را باید ذکر کرد. در اتحادیهای مانند اتحادیه اروپا که دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشته، اگر بحرانی در هریک از کشورها پیش آید بقیه کشورها به این بحران کمک میکنند. حالا اگر ما بگوییم این بحران ناشی از پیوستن بعضی از کشورها است یا نه فرقی در اصل موضوع ندارد، ناشی از اختلاف دیدگاههایی است که وجود دارد که جای آن در اینجا نیست.
دنیا امروز حالت فشردهای پیدا کرده و این ارتباطات است که بازار را گسترش میدهد. ضمن اینکه تجارت خارجی یکی از موتورهای توسعه است. امروز همه پذیرفتند که موتور توسعه تجارت است، ولی میزان شدت و ضعف آن مورد اختلاف است. اینگونه نیست که کسی معتقد باشد که پشت دیوارهای بسته میتوان به توسعه دست یافت.
نظر شما