۰ نفر
۶ مهر ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۵

حسین متقی

 خطابِ این نوشتار، نه مشخصاً متوجه دوستان خدوم در بخش نسخ خطی آستان قدس رضوی علیه آلاف التحیة و الثناء است، چرا که این عزیزان نیز به مانند بسیاری از گذشتگان، چند روزی در آن بخش مهمانند! بلکه خطاب سخن پژوهشگران متون کهن، بیشتر متوجه نوع تعامل، نوع نگاه، نوع فرهنگ بیمارگونه نگاه "عالی به دانی" همیشه جاری و ساری در این نوع مراکز علمی است که با ساختاری ناقص از همان ابتدای تأسیس کتابخانه، در این نهاد مقدس، تعبیه شده است؛ نگاهی فسیل شده در جهان که امروزه مشابه آن رادر برخی مرا کز و کتابخانه‌های کشور می‌توان مشاهده نمود.

این کمترین، بارها در نوشته‌های و گزارش‌های خود از سفر به چندین کشور مانند آلمان، روسیه، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی، از نوع تعامل مسؤولان و همکاران بخش نسخ خطی منتشر کرده‌ام، که نوع نگاه آنان به محققان در این مراکز چگونه است و تفاوت‌ها تا به کجاست؟ اما، متأسفانه در این سالها، جز  از سوی کتابخانه مجلس (زمان مدیریت دکتر جعفریان)، دریغ از یک تکان مختصر در دیگر کتابخانه‌های دارای نسخ خطی! کافی است به آمار نهاده شده در همین وبسایت نگاه کنید، قریب 80% وضعیت و نوع تعامل کتابخانه با محققان را نامناسب میدانند! نسبت به رقم اشتباه نشود، صبحت از هشتاد محقق متون کهن (مصحح و پژوهشگر و دانشجو) است که در عمر خویش ولو یکبار به کتابخانه ای دارای نسخ خطی در کشور مراجعه کرده اند و از نزدیک چگونگی رفتار تکبرآمیز مدیران کتابخانه ها یا مدیران بخش نسخ خطی را دیده اند، در صورتی که طبق سنت جاافتاده فعلی در مراکز پژوهشی جهانی این مدیر کتابخانه و بخش است که دور محور محقق میچرخد نه محقق؛ چیزی که فعلا در ایران امروز ما یک طنز بیش نیست! به قول ظریفی کشوری که راننده بی سوادش تاکسی اش (نگاه عالی به دانی) مسافر را تحقیر می‌کند دیگر سخن از تعامل مدیران کتابخانه‌ها جای خود دارد! به امید انقلاب اداری و تغییر 180 درجه ای نگاه عالی به دانی!

این ناچیز لاشیء، به یاد دارد، برای نمونه هشت سال پیش در کتابخانه دولتی برلین (اشتاتس ببلیوتیک)، که یکی از مراکز مهمّ نفائس نسخ خطی اسلامی در جهان است، به مناسبت حضور چندین ماهه‌ام در آلمان، به نسخ خطی، چه برای دریافت تصویر برای برخی عزیزان، چه برای مطالعه آنها، به کتابخانه مذکور مراجعه می‌کردم، طبیعتاً بنده لاشیء که عددی نیستم، اما سخن در نوع تعامل با محققان متون کهن  یا کتابها و مابع پژوهشی است، مسؤول مربوطه از جای خویش بلند می‌شد، به سختی احترام می‌گذاشت و با نهایت احترام با محقق برخورد می‌کرد ... چیزی که در کتابخانه های ایران در خواب هم نتوان دید!

حتی به یاد دارم، به مناسبت اینکه مقاله‌ای در معرفی کتابخانه آنها در نشریه کتاب ماه کلیات نوشته بودم، و در جشنواره ای در ایران برگزیده شده بود، به رسم قدردانی یک دوره از اصل فهارس نسخ خطی عربی و نیز فهرست نسخ خطی ترکی و فارسی (مجموعاً 12 جلد) چاپ حدود 1880م (بسیار نفیس) به بنده تقدیم داشتند، حتی اجازه ندادند بنده خودم اینها را بردارم، آدرس گرفتند برای بنده در شهر ماینز فرستادند! البته بماند برای فرصتی دیگر اما همین قدر به قول ظریفی جایزه (عبور دهنده/ عبور کننده) بایستی در زندگی فرد حقیقتاً تکان و تحرکی ایجاد نماید، این هم از نوع تعاملشان که باید باز از آنها درس گرفت!

باز به یاد دارم، در کتابخانه سلیمانیه، بزرگترین و نفیس‌ترین گنجینه کتب خطی در جهان، چند سال پیش که به مناسبت نگارش پایان نامه ارشد خویش متوطن شهر استانبول شده بودم، بارها رئیس شریف و بزرگ کتابخانه سلیمانیه، دکتر امیر اش، علی رغم کهولت سن، شخصاً برای یافتن یک منزل استیجاری همراه بنده آمدند ... می‌گفتم خدایا در ایران ما که این همه غرق در خودخواهی هستیم، رئیس کتابخانه‌ای می‌توان اینقدر متواضع یافت که برای محقق کتابخانه‌اش اینقدر تلاش نماید ...

خدایا تو خودت شاهدی چند ماهی که مقیم شهر استانبول و مهمان کتابخانه عامره سلیمانیه بودم، بارها شخصاً ایشان می‌آمدند داخل تالار بخش نسخ خطی و احوال پرسی می‌کردند و می‌گفتند چیزی کم و کسری ندارید؟ بارها به همکاران سفارش می‌کردند که این محققان تاج سر ما و ولی نعمت ما هستند، رونق کتابخانه به اینهاست ...

خداوند متعال را شاهد می‌گیرم ایشان بارها می‌آمدند و می‌گفتند، متن کامل دیجیتالی صدها هزار عنوان نسخه خطی این کتابخانه در خدمت شماهاست، این کتابخانه از ساعت هشت صبح تا یازده شب، حتی روزهای یکشنبه، کتابخانه باز است، اگر احیاناً نیاز داشتید شب تا صبح را هم از منابع کتابخانه بهره بگیریند حتما بگویید تا بگویم نگهبانان چراغ کتابخانه و سرور رایانه‌ها را برای شما روشن کند و هر چه هم لازم داشتید بگویید به نگهبانان و مسؤولان بخش بگویید به آنها سپردم .... من دوست دارم چراغ کتابخانه همواره روشن باشد، پدیده‌ای که تاریخ کتابداری و کتابخانه‌ها در ایران هرگز به خود ندیده است!

من دانش آموز ابجدخوان، حقیقتاً تا عمر دارم، مگر میتوانم این تعاملات مثبت و انسان ساز را فراموش نمایم؟ مگر این مرد فراموش شدنی است؟ امیر اش و نوع تعاملش با یک محقق متون کهن، در حیات متقی به مانند آب حیات جاری است، مردی بزرگ که در محیط دفتر کار بسیار بسیار ساده و معنوی اش، چقدر انسان منقلب میشود، انسان ناخواسته یاد مردان سترگی مانند مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی میافتد که به فرموده حضرت صاحب علیه السلام، اجلس علی دهلیز بابک! میافتد. حال شما مقایسه کنید تعامل رئیس بزرگ‌ترین  و نفیس‌ترین کتابخانه نسخ خطی جهان اسلام، که ظاهراً یک ریش تراشیده‌ است، اما در اوج دینداری و تواضع و فروتنی با محقق کتابخانه اش چگونه تعامل می‌کند با نوع تعامل کتابخانه های کشور ...!

باور کنید! من متقی که هفده سال از جوانی ام درون کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی گذشته بود و به جهت آشنایی کاملم با ادبیات و نوع تعاملات تحقیرآمیز و متکبرانه تقریباً بیشترین مدیران کتابخانه های دارای نسخ خطی در جای جای ایران اسلامی، با محققان متون کهن، با دیدن این صحنه‌های زیبا، باور کنید برای نخستین بار در عمرم، احساس می‌کردم خواب می‌بینم؟! چقدر راحت و بدون تکلف هر محققی (با هر میزان سواد و مدرک) تنها با تحویل یک کارت شناسایی و یا پاسپورت، به صدها هزار متن نسخ خطی به راحت‌ترین شکلی که در تصور و مخیله انسانی میگنجد، به این متون کهن دسترسی می‌یابد، احیاناً هر نسخه‌ای هم بخواهد، با احترام تام، با پرداخت وجه آن، چند دقیقه بعد رایت شده و تحویل درخواست کننده می‌گردد ...

ای کاش توان و حالی بود تنها در این نوع نوشته‌ها، صدها مورد از این تعاملات بیان می‌داشتم ... خدا می‌داند چقدر به کتابخانه‌های اروپایی، مانند کتابخانه ملی انگلستان (بریتیش لایبرئری) ایمیل زدیم، چند ثانیه بعد، ایمیلی اتوماتیک آمد مبنی بر اینکه ایمیل دریافت شد در اسرع وقت، پاسخ داده خواهد شد، 5-6 ساعت بعد پاسخی احترام آمیز و مستوفا و قانع کننده دریافت می‌کنیم که در انجام آن نوشته‌اند، اگر احیاناً پاسخ قانع کننده نبود یا سؤال دیگری داشتید، لحظه‌ای تردید نکنید، همکاران ما در خدمت شما هستند!

ببنید آنها چگونه در تکریم محقق گام برمی‌دارند و آن وقت ما با بچه‌های هم مکتب خویش چگونه؟ محض اطمینان عزیزان، از چگونگی تعامل آنان به محققان، محققی چندی پیش می‌گفت: اگر کسی به کتابخانه ‌های کشور ایمیلی بزند شاید دو سال هم بگذرد ولی جوابی نبیند! اصولا در ایران پاسخگو نبودن نهادها به یک ارزش تبدیل شده است! این در حالی است که مثلاً در انگلستان یا آلمان اگر محققی ایمیلی به کتابخانه ملی آن کشور بزند و در اسرع وقت پاسخی مناسب دریافت ننماید، به راحتی آب خوردن آن محقق می‌تواند در دادگاهی علیه مدیر آن کتابخانه اقامه دعوی نماید!!!

جالب است بدانیم اخیراً دوستی در خارج از کشور، از مدیران بخشی از فرهنگستان علوم کشورهای همسایه، از بنده سؤال می‌کردند این آقایانی که در بخش نسخ خطی آستان قدس هستند، چطورند؟ اصلاً گویا عرف دیپلماتیک را هم نمی‌دانند! چرا که ما درخواست چند نسخه را ایمیلی با مکتوب رسمی فرهنگستان علوم، ارسال داشتیم ولی عجیب است، این چندمین بار است که علی رغم گذشتِ این همه مدت طولانی، حتی یک کلمه آری یا نه، به ما جواب نداده‌اند؛ حتی نگفته‌اند که اصلاً نامه ما دریافت شده است یا نه؟ براستی ما در تاریخ فرهنگستان علوم کشورمان، تاکنون با این نوع بی‌تفاوتی‌ها و بی‌اهمیتی‌ها، در مکاتباتمان با هیچ کشور مواجه نبودیم، امیدوارم با آمدن رئیس جمهوری جدید ایران در این رفتارها نیز تغییراتی صورت گیرد! 

براستی چه جوابی داریم به این تعاملات غلط داریم بدهیم؟ براستی آنجا عباراتی از ذهنم گذشت، با خود گفتم مگر می‌توان به یک خارجی این دردهای مهلک را در میان نهاد؟ آنها چه تفسیر از این عقب ماندگی‌های ما خواهند داشت؟ میخواستم بگویم: دوست عزیز! شما حساب کتابخانه را با حرم و آستان پربرکت امام هشتم ما حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام  جدا بدانید، بدانید یکی از اسامی آن حضرت علیه السلام "غریب الغرباء" است، به نورهای آنچنانی و خیره کننده و ساختمانهای مجلل و سنگهای زینتی حرم نگاه نکنید، تنها عزیزی که همین امروز هم در دستگاه و حرم آستان خودش غریب است، به خودش سوگند می‌خوریم، خود شخص حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام و اندیشه‌ها و معارف آسمانی در تعامل با انسان‌هاست، او فرزند کسی است که به مالک می‌گوید، ای مالک در تعاملت با آدم‌ها، دقت کن و انصاف داشته باش، آنان یا هم نوع تو‌اند یا همدین تو! خواستم بگویم، عزیز ما در دوره گذر هستیم، اندیشه‌ها و تعاملات نو جایگزین تفکرات منجمد و متحجر و فسیل شده و دموده می‌شود، آزادی اندیشه‌های در بند عن قریب تحقق می‌یابد، چه کسی ده سال پیش در مخیله‌اش می‌گنجید، اندیشه‌های فرهیختگان در بند ما، که در سالیان سال ناجوانمردانه، در زندان‌های شماره یک و دو کتابخانه مجلس شورای اسلامی، غریبانه محبوس بودند، گشوده خواهد شد و اندیشه‌ها، به این شکل آزاد خواهند شد؟ خدا میداند با این حرکت انقلابی آقای جعفریان، زمینه نشر و پژوهش هزاران متن، هزاران پایان نامه ... کلید خورد، به راستی با گام بزرگی که جعفریان با پشتوانه خیل عظیم محققان برداشت، اینک کتابخانه‌های دارای نسخ خطی در کشور راهی جز رفتن این راه را ندارند، با این حرکت دیگر دوره حبس اندیشه‌ها، منقضی شد، آنان راهی جز فرار به جلو ندارند، بدون کوجکترین تردید، دیر یا زود زندان‌های نسخ خطی در کشور  به کتابخانه‌های نسخ خطی تبدیل خواهند شد و ان شاء الله به اعتقاد راقم اگر صنعت ملی شدن را جشن می‌گیریم، نفتی که چهل سال بعد تمام خواهد شد، ما بایستی آزاد سازی اندیشه‌ها را جشنی بزرکتر بگیریم، چرا که این آثار، به عنوان منابع سرشار پژوهش، تا هزار سال باقی خواهند ماند، خواستم بگویم برادر عزیز! این تفکراتی که امروزه در جاهایی مثل بخش نسخ خطی آستان قدس مشاهده می‌شود، کف روی آب هستند، بنده به عیان می‌شنوم صدای پدیدآوران فرهیخته و اندیشمند درگذشته را که برای آزادی اندیشه‌های زندانی شده در حرم رضوی و جاهای دیگر، لحظه شماری و دعا می‌کنند، ان شاء الله به حول و قوه الهی به زودی حاکمیتِ مناع للخیران متحجر در کشور برخواهد افتاد و به مدد الهی آفتاب عالم تاب، باز از مشرق ایران زمین (خراسان) طلوع خواهد کرد و قطعا این روند تحقیرآمیز و ظالمانه منع دسترسی روان محققان به متون کهن اسلامی، به تاریخ خواهد پیوست ان شاء الله این تعاملات آزاد دهنده و تحقیرآمیز برای همیشه در تاریخ دفن خواهند شد، اینان فعلاً چند صباحی با عنوان زندان بانان اندیشه‌ها، درست در تقابل با اندیشه و معارف اهل بیت علیهم السلام و البته همسو با دکترین وهابیت (= عدم منع انتشار اندیشه شیعی) بر این کتابخانه هزار ساله تکیه زده‌اند، خواستم بگویم برادر گرامی‌ام! اندکی صبر، سحر نزدیک است!

استاد عزیزی چندی پیش به بنده فرمودند، شدیداً نیاز به چهار صفحه تصویر از یک نسخه در کتابخانه چستربیتی دارند، آیا راهی هست؟ عرض کردم ضرری ندارد ایمیلی می‌زنیم، چیزی که برای ایشان و بنده غیر منتظره بود، این بود که جواب ایمیل به انضمام تصویر رایگان چهار برگ از نسخه مذکور، به دست ما رسید، به شوخی به ایشان عرض کردم، دیدید؟ اگر این درخواست را از آستان قدس می‌کردید البته اگر جوابی می‌دادند! می‌فرمودند که بایستی ابتدا در شورای نفاست بررسی شود، سپس در صورت موافقت، در صورت موافقت و اجازه انتشار و اینها باید ده نسخه هم به آستان قدس بدهید ..! چیزی که بیشتر در آستان قدس آزار دهنده است اینکه کتابخانه را با تجارتخانه اشتباه گرفته‌اند! به راستی انسان وقتی این صحنه‌ها و تعاملات آنان را با اندیشه‌ها و معارف اهل بیت علیهم السلام را درون حرم مننسب به حضرت ثامن الائمه  علیه السلام مشاهده می‌کند، می‌خواهد از سویدای دل به تعبیر زنده یاد نیما یوشیج، جیغ بنفشی بکشد!

براستی، ای کاش عزت نفسی در برخی مصححان صاحب قلم و پژوهشگران متون کهن می‌بود  و می‌توانستند آزادانه عین همان عباراتی را که در محافل خصوصی نسبت به نوع تعامل کتابخانه‌ها، از به صورت شفاهی در محاورات می‌گویند، به قلم می‌آوردند و برای همین رفتار بیمارگونه آنان، دهها پایان‌نامه و مقاله در نقد و تحلیل علت این نوع تعاملات و رفتارهای سبک و ضنت بار آنان می‌نوشتند، اما حیف که از دست ندادن موقعیت‌های پلید دنیایی، آنان را به این خفت و ذلتِ سخیف رهنمون ساخته است که نتوانند شفاهیات خویش را مکتوب نمایند! حقیقتاً انسان در می‌ماند، چقدر نوع تعامل کتابخانه‌های دارای نسخ خطی ما با محققان نسل جوان ما تحقیرآمیز و خورد کننده و نفرت انگیز است! باز هم دانشجوی دیگری می‌گفت، بارها دیده شده است در همین آستان قدس رضوی یا کتابخانه آیت الله مرعشی اگر یک محقق کراواتی از فراسوی مرزها برای ملاحظه یا اخذ تصویر نسخ خطی به کتابخانه‌های مذکور بیاید، رئیس کتابخانه یا رئیس بخش، تمام قامت بلند شده و پروانه وار دور وی می‌چرخند و هر چه بخواهند تمام و کمال با احترام موافقت می‌شود، اما اگر به جای او، یک هم وطن، یک جوان شیعه دانشجو یا طلبه باشد، از حداقل حق که یک برخورد احترام آمیز است نیز برخوردار نیست! ... مگر بین انسان غربی و شرقی چه تفاوتی است؟ 

دانشجوی دیگری موقعی از سر درد و ناراحتی می‌گفت، فلانی! شما تاکنون چندین مقاله درباره غارت میراث مکتوب ما از سوی غربیان بارها سخن رانده‌اید! اما بر خلاف نظر شما، من پس از اینکه از نزدیک با نوع تعامل احترام آمیز و کریمانه غربیان در دادن روان تصاویر نسخ خطی و دسترسی روان به متن آنها، مواجه شدم، اکنون دیگر به این نتیجه رسیده‌ام، که خدایا شکرت نسخه‌های ما از دست این بخیلان روزگار نجات دادند، ای کاش همه نسخ خطی اسلامی کتابخانه آستان قدس و کتابخانه آیت‌الله مرعشی، امروزه در کتابخانه دولتی برلین جای داشت! ضمن اینکه حقیقتاً با نگهداری علمی و مرمت آنها، میراث مکتوب مسلمانان را جانی تازه بخشیدند، این همه تحقیق و مقاله و پایان نامه نتیجه بهره‌مندی از این آثار است که امروزه در غرب مواجهیم مطئمن باشید اگر این هزاران مقاله و تحقیقی که روزی متون اسلامی در غرب صورت گرفته اگر این نسخ در آستان قدس بود یقین داشته باش یک صدم این تحقیقات هم صورت نگرفته بود! آنوقت با این تفکرات ارتجاعی ضنت بار می‌خواهیم مکتب اهل بیت علیهم السلام را به جهان معرفی کنیم؟

فلانی! باور کنید، با همه این احوال بنده بارها و بارها از اینکه نسخ خطی ما را غربیان به تعبیر شما غارت کرده‌اند، از سویدای جان اظهار خوشحالی کردم و می‌کنم، حقیقتاً سجده شکر خدای را به جای آورده‌ام! دستشان مریزاد که نسخ خطی ما برده اند! ای کاش غربیان تمامی نسخه‌های خطی ما برده بودند و امروزه هرگز با نوع نگاه تحقیرآمیز و "نه" بزرگِ مسؤولان کتابخانه‌هایی مانند آستان قدس و کتابخانه مرعشی و امثالهم مواجه نبودیم ... لااقل فکر من دانشجو راحت بود که برای نیاز پایان نامه‌ام، آنها فریمی یک یورو می‌گیرند و بدون اینکه با نوع تعاملات تحقیرآمیز آنان مواجه باشم (الان ما شدیم مصداق و هم صاغرون!)؛ تازه اگر به فرض غربیان تبختری هم داشته باشند، خیلی سوزاننده نیست، به هر حال غربی‌اند! اما وقتی این برخورد تحقیرآمیز را "من دانشجوی شیعه‌ از ناحیه مدیر شیعه در کتابخانه‌ رهبر شیعه‌ (امام رضا علیه السلام) در عدم مجوز برای احیای اثری شیعی می‌بینم ... اینجاست که دیگر طاقتم طاق می‌شود!

حضراتِ محترم، مدیران محترم کتابخانه آستان قدس رضوی و دیگر مراکز دارای نسخ خطی در کشور که هنوز این پیام‌های دردآور دانشجویان را درک نکرده‌اید! لطفاً یکبار برای همیشه آن پنبه را از گوشتان درآورید و این فریادهای سوزنده و درددلهای دانشجویان و محققان نسخ خطی را بشنوید و توجه کنید! به حکم عقل سلیم، اگر به انتشار این آثار کمک کنید، مطمئناً در حفظ این مواریث قدم برداشته‌اید و به عکس اگر به هر دلیل و بهانه از انتشار آثار کهن، بخصوص میراث مکتوب شیعه، ممانعت به عمل آورید مطمئناً به همان میزان در نابودی این مواریث سهیم هستید و مطمئناً هر آسیبی خدای ناکرده به این آثار و مواریث کهن ما برسد شما در این گناه بزرگ سهیم هستید، اگر هم به هر دلیل در این دنیا از مکافاتِ علمی این ظلم‌های ناپیدایتان، رهایی یابید و جان سالم ببرید، مطمئن باشید نمی‌توانید از حکم قضاوت دادگاه الهی در امان باشید؛ پس عزیزانً تا دیر نشده است تا خودتان تمام نشده‌اید! برای آزادی اندیشه‌های در بند در حرم حضرت علیه السلام قدمی شایسته دستگاه حرم رضوی، بردارید! بگذارید نسل جوان ما، لااقل برای احیای میراث شیعه، در هر قالبی که می‌خواهند، تصحیح، پایان نامه و غیره اگر نیازی به تصویر نسخه‌ای دارند، برای همیشه با مانیفیستی رسمی به این سیاست انقباضی نفرت انگیز و غیر الهی و غیر انسانی خاتمه دهید لطفاً به خواسته هزاران محقق متون کهن، احترام بگذارید و این راهبرد غلط عدم مجوز را کنار نهید! ما نمیگوییم بر نسخ خطی آستان قدس رضوی چوب حراج بزنید، نه هرگز! بلکه آنها را از اهلش، دریغ نکنید!

چند ماه پیش دانشجویی ناشناس اما دل‌پُر ـ که گویا در آستان قدس شورای نفاستِ کذایی در کتابخانه آستان قدس، با دادن نسخه‌ای (گویا به خط مؤلف) به ایشان موافقت نکرده بودند ـ غمگنانه، با بنده لاشیء تماس گرفته بود .. از جمله می‌گفت چرا این کتابخانه‌ها در کشور شیعه چنین و چنان می‌کنند؟ می‌گفت من در حیرتم اینها کتابخانه هستند که بایستی تماماً در خدمت محققان باشند یا مرکز تحقیقات؟ همه کتابخاه‌ها در کشور خودشان رسالت خویش را فراموش کرده و تماماً محقّق و مصحّح شده‌اند؟! آنچه از آثار نفیس است را برای خودشان برمی‌دارند و آنگونه من در این مدت بررسی کردم متوجه شدم گویا یک مسابقه‌ای برگزار شده در کتابخانه‌های کشور مثل آستان قدس و مرعشی و مجلس و .. همه و همه تند و تند در حال تصحیح متون و مجموعه‌های مختلف تصحیحی متون ... خود هستند! براستی من مانده‌ام! حالا صرف نظر از آستانه مقدسه حضرت رضا علیه السلام که بگوییم قبول! بودجه‌اش از نذورات مردم تأمین می‌شود (که البته توجیهی نمی‌شود مردم پول نمیدهند کتاب بخرند و زندانش کنند)، اما آنهایی که از بودجه‌ دولت جمهوری اسلامی ارتزاق می‌کنند چه؟ کتابخانه‌هایی مانند مجلس و مرعشی و ملی و غیره در کشور بودجه اعطایی (کم یا زیاد) به نام کتابخانه داده می شود یا به نام پژوهشگاه؟ اگر پژوهشگاه هستند پس نام کتابخانه را چرا یدک می‌شکند، اگر کتابخانه‌اند به چه مجوزی خودشان به محققان جوان متون کهن پیوسته <نه> می‌فروشند و خودشان به سمت تصحیح متون کهن روی آورده‌اند!؟ ایشان افزود البته ای« روزها که دیگر کتابخانه آیت‌الله مرعشی عملاً تعطیل شده یا به موزه تبدیل شده است! 

بنده خدا می‌گفت بر فرض، حالا از شانس و اقبال و بختِ بد من، نسخه مورد نظرم، نفیس از کار در اومده است! مگر من کف دستمو بو کرده بودم؟ حال چه باید می‌کردم؟ زمان پایان نامه‌ام می‌گذشت، اینها هم که اجازه نمیدن، میگن نسخه‌ای که می‌خواهی کاملاً نفیسه! خوب! حالا عدم انتشار آن فایده ای به حال نفاستِ اون داره؟ یعنی اثر چاپ بشه از نفاست میافته؟ آیا از طرف امام رضا علیه السلام توقیعی یا دستوری صادر شده که من راضی به انتشار نفائس کتابخانه ام نیستم؟! یا نوشته‌ای یا حکمی از طرفِ رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ که بزرگترین واقف نسخ خطی در تاریخ کتابخانه آستان قدس رضوی هستند ـ صادر شده که تا می‌توانید از انتشار این آثار ممانعت به عمل آوردید؟ آیا آیت‌الله خامنه‌ای حفظه الله فرموده‌اند حفظ مواریث کهن، به عدم انتشار آنهاست؟ اگر چنین چیزی هست خوب، علنی کنید و در قالب یک تابلوی بزرگ در منظر عموم قرار دهید، اگر هم غیر از این است، چرا نسل جوان را به دین بدبین می‌کنید؟ من براستی نمیدونم اصلا آیت‌الله خامنه‌ای از این کارهای ضدّ ارزشی این منّاع للخیران خبر دارند؟ .... آنقدر عصبی هستم که براستی تصمیم دارم به هر قیمتی که شده راهی بیابم و یک مکتوبی، واسطه شخص شخصیصی به رهبری معظم انقلاب اسلامی بنویسم بلکه عنایتی شود و به این وضعیت ناهنجار آن کتابخانه خاتمه داده شود .... متعجم واقعاً کسی نیست به اینها بگوید مگر در این کشور ممیزی در وزارت ارشاد نیست؟ قطعاً آنها کارشان را بلدند، نسبت به جواز انتشار یا عدم آن تصمیم خواهند گرفت! شما متصدی کتابخانه‌اید و بایستی به وظیفه اصلیتون که معرفی هزاران نسخه خطی فهرست نشده و سرویس دهی روان آن به محققان است را انجام دهید؛ شما همان هزاران نسخه خطی فهرست نشده که زمین مانده رو فهرست کنید کافیه، لازم نیست خودتان متولی تصحیح هم باشید! اصولاً ورود مدیران و متصدیان و کارمندان کتابخانه‌ها به وادی تصحیح و انتشار متن نسخ خطی چه معنی دارد؟ مگر ماهیتاً کتابخانه‌ها رسالتی جز سرویس دهی روان آثار به محققان دارند؟

براستی حرف‌های حقی می‌زد، مانده بودم، حقیقتاً جوابی نمی‌یافتم، یعنی نداشتم!... بعد بغض در گلو در تلفن ادامه میداد، می‌گفت، همانجا وقتی با جواب صریح به این مضمون <بجهت نفاست نمیتوانیم بدهیم> آقای تسبیح بدستی در بخش خطی آستان قدس مواجه شدم، من که با امیدی به مشهد آمده بودم، خیلی دلم گرفت! همانجا که سخت دلم شکسته شده بود، تصمیم گرفتم عریضه حاجتی به  عنوان شکایت از کتابخانه آستان قدس به خود حضرت بنویسم و داخل ضریح اندازم! البته ان شاء الله اگر بیابم متن تایپی عریضه را هم برایتان بعداً ایمیل می‌کنم به این شرط که همانطور که گفتید در ضمن یک نوشتاری در وبسایت خود بگنجانید و درد دلهای ما را به گوش حضرات برسانید ...

مدتی متن ایشان بخش‌هایی از مکتوب خود را به حضرت فرستادند و گفتند که من با التماس و گرفتاریهای زیاد، بالاخره توانستم الحمدلله عنایت خود حضرت رضا علیه السلام به طرز معجزه آسایی شامل حالم شد و موضوعم را عوض کردم و البته به تعبیر ایشان رو سیاهی به زغال ماند! من از آنجا که نسخه اصل و اساسم در کتابخانه آستان قدس بود و طبیعتاً با اعطای تصویر آن موافقت نشد و در نتیجه مجبوراً موضوع از اساس منتفی شد؛ امااز آنجا که شاید این دلنوشته من به حضرت (ع) برای هم برای مسؤولان آن کتابخانه درس عبرت و مایه شرمساری باشدتا لااقل اینقدر محققان را بعد از این نجزانند! و هم اینکه نسل جوانی که بعدها وارد این دالان تاریک تراژیک می‌شوند، بدانند در این مسیر، علی رغم تصورشان از آستان قدس منتسب به حضرت رضا علیه السلام، با چه مشکلاتی مواجهند، مبادا که به امید دستیابی به تصویر نسخه خطی آستان قدس، اصلِ موضوع پایآن نامه ارشد یا رساله دکتری خود را به این مرکز قدسی گره بزنند، متوجه شوند که اینجا، مکانی جدا از آستان قدس نورانی منتسب به حضرت (ع) است؛ اینجا استراتژی منع حاکمیت دارد؛ بدانند اینجا علی رغم تغییراتی که سالهاست در جهان علم نسبت به تغییر نگاه «عالی ـ دانی» به «دانی ـ عالی»صورت گرفته است، اما هنوز در کتابخانه آستان قدس حضرت رضا علیه آلاف التحیه و الثناء، نگاه‌ها به محققان اگر نگوییم قرون وسطایی، لااقل ده بیستی است!

1717

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 315170

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۹:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
    11 0
    من هم گلایه ای از کتابخانه دارم، اونقدر موانع بزرگ و کوچیک داره برای عضویت که من شخصا پشیمون شدم از عضویت ...
  • نیرو محرکه A1 ۲۰:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
    19 0
    عزیزان من فاجعه از این حرفها بدتر است قصه بنده را بخوانید. بنده سالیانی پیش، از همان کتابخانه مورد گفتگو درخواست تصویر دو نسخه کردم صد در صد شیعی. دو نسخه بود یکی درباره حضرت صدیقه طاهره (س) و دیگری درباره حضرت حجت (ع). مولف هم فکر کنم تا حدود سال 1330 شمسی زنده بوده چون تالیف کتاب حضرت زهرا (س) 1328 شمسی بود. کتابت آن هم به دست مؤلف بر روی دفترچه هایی است که هنوز کودکان به مدرسه می برند. وقتی درخواست تصویر دادم، در شورای نفائس بررسی شد و بعد از دو سه روز جواب مخالفت دادند! گفتند نفیس درجه دو. رفتم مراجعه کردم که بابا نسخه مورد نظر معاصر و 60 سال هم سابقه نداره، ماجرا چیه؟ گفتند چون کتابتش به دست مولف بوده، نفیس درجه دو محسوب شده؟
  • نیرو محرکه 2 A1 ۲۱:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
    11 0
    دنباله پست قبلی بنده: گویا نسخه اصل شاهنامه به دست فردوسی یا گلستان سعدی به دست سعدی را بنده پیدا کرده بودم و درخواست تصویر داده بودم. خلاصه از خیر آن گذشتم. اما اگر نسخه ای نفاست نداشته باشد، اما متن آن از سطح متوسط به بالا باشد، می گویند خودمان داریم کار می کنیم. بعضی نسخه ها و کارها حدود ده سال است در آنجا بلاتکلیف مانده. نه خودشان کار می کنند، نه تصویر می دهند کسی دیگر کار کند. اینگونه مدیریت، اژدها بر گنج است. افسون و باطل السحر می خواهد. کاش همه این کتابخانه ها تجمیع می شد و آقای جعفریان را به طور اجباری 20 سال رئیس آنجا می گذاشتند یا می توان وی را به طور اجبار و متناوب برای 5 سال به هر یک از این کتابخانه ها تبعید کرد
  • بی نام IR ۰۵:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
    12 0
    کاش جناب جعفریان رییس کتابخانه ملی شوند. ایشان در دوره ریاستشان بر کتابخانه مجلس نشان دادند که چه توانایی های دارند و چطور دلسوز هستند. الان کتابخانه ملی به ویرانه ای تبدیل شده است.
  • بی نام IR ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
    9 0
    روز تودیع رسول جعفریان و معارفه رجبی شنیدم که گفتن ای کاش جعفریان به طور دوره ای مدیر همه کتابخانه های ایران میشد و سر و سامانی به اوضاع میداد. کتابخانه مجلس بعد جعفریان که هیچی به خواب عمیقی فرو رفته که به جز خبر انتصابات جدید چیزی ار ان نمیشنویم اما واقعا جعفریان جعفریان است و بس
  • بی نام IR ۰۷:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
    2 5
    چقدر گفته بنده ی ناچیز، حقیر و... این تواضع نیست. آدم انقدر خودش رو تحقیر نمی کنه!
  • يک کتابدار A1 ۱۳:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
    1 6
    با عرض سلام خدمت جناب آقاي متقي شکوايه جنابعالي را خواندم و بخدا پناه ميبرم که براي کتابهاي خطي آستان قدس خواسته باشيم زنداني ساخته و محققان را از دست رسي به منابعي که از اموال موقوفه خريداري يا اهدا شده باشد منع کنيم هر روز ما پذيراي محققا محترم و خدمتگزار آنها هستيم زير اين مطلب نخواستم آمار اين ماه از ميزان نسخه هاي واگذاري به محققان را بنويسم چون اين پاسخگويي شايد حمل به جسارت به جنابعالي ميشد ولي جداگانه و در جاي خود اين آمار را خواهم داد باشد که رنجش شما را قدري التيام بخشد
    • بی نام IR ۱۸:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
      5 0
      موافقید در سطح کشوری از این کتابخانه و نحوه سرویس دهی عالی!!!!! آن یه نظرسنجی بذاریم؟ اصلا موافقید به آقای متقی بگیم که در وب سایت خودشان یه نظرسنجی بذارن؟ اصلا موافقید در سایت خود کتابخانه آستان قدس یه نظرسنجی بذارید؟ اصلا موافقید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه در کل ایران یه نفر گفت این کتابخانه سرویسدهیش خوبه ما ساکت میشیم
    • بی نام A1 ۱۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
      5 1
      آقا این حرف بسیاری از مراجعین است. لطفا آمار نسخه هایی را که از واگذریشان جلوگیری کردید، هم منتشر کنید. حرف محقق بر سر عدم واگذری تصویر نسخه با کتابت 1328 شمسی است. اینها را حل کنید. نفیس درجه 2 و ... را فکری برایش بکنید
  • بی نام A1 ۱۵:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
    1 6
    آقاي متقي شما نسخه هاي فراواني از آستان قدس به عنوان تصحيح گرفته ايد کدامشان را تصحيح و روانه بازار نشر کرديد و از آن 10 نسخه به آستان قدس داديد تهمت زدن خيلي راحت است
    • منصف A1 ۱۷:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
      2 0
      عزيز! مشکل بنيادي اين نيست که ايشان تصوير نسخه اي گرفته باشند يا نه، ممکن است او براي دانشجويي مانند فرد مذکور گرفته باشد که از طرق عادي نتوانسته بگيرد .. مهم اين است که چرا مانع از انتشار ميراث شيعي میشوند؟ در زمانه اي که آثار ابن تيميه هزار هزار در اينترنت منتشر ميشود، اين چه راهبرد غلطي است آقايان بخش خطي آستان قدس ناآگاهانه بر آن پافشاري ميکنند؟ اين سياست بدون ترديد بايستي برچيده شود. محققان در حال تنظيم نامه اي به رهبر معظ م انقلاب هستند ان شاء آلله بزودي شاهد تغييرات بنيادي در بخش نسخ خطي خواهيم بود!
  • يزداني A1 ۱۷:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
    4 2
    حضرات آقايان بخش نسخ خطي آستان قدس؛ توجه کنيد... همراهي با وهابيت خبيث مطمئناً در آينده اين کتابخانه راهي ندارند و به زودي بايستي پاسخگويي چندين سال ممانعت از انتشار ميراث مکتوب شيعي باشند، مطمئن باشيد يقين داشته باشيد به حول و قوه الهي چند ماه آينده کتابخانه مرکزي آستان قدس بخصوص بخش نسخ خطي آن مکان مقدس شاهد تغييرات بنيادي خواهد بود اميدواريم اين دو نفر در اقدامي خودجوش از اقدامات غير انساني پيشين خود در ممانعت از انتشار ميراث شيعه با انتشار بيانيه استغفار و توبه نمايند
    • بی نام A1 ۱۴:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۳
      1 2
      آقاي يزداني اميرالمومنين فرمودند تهمت زدن بر بيگناه جرم آن در نزد خدا از آسمان و زمين بزرگ تر است شما همراه کيستي که تهمت ميزني واقعا شيعه علي هستي من باور نميکنم مگر آثار اهل بيت فقط در آن کتابخانه است خيلي برات متاسفم