زهرا خدایی
اردوغان می گوید به صداقت غرب اعتقاد ندارد. نخست وزیر ترکیه که از زمان سقوط مرسی شمشیر را با نظامیان مصر و موضع منفعل غرب در برابر حوادث اخیر، از رو بسته و هر بار غرب را به ریاکاری و عدم صداقت متهم میکند؛ همچنان نگران تحولات شمال آفریقا و افول موقعیت اخوانیالمسلمین است. همین چند روز پیش بود که اردوغان گفت: "چه بر سر غربیهایی آمده که تا دیروز مدام شعار دمکراسی سرمیدادند و میخواستند آن را در همۀ کشورها پراکنده کنند؟ وقت آزمایش صداقت همین الان است".
اردوغان که سال گذشته در سفر به کشورهای شمال آفریقا از کاربرد مدل و الگوی ترکیه برای حکومتهای پسادیکتاتوری سخن به میان آورده بود، ماه اخیر با سقوط همکیش خود محمد مرسی ضربه دردناکی را متحمل شد؛ مسئلهای که پذیرش آن چندان برای آنکارا آسان و بی هزینه نخواهد بود.
اینکه تعامل ترکیه با سقوط حکومت مرسی و متزلزل شدن پایگاه جریانهای اسلامگرای اخوان المسلمین مصر و النهضة تونس در چه چارچوبی خواهد بود، پرسشی است که دکتر بهرام امیراحمدیان، بدان پاسخ داده است.پیشتر گفته میشد که ترکیه برندۀ تحولات جهان عرب است؛ اردوغان در سفر سال گذشتۀ خود از مدل ترکیه به عنوان الگویی برای مصر و تونس سخن به میان آورده بود؛ اما با سقوط دولت اسلامگرایان و همچنین اعمال فشار بیشتر بر جریان اسلامگرای النهضة به نظر میرسد متحدان ترکیه یکی پس از دیگری دستخوش بحران سیاسی میشوند.
اینکه گفته شود ترکیه برنده و یا بازندۀ تحولات عربی است؛ با این صراحت نمیتوان در این مورد اظهارنظر کرد، در محیط بین الملل بازیها برد- باخت نیست و به نوعی تعامل است. ترکیه در مدتی که بهار عربی رخ داده است، همین که توانسته خود را به عنوان الگو مطرح کند، به نظر من این تحول بزرگی است که الگوی حکومتی ترکیه انتخاب میشود.
ترکیه در بخش اقتصادی و به ویژه بخش خصوصی سرمایهگذاری هنگفتی در مصر کرده است. از این رو در مدتی که کشورهای خاورمیانه شاهد تحولات بزرگی بودند، فعالان اقتصادی ترکیه در این کشورها فعالیت های گستردهای را انجام داده اند. حتی در سومالی ورشکسته نیز ترکها حضور دارند. بنابراین اگر گفته میشود ترکیه هم اکنون در حال فترتی قرار گرفته و دیگر در اوج شکوفایی در منطقه نیست، به نظر من اینگونه نیست. ساختارهای سیاسی در شمال آفریقا در حال تغییر است ولی در این تغییرات سکولارها در حال قدرت گرفتن هستند و اگر در آغازنشانههایی از تنش دیده میشود اما در میان مدت و بلندمدت اینگونه نخواهد ماند. به خصوص اینکه اخوان المسلمین نیز نتوانست در این مدت کارنامۀ موجهی از خود به جای بگذارد.
اردوغان با ایجاد تغییراتی در قانون، راه را بر هرگونه قدرت گرفتن نظامیان در ترکیه بست؛ واکنش تند آنکارا در قبال تحولات مصر از چه زاویهای قابل بررسی است؟
الگوی ترکیه، الگوی اصلاح شدۀ کمالیسم و متعاقب آن حکومت سکولاری است که در حال پیشروی در مقابل کمالیستهاست اما در استراتژیهای ملی، نظامیان به سطحی پایین تر تنزل کرده اند، از این رو در جایی همچون مصر که نظامیان دوباره در حال قدرت گرفتن هستند، برای ترکیه پذیرش این امر سنگین است. ترکیه با الگوی خود در تلاش است تا این استراتژی را در اولویت قرار دهد و نظامیان را از دایرۀ قدرت و سیاست به پایین براند و نظارت مستقیم برآنها را در اختیار خودش قرار دهد تا راه را بر کودتای آنها ببندد. عصبانیت اردوغان در این چهارچوب قابل بررسی است؛ تصور اردوغان این بوده که در مصر یک الگوی سکولاری خواهد بود که خواهان برقراری ارتباط با ترکیه خواهد شد. اما آنچه در مصر رخ داد، متفاوت با طرحهای اردوغان بود.
باید توجه داشت که ترکیه کشوری است که از نظر سنتی و آرمانهای آتاتورک، متکی بر ارتش ملی خویش است؛ زمانی که کشوری عضو ناتو میشود ارتش تا اندازهای از وضعیت ملی به سطحی دوگانه ملی و بین سازمانی تبدیل می شود و دولت در این فضا سازمان نظامی را مدیریت میکند؛ به همین دلیل اردوغان تلاش کرد با تغییر قانون اساسی قدرت ارتش را کاهش دهد. اما ترکیه عضو ناتوست و اگر در درون سازمان پیمان آتلاتیک شمالی تصمیمی گرفته شود شمولت آن به ارتش ترکیه نیز بازمی گردد. اما در مورد رفتارهای حزب حاکم ترکیه ممکن است تصوراتی که اردوغان دارد، با استراتژی ملی ترکیه همخوانی نداشته باشد به خصوص اینکه احزاب مخالف و کمالیستها تمایل دارند که ارتش نقش خود را داشته باشد.
از سویی ترکیه صلح با پ.ک.ک را در پیش دارد و اگرچه از منظر اروپا، صلح با کردهای پ.ک.ک مورد تایید است اما از سوی مخالفان حزب عدالت و توسعه یک امتیاز منفی است و به نظر میرسد ناراضیان زیادی داشته باشد. در ریشه یابی تحولات اخیر پارک گزی هم شاید بتوان آثاری از این نارضایتی را یافت.
با تغییر و تحولاتی که در منطقه در حال وقوع است از جمله فاصله گرفتن قاهره از آنکارا جایگاه ترکیه در آیندۀ منطقه کجاست؟
تحولاتی که در جریان است بدین مفهوم نیست که ترکیه در حال حذف شدن از معادلات منطقه است، اگر نظامیان قدرت بیشتری در مصر بگیرند، رابطۀ سنتی با آمریکا دارند و از آمریکا کمکهای مالی دریافت میکنند. باید توجه داشت که مدیترانه، منطقۀ ژئوپولیتیکی مستقلی است که مصر و ترکیه در کنار هم هستند، بنابراین نمیتوان گفت که این دو کشور از هم فاصله میگیرند. برای اینکه در این منطقه پیمان ناتو و همچنین آمریکا حضوری فعال و استراتژیک دارند. ممکن است به لحاظ ظاهری اینگونه تصور شود که آنها رابطۀ نزدیکی با هم ندارند، ولی ناگزیر هستند که با هم همکاری داشته باشند.
نکتۀ دیگر اینکه ترکیه در منطقۀ مدیترانه برای کشورهای اسلامی الگوست. جالب است بدانید بسیاری از کشورهای اسلامی خواهان نقش پررنگ سیاسی و اقتصادی ترکیه در جهان اسلام هستند. نکتهای که باید بدان اشاره کرد اینست که مشکل اسلامگرایان اینست که نتوانستند کارنامۀ خوبی از خود به جای بگذارند.
در تونس نیز وضعیت مشابهی در انتظار النهضة است؛ در واقع اسلامگرایان با نداشتن نقشه راه منطقی و قابل اجرا و هم چنین ملموس برای توده های زحمتکش و غلبه بر بحران اقتصادی و پدیده بیکاری و فقر، نتوانستند کارنامه ای قابل قبول ارائه داده و اعتماد مردم را به خود جلب کنند.
از این رو در جوامعی که بهار عربی رخ داده است، الگوهای دینی موردنظر توده مردم نبوده است ولی آنانی که حکومت را در دست گرفتند، این مسیر را انتخاب کردند؛ همانند اخوان المسلمین در مصر و النهضة در تونس. مردم در کوتاه مدت متوجه این مسئله شدند که یکی از تبعات آن دو قطبی شدن جامعه است که تلاش میکنند با جنگ خیابانی یکدیگر را فرسایش دهند. این نقطه آغازین برای بی ثباتی دراز مدت در منطقه است.
5252
نظر شما