*{درباره مکالمه تلفنی روحانی با اوباما} من تصور میکنم که نمیتوانیم این اقدام را به حساب نرمش قهرمانانه بگذاریم. شاید موارد دیگری هم در این سفر باشد که با نگاهی نقادانه، در قالب نرمش قهرمانانه نگنجند. نرمش قهرمانانه باید به پیروزی و موفقیت ختم شود. اما سخنان اوباما در گفتگو با نتانیاهو، نشانگر این بود که آمریکاییها در پی القاء این دروغ هستند که جمهوری اسلامی ایران در اثر فشار تحریمها مجبور شده است درخواست مذاکره را مطرح کند. بنابراین به نظر میرسید این گفتگوی تلفنی باید بعد از اخذ پارهای امتیازات از غربیها انجام میشد. یعنی نباید عجولانه به درخواست آمریکاییها برای گفتگوی تلفنی پاسخ مثبت داده میشد.
*آنچه اوباما در دیدار با نتانیاهو مطرح کرده، ماهیت واقعی آمریکاست. آنچه که در سخنرانیاش در سازمان ملل و نیز در گفتگو با آقای روحانی مطرح کرد، تاکتیکیست برای عبور آمریکا از مشکلات کنونیاش در منطقه خاورمیانه. لذا به نظر میرسد که ما نباید روی تاکتیکهای دولت آمریکا سرمایهگذاری کنیم بلکه باید بر روی موضعگیریهای استراتژیک آمریکا حساب باز کنیم.
*سفر امسال روحانی کاملاً متفاوت از سفر پارسال احمدینژاد به سازمان ملل بود. احمدینژاد پارسال فقط با سه نفر از مسئولان سطح بالای کشورها ملاقات داشت اما امسال روحانی فقط با یازده تن از روسای جمهور و نخست وزیران کشورهای گوناگون دیدار کرد. این امر نشاندهنده یک دیپلماسی بسیار فعال است.
* گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی، نه تنها هنوز ثمره روشنی نداشته بلکه به سوء استفاده آقای اوباما منجر شده است. آقای اوباما اعلام کرده است که قبل از مکالمه تلفنی با آقای روحانی، با نتانیاهو تلفنی حرف زده است. پس شاید با او مشورت کرده است. مهمتر اینکه، بعد از مکالمه تلفنی با آقای روحانی، با صراحت اعلام کرده است که موضع آمریکا همان موضع قبلی است؛ یعنی گزینه حمله نظامی به ایران هنوز روی میز است. در واقع ادبیاتش درست عین ادبیات ماقبل گفتگو با آقای روحانی است. پس ما تا به این جا، هنوز نتوانستهایم از این گفتگوی تلفنی نتیجه مهمی کسب کنیم بلکه فقط شاهد سوء استفاده اوباما از این مکالمه بودهایم.
*دیپلماسی دولت احمدینژاد در اثر مبتلا شدن به تومور مغزی انحراف به دیپلماسی غیر فعال بدل شد. اگر این ابتلا در کار نبود، دولت دهم هم مثل دولت نهم دیپلماسی فعال میداشت. ولی دولت دهم با موازیکاری در عرصه سیاست خارجی، عزل و نصبهای غیر معقول و نهایتاً با تغییر موضع برآمده از دیدگاههای جریان انحرافی، دیپلماسی فعالش به دیپلماسی غیر فعال بدل شد.
*ما از آمریکاییها انتظار نداریم که به ما اعتماد کامل داشته باشند. ولی انتظارمان این است که الان که دولت جدیدی در ایران روی کار آمده و آنها هم این قدر ابراز خوشحالی میکنند از روی کار آمدن این دولت، حداقل استدلالهای این دولت را بپذیرند و به همین دولت اعتماد کنند.
*{در پاسخ به اینکه چرا اوباما با احمدینژاد حرف نزد و با روحانی گفتگو کرد؟} طبیعتاً نقاط افتراق اوباما با آقای احمدینژاد خیلی بیشتر بود.
*{ درباره پرتاب لنگهکفش به سمت رئیس جمهور} من این کار را محکوم میکنم. این رفتارها در شأن مردم ایران نیست. به نظر میرسد که ما باید اصل مشکل را در این زمینه رفع کنیم. اصل هشتم قانون اساسی که راجع به نظارت همگانی بر عملکرد مسئولان و دولتمردان است، متاسفانه تا به حال در قالب قانون عادی امکان تحقق نیافته است تا اعتراض به برخی از سیاستهای دولت به صورت قانونمند محقق شود. فقدان چنین قانونی موجب سوء استفاده برخی از گروههای افراطی میشود و کار این گروهها هم طبیعتاً مورد سوء استفاده دشمنان قرار میگیرد.
نظر شما