حالا این دو نویسنده طناز در برنامه قندپهلو با هم به نقطه مشترک رسیدهاند و حاصلاش هم شده یک پاتک آبرومند تلویزیون ایران مقابل ِ شبکهی ...[اسمش را نیار!] که خُب به نوبه خودش یک پا آکادمی طنز است مقابل آکادمی موسیقی...[گفتم که مگو مگو مگو هیچ مگو!]
این یک موفقیت است در تلویزیونی که خلاقیت در آن به کمیابی موطلاییها در ژاپن دوره ساموراییهاست.همین که به جای بدلهای «بفرمایید شام» و برنامههای خبری طنز، دو نفر پیدا شدهاند که با کمترین امکانات یک برنامه پرمخاطب را روی آنتن بفرستند جوری که مردم در آن ساعت، بیخیال ِ حریم و حرم سلطان و سالوادور و کرهایهای بیحجاب و باحجاب عروسدار و مادرشوهردار بشوند والله که خیلی هنر است.درست است که وسعت نظر فکاهههای منظوم این برنامه در همان محدودهی «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه» است اما وقتی مردم به همین هم قانعاند یعنی خط قرمز قانع بودن در این روزها از خط فقر جامعه هم پایینتر است حالا چقدر، انشاءالله عقلا متر میآورند.
ما مردم اهل ظرافتی داریم و هر چقدر هم از لحاظ فرهنگ و سطح سواد بالاتر برویم این ظرافت بیشتر میشود حتی علما و طلاب این کشور هم اغلب اهل مطایبهاند کسانی که در ارائه مطالب جدی خیلی جدیت دارند اما در حاضرجوابی تا حالا حتی مقابل سرهنگها و سرتیپها و میرپنجها هم کم نیاوردهاند و نمیآورند. ایران کشوریست که جدیترین حرفها هم با طنازی بیان میشوند و طنازی آن قدر محترم است که شاهد مثال فراوان داریم در تاریخ این کشور که جان محکومی را خریدهاند و قاضی به لبخندی حکم را چرخانده است با این همه جای فکاهه اجتماعی و سیاسی در این سالها خیلی خالی بوده و بیشتر در کوچه و خیابان و تاکسی و اتوبوس و محل کار به گوش رسیده نه از رسانهها.قندپهلو هم در این میان مستثنی نیست و البته از خط شکنها بیشتر از این هم نباید توقع داشت همچنان که مردانه بودن این برنامه هم حرف و سخن دارد.فکاهه خاص مردان نیست و قندپهلو هم استادیوم آزادی نیست. فکاهه سازان بسیار مسلطی در طبقه نسوان هستند که کارهاشان از بسیاری از فکاههکاران مرد بهتر است و هم شهرام شکیبا آشنایی دارد با نام و قلمشان هم رضا رفیع.
داوری در این مسابقه نیاز به ارزیابی برنامه نود دارد و عادل فردوسیپور ؛که هم عادل است و هم به روایت اسماش فامیل فردوسی. مشخص است که داوری چندان جدی نیست و شکیبا از این لحاظ در آکادمیاش در حد همتایش هم در آکادمی موسیقی سختگیر نیست.البته باید قبول کرد که همیشه در ایران برنامهی دور همی جواب داده. امیدوارم این برنامه ادامه پیدا کند به چند دلیل:
یک. این قدر که تلویزیون ایران را نگاه کردیم و گریه کردیم خسته شدیم.به خدا کمی خنده کسی را جهنم نمیبرد.
دو. در این برنامه نه من بودهام نه تو نه شما.اگر ادامه پیدا کند شاید_البته بعید است_ ما را هم راه دادند تا همان لطیفهها و حاضرجوابیهایی را که توی خانه و محل کار و تاکسی داریم آنجا هم بگوییم و حالاش را ببریم.باور کنید همین لطیفهها اگر پاشان به تلویزیون باز شود نقششان در توسعه سیاسی اقتصادی کشور از میزگردهای بعد از خبر شبکه دو بیشتر است.
سه.دفاع دیگری ندارم و از پیشگاه دادگاه برای این دو مجرم طلب عفو و مرحمت دارم. اینها واقعاً قصد زدن آکادمی و دانشگاه غیرمجاز را نداشتند،پیش آمد. شما تخفیف بدهید شاید ما هم مشتری شدیم.
نظر شما