لغو دوباره اردوی تیم ملی در پرتغال اصلا هم عجیب نبود. مگر در یک ماه گذشته چه اتفاقی افتاده که فدراسیون توانسته باشد مشکل مالیاش را حل کند؟ اتفاقا در یک ماه گذشته، نه تنها فدراسیون فوتبال، بلکه تمام فدراسیونها و کلا ساختار ورزش کشور بدترین شرایط را داشتند. در شرایطی که محمد عباسی در حال ترک ساختمان سئول بود و سلطانیفر گزینه پیشنهادی وزارت ورزش هم رای اعتماد مجلس را نگرفت تا سرانجام صالحی امیری سرپرست این وزارتخانه شود، فدراسیونها بیش از یک ماه بلاتکلیفی را تجربه کردند. این بلاتکلیفی همچنان ادامه دارد و فدراسیونها تا زمانی که وزیر ورزش معرفی نشود، تکلیف خود را نمیدانند. فدراسیون فوتبال در ماجرای بلاتکلیفی، یک قدم از بقیه فدراسیونها جلوتر است چراکه هنوز وزیر جدید انتخاب نشده، شایعه شده که کفاشیان برکنار خواهد شد تا صندلیاش را به یک گزینه فوتبالی بدهند. در چنین شرایطی طبیعی است که فدراسیون فوتبال هم نتواند مشکل مالیاش را حل کند.
باید حقیقت ورزشمان را قبول کنیم. باید قبول کنیم که ورزش، اعم از حرفهای، قهرمانی و همگانی، گرچه قرار است خصوصی شود، اما هنوز دولتی است. آنهایی هم که ادعای خصوصی بودن میکنند، اغلب از رانتها یا امکانات دولتی استفاده میکنند. در چنین شرایطی، توقع درآمدزایی از فدراسیونها، حتی از رشته پرمخاطبی چون فوتبال، غیر معقول است. در شرایطی که باشگاههای بزرگ دنیا اکثر هزینههای خود را از درآمد حق پخش تامین میکنند و در ایران حق پخش هر باشگاه فوتبال فقط به اندازه قرارداد یک بازیکن میشود، چطور باید انتظار داشت که فوتبال روی پای خودش بایستد؟ وقتی که رشتههای مختلف ورزشی به جای گرفتن حق پخش، آرزوی پخش شدن مسابقاتشان از تلویزیون را دارند، چطور میشود از این فدراسیونها انتظار داشت بدون کمکهای مالی وزارت ورزش روی پای خودشان بایستند؟
مشکل از سیستم ورزش کشور است. مشکل از آنجاست که وقتی وزیر میخواهد جایش را به نفر بعدی بدهد، در دو ماه آخر حضورش هیچ رئیس فدراسیونی نباید از او توقعی داشته باشد، چون قرار است دو ماه دیگر وزارت را تحویل بدهد و نفر بعدی هم که میآید، تا دو ماه دوباره کسی نباید توقعی داشته باشد چون وزیر تازه آمده و در حال بررسی امور وزارتخانه است. ورزش ایران سیستمی ندارد که طبق آن حرکت کند و با رفتن و آمدن افراد، کار فدراسیونها روی روال پیش برود. فدراسیونها همیشه باید دستشان را جلوی وزارت ورزش دراز کنند و روسای آنها محکوم به این هستند که پشت در اتاق رئیس ورزش، صف بایستند تا پول بگیرند و بروند. در چنین شرایطی طبیعی است که اردوی تیم ملی فوتبال هم به خاطر بیپولی لغو شود؛ همانطور که هر سال اردوی چندین تیم ملی رشتههای مختلف به خاطر بیپولی لغو میشود.
دلیل لغو همه این اردوها بیپولی است؛ در حالی که حداقل چند رشته، از جمله فوتبال میتوانند به خاطر پرمخاطب بودنشان مشکل بیپولی نداشته باشند. فوتبال آنقدری طرفدار دارد که با کمی حمایت توسط دولت، چندین اسپانسر به سمتش بروند و تمام مشکلات مالی فدراسیونش را حل کنند. اما مدتهاست که دست حمایتی دولت از سر فدراسیون فوتبال برداشته شده. از آن زمان که علی کفاشیان با زیرکی اجازه نداد محمدحسین قریب، گزینه وزارت ورزش به ریاست فدراسیون فوتبال برسد، دولت دیگر حمایتی از فدراسیون فوتبال نکرد تا کار به اینجا بکشد و در فاصله کمتر از یک سال مانده به جام جهانی، دو بار اردوی تیم ملی لغو شود. حالا هم که تیم ملی به جام جهانی صعود کرده، این صعود را نباید به نام دولت دهم نوشت، بلکه آن را باید به پای مسئولان فدراسیون نوشت که با مشقت پول کادر فنی و هزینههای دیگر را تامین کردند و تیم ملی را به جام جهانی رساندند. امیدواریم روزی نرسد که بگوییم موفقیت تیم ملی در جام جهانی 2014 حاصل تلاش فدراسیون فوتبال بوده و نباید آن را به نام دولت یازدهم نوشت.
کاش یک نفر که صدایش به گوش رئیس جمهور و وزیر ورزش میرسد به آنها بگوید: «اگر میخواهید برای موفقیت تیم ملی فوتبال در جام جهانی قدم بردارید، وقتش همین حالاست.»
43 43
میثم بهرامی
کد خبر 309994
نظر شما