«بابابزرگ سبیل موکتی» نام تازهترین رمان «علی اصغر سیدآبادی» است که از سوی نشر افق برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است. این رمان داستان پسربچهای است که یک روز در مدرسه به او میگویند، پدر و مادرش ناگهان و بیخبر به یک سفر رفتهاند و او باید به خانه پدر بزرگش برود. او که نمیداند پدر و مادرش برای چه و به کجا رفتهاند، به خانه پدر بزرگ و مادربزرگش میرود.
پدر بزرگ او سبیلهای بسیاربزرگی دارد و با سبیلهایش مشهور است، اما از وقتی که از تلویزیون برای ضبط برنامهای درباره سبیلهای او میآیند و برنامه پخش میشود، اتفاقی غیر عادی رخ میدهد. سبیلهای پدربزرگ روز به روز بزرگتر میشود. رشد سبیلهای او هم باعث به هم خوردن نظم زندگیشان میشود و هم خبرنگاران و مدیران دولتی را به خانه آنها سرازیر میکند و هم موقعیت پسربچه را تحت تاثیر قرار میدهد.
مادربزرگ اصرار دارد که پدر بزرگ سبیلهایش را کوتاه کند و پدر بزرگ مردد است، اما تصمیم به پسربچه سپرده میشود. پدر بزرگ ریاست سبیلهایش را به نوهاش میسپارد و میگوید اگر استفادهای برای سبیلها پیدا کند که مفید باشد، حاضر است آنها را نگه دارد. اما آیا او میتواند چنین راهی پیدا کند؟ ادامه رمان جستوجوها و کوششهای پسر برای حفظ سبیلهای بابابزرگ سبیل موکتی است، جستوجو و کوششهایی که رفته رفته به یک حرکت اجتماعی تبدیل میشود.
بچهها به نصیحت من احتیاج ندارند
نویسنده این کتاب با روایت این داستان تلاش میکند اشتباههای بزرگترها را در ارتباط با بچهها نشان دهد و صبر و حوصله و خوش اخلاقی و قصه گویی و دیگر ابزارهای ارتباطی بزرگترها با کودکان را که بیشتر بزرگترهای امروز دیگر آنها را ندارند یا یادشان رفته که از آنها استفاده کنند به این بزرگترها بیاموزد و نشانشان دهد که به عنوان پدر و مادر و بزرگتر و برنامه ساز کودک چه طور باید با آنها رفتار کرد. فارس در معرفی کتاب بخشی از آن را به شرح زیر منتشر کرده است:
«خاله لاله پرسید: شما چه نصیحتی برای بچهها دارید؟
بابابزرگم گفت: بچهها به نصیحت من احتیاج ندارند. من به بزرگترهایشان نصیحت میکنم که...
خانم فیلمبردار گفت: برنامه کودک است باید برای بچهها حرف بزنید!
بابابزرگم گفت: من خودم با نوهام برنامه کودک نگاه میکنم! بزرگترها همه برنامه کودک نگاه میکنند!
آقای فیلمبردار گفت: شما بفرمایید!
بابابزرگم گفت: بله به بزرگترها عرض میکنم که این قدر سر به سر بچههایتان نگذارید! این قدر بکن و نکن نگویید! مگر خودتان که بچه بودید، خوشتان میآمد این قدر بکن نکن بشنوید! به پیر به پیغمبر این قدر بکن نکن تاثیری ندارد! بگذارید بچههایتان از زندگی لذت ببرند! نگران نباشید،خودشان یاد میگیرند، از شما هم بهتر! اگر شما در زندگی آدمهای درستی باشید، لازم نیست این قدر بگویید، خودشان از روی رفتار شما میفهمند چی خوب است و چی بد!
من نیشم باز بود. میخندیدم. از حرفهای بابابزرگ خوشم میآمد.»
این رمان به ده فصل تقسیم شده است و تصویرگریهای علی هاشمی شهرکی هم رنگ و لعاب جالبی به کتاب داده است.
علی اصغر سیدآبادی اکنون سردبیر پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان است و مجموعه کتابهای قصههای شیرین مغزدار از این نویسنده به فهرست کلاغ سفید کتابخانه مونیخ راه یافت و دو جایزه کشوری هم دریافت کرده است. کتابهای نظری و شعر و رمان او در 3 دوره برگزیده شورای کتاب کودک شدند و جایزه پژوهشهای فرهنگی به پژوهشی از او در موضوع شعر ایران اهدا شد.
انتشارات افق این کتاب را در 272 صفحه با قیمت 9500 تومان منتشر کرده است.
6060
نظر شما