خشایار اعتمادی خواننده پاپ در یادداشتی وضعیت موسیقی پاپ را در این هشت سال پر فراز و نشیب ارزیابی می کند وی می نویسد:در هشت سال گذشته ما هم شاهد اتفاقات خوب و هم شاهد اتفاقات بدی در حوزه موسیقی بودهایم. البته این طبیعت هر پدیده اجتماعی است که در مسیر حرکت خود با یک سری معایب و یک سری مزایا روبهرو است. موسیقی پاپ نیز در هشت سا ل گذشته از این مساله مستثنی نبوده؛ نه میتوانیم بگوییم این شاخه از موسیقی در دوره هشت سالهای که پشتسر گذاشت صددرصد دچار نشیب شده و نه میتوانیم این ادعا داشته باشیم که روند کاملاً صعودی را طی کرده است. در این مسیر هم مدیریت و هم سوءمدیریت، هم حسن نظر و هم سوءنظر مخاطب موسیقی، هم موفقیت تولیدکنندگان و هنرمندان موسیقی و هم ناموفقیت آنها در هم رسانهها دخیل بودهاند. در مجموع طی هشت سال اخیر میتوانیم بگوییم دفتر موسیقی مجوزهایی را صادر کرده که به واسطه آنها کنسرتهایی برگزار شده و آلبومهایی وارد بازار شده است. پس نمیتوانیم بگوییم دفتر موسیقی در این سالها با سوءنظر یا سوءمدیریت مواجه بوده، چون مجوزها به خوبی صادر شده است. سالنهای کنسرت هر شب پر بوده و کنسرتها با حضور مشتاقان و علاقه مندان به موسیقی برگزار شده است. البته در این راستا عدهای هم بودند که با شرایط سختی روبهرو بودند، یا مجوز خود را به سختی از ارشاد دریافت کردند و یا اجازه برگزاری کنسرت دریافت نکردند.
در هر صورت فکر میکنیم نمیتوانیم بگوییم در هشت سال گذشته موسیقی تعطیل بوده! وقتی صحبت از وضعیت موسیقی در هشت سال گذشته به میان میآید، یعنی میخواهیم راجع به مباحث مدیریتی در این زمینه صحبت کنیم. اما من پایم را کمی فراتر میگذارم و روند کلی موسیقی را میبینم. به شخصه تصور میکنم کلیت موسیقی پاپ از اوایل دهه 80 روند مثبتی را طی کرده است. موسیقی از سال 76 تا 80 روند بسیار متعالی داشت. حمایت، هدایت، کارشناسی پیشکسوتان و همچنین حسن مدیریت دوستانی مثل علی معلم دامغانی در صداوسیما و آقای علی مرادخانی و مرحوم سلمانیان در ارشاد عواملی بود که باعث شد موسیقی در این بازه زمانی روند صعودی داشته باشد. از اوایل دهه 80 تا سال 86، 87 موسیقی پاپ ناگزیر از یک سری تجربه اندوزی دچار فراز و نشیبهایی بود که البته به نظرم سیر نزولی آن محسوستر بود. از سال 89 میتوانیم بگوییم موسیقی رشد دوبارهای را تجربه کرد. دوباره کلام فاخر وارد موسیقی شد و وضعیت سازبندیها بهبود پیدا کرد. منتقدان و روزنامهنگاران هم اساسیتر و عمیقتر به مسائل موسیقی نگاه کردند و از نقدهای زرد و همچنین تعریفهای بیمایه پرهیز کردند. در نتیجه موسیقیهای زرد کمکم جای خود را به موسیقیهای فاخر داد. اوایل دهه 80 کارهای سخیف با ساختار پیش پا افتاده آنقدر زیاد شد که گوش مخاطب از موسیقی زده شد اما الان مسیر کلی به سمت شنیده شدن کارهای خوب میل میکند. اتفاقی که امروز نیازمند آن هستیم چیزی است که باید در سیستم مدیریت کلان کشور بیفتد. مدیران ارشد موسیقی باید به این باور برسند که موسیقی صنعت است و صنعت نیازمند تبلیغ، راسنه و یک بازار تعریف شده اصولی و به روز شده دارد. در این راستا راحتتر میتوان موسیقی خوب و مردمی را دستهبندی کنیم. فکر میکنم اگر مدیریت در سطح کلان طوری برنامهریزی کند که بتوانیم موسیقی را به شکل یک صنعت ببینیم، موسیقی به روند روبهبه رشد خود ادامه خواهد داد.
57301
نظر شما