این روزها یک بار دیگر رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان روی «پیشرفت علمی» و مسأله «فناوری» تأکید کردند. به نظرم این بار مسأله را ریزتر و جدیتر مطرح ساختند و خواستند تا مسأله پیشرفت تبدیل به «گفتمان اصلی» کشور شود. ایشان «قدرت ملی» را در ارتباط کامل با «پیشرفت علمی» دانستند و خواستار «حفظ شتاب علمی کشور» شدند. نخبگان در این نگاه، نقش مهمی دارند که باید مورد حمایت وزرات خانه هایی چون علوم و تحقیقات، بهداشت و معاونت علمی ریاست جمهوری قرار گیرند. ایشان پیشرفت علمی را عاملی برای توجه نخبگان ایرانی خارجی از کشور به داخل دانستند و این که تنها در صورت پیشرفت کشور است که آنان «شوق بیشتری برای حضور در ایران» خواهند داشت. در ادامه باز هم از مسوولان خواستند تا «همه همت خود را برای گسترش نوآوری علمی بکارگیرند» .نیز استفاده از «پایان نامه های مقطع دکتری» برای نوآوری، مورد تأکید قرا رگرفت و گفته شد که نباید به وضعیت موجود قانع بود. همچنین تأکید شد که عقب ماندگی قبلی ما زیاد است و این در حالی است که کشورهای دیگر دایما در حال پیشرفت هستند. انتظار ایشان حتی در این شرایط این بود که «ظرف چهار یا پنج دهه به مرجع علمی جهان تبدیل شویم». در نهایت آرزو کردند روزی برسد که هر کسی می خواهد «به یافته های جدید علمی دست یابد باید زبان فارسی را فراگیرد». اشارهای هم به مشکل عدم پیوند علم و صنعت به عنوان یک مشکل اساسی و مهم کردند و خواستار پیوند مراکز علمی با صنعتی شدند.
اینها لب مطالبی بود که رهبری در دیدار با نخبگان بیان کردند. پیداست که مطالب بیشتری هم بوده است که که در یک سخنرانی امکان طرح آن نبوده است. طبعا ایشان اصرار هم ندارند که همه مخاطبان، این مطلب را دربست قبول کرده و مسائل و دیدگاه ها را منحصر در همین نکات بدانند. نهایت تأکیدشان این است که روی این بحث جدیت بیشتری به خرج داده شود.
در اینجا چند نکته را ناظر به این مطالب عرض می کنم:
الف: بنده باور به این که پیشرفت ما جدی است، ندارم، زیرا آنچه را به عیان و تجربه در حوزه های درسی دانشگاهی ملاحظه میکنم، حرکت جدی و اساسی در سمت و سوی نوآوری نیست. فقط یک نمونه، افتضاح پایان نامه نویسی خارج از روال دانشگاهی حتی برای دکتری است آن هم در این حد از گستردگی که وضعیت بدی را برای نوآوری و خلاقیت در دانشگاه های ایجاد کرده است. مدیریت دانشگاه های ما هم وضعیت بسامانی ندارد و تنها حالت یک اداره عادی را دارد که گاه هم چیز هست الا توجه به علم و تحصیلات.
ب: واردات گسترده ما در حوزه صنعت به خصوص صنایع حساس، داروی های پزشکی، و حتی خودروسازی نشان می دهد که تخصص و فن به هیچ روی در حد مورد انتظار نیست و بعید می نماید که به این سادگی بتوانیم به نقطه مطلوب برسیم. به عبارت دیگر این شرایط زمینه رسیدن به آن نقطه را ندارد. این وضعیت در مورد بزرگترین صنایع ما یعنی نفت هم مطرح است که همچنان پس از صد سال نفت، منتظر شرکت های خارجی هستیم و بدون آنها نمی توانیم کار جدی انجام دهیم. تجربه عسلویه یک نمونه روشن است، به علاوه چاه های نفت زیادی که کشف شدند و قدرت استخراجش را تا این لحظه نداشته ایم و منتظر آمدن دیگران برای سرمایه گذاری علمی و فنی و تخصصی هستیم.
ج: اراده دولت و سازمان های وابسته برای پیشرفت به هیچ روی جدی نیست. اساسا نه تنها بودجه های پژوهشی بسیار اندک است، بلکه توجه به نخبگان جز در حد حرف نیست. اگر نگوییم توجه به نخبگان همه مشکل ما را حل نخواهد کرد، زیرا مبنای آن این است که فقط اندکی از تحصیل کرده های ما می توانند همه مشکلات ما را حل کنند. در واقع، بدنه دانشگاهی و علمی کشور ضعیف است و چند نخبه نمی توانند چرخ علم را در این مملکت بچرخانند. رفتارهای شگفت در آموزش و پرورش در ایجاد تغییرات هر ساله و هر چند ساله، آموزش نونهالان ما را هم دچار مشکل کرده است.
د: تبدیل شدن پیشرفت علمی به یک گفتمان اساسی، درد اصلی است که مطلقا مورد توجه دولت های پس از انقلاب نبوده است. دولت سازندگی در پی بازسازی خرابه های جنگی بود. دولت اصلاحات به توسعه سیاسی می اندیشید. دولت نهم و دهم هم اصلا برای علم ارزش قائل نبود و برای مثال به جای تقویت دانش پزشکی، طب سنتی را ترویج می کرد و به جای تقویت فضای مجازی که امروز حرف اول را در توسعه علم می زند، پول کشور را هم مثل یک خیریه به صورت سرانه تقسیم می نمود. با چنین تجربه ای هیچ دولتی شعار پیشرفت علمی را به صورت جدی مطرح نکرده و وضعیت دولت جدید نیز پس از وزرای جدید در آموزش و پرورش و وزارت علوم معلوم خواهد شد. آیا امیدی هست که دانشگاه ها متحول شوند، یا باز گرفتار مجادلات سیاسی و جنگی خواهند شد که کیهان و چند سایت وابسته به مراکز خاص در حال ایجاد آن هستند؟
ه: از سوی دیگر مشکل ما، صرفا وضعیت دولت ها و کارگزارانی نیست که مفهوم درستی از علم ندارند. مشکل ما در بینش ماست که به رغم همه شعارهای قرآنی، برای علم ارزش قائل نیستیم. امروز بیش از همه جا، بیکاری برای دانش آموختگان ماست که جوانی خود را صرف تحصیل کرده اند اما بیکار هستند. بماند که این آموزش ها هم درست نبوده و با گسترش آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی، کیفیت فدای کمیت شده است. دفاع از هزاران پایان نامه در هفته آخر شهریور و دو هفته نخست مهر، عجول بودن دستگاه اداری ما و بی نظمی آن را را در فارغ التحصیل کردن افرادی نشان می دهد که این پایان نامه ها را سرسری نوشته و ارائه می دهند تا در وقت مقرر فارغ التحصیل شوند!
و: مشکل دیگر ما، بینش های شگفتی است که از گذشته در میان ما مانده و ما را به علوم تجربی بدبین کرده است. وقتی علم محسوس، علمی حیوانی تلقی شود و از علم طب و نجوم، فقط مقداری ارزشمند باشد که به درد علم شریعت می خورد، و تأکید می شود که نیاز به آموختن بیشتر آن علوم نیست، چون فایده ای برای آخرت ما ندارد، طبیعی است که در حاق فرهنگ ما بی اقبالی نسبت به علوم جدید وجود خواهد داشت. سالهای سال ما مسلمانان به جای آن که روی نقد علمی نظریات زیست شناسانه داروین کار کنیم، سعی کردیم از منظر دینی به مباحث او بپردازیم و بدین ترتیب وقت خود را تلف کردیم. تازه این در حالی بود که بسیاری از علمای ما، نظریه او را مخالف دیانت نمی شمردند. به هر حال برای تبدیل گفتمان رایج جامعه به گفتمان پیشرفت علمی، لازم است تا همه مراکز علمی و رسانه ای ما روی این مسأله تمرکز کنند. ای کاش سالی را بلکه سالهایی را به نام پیشرفت علمی نام گذاری می کردیم و از همه می خواستیم به جای منازعات سیاسی، در همه جای ایران مباحثات علمی به راه بیندازند. کاش این روزنامه ها به اندازه ای که به پروپای این و آن می پیچند، هر روز ده درصد از صفحات خود را به نشر علم اختصاص می داند.
ز: صدا و سیما ما و دیگر رسانه ها نقشی در توسعه علمی ما ندارند، جز در حد پزشک خانواده. سایت های دانشگاهی ما در این زمینه فعال نیستند. از نوآوران ما تقدیری نمی شود. انواع پیشرفت ها با جدیت مورد تأمل قرار نمی گیرد. روش های علمی به نسل جدید آموزش داده نمی شود. در کنار رادیو ورزش و سلامت، یک «رادیوی علم» لازم داریم که پیشرفت علمی را مد نظر قرار دهد و به طور مداوم نسل جدید ما را در جریان پیشرفت های نوین علمی بگذارد. تابلوهایی که بتواند گفتمان علمی را شایع کند در همه شهر پراکنده شود. کاش به جای این تبلیغاتی که گاه ده دقیقه برای نوعی خوراک یا یک شرکت هواپیمایی یا غیره می شود، از یک کشف علمی جدید سخن گفته می شد تا حس نوآوری در نسل جدید ما برانگیخته شود و بدانند که علم و عالم هم ارزش دارد.
ح: دشمنی با غرب اگر به معنای مبارزه با تسلط اوست، حرف حقی است و باید دنبال شود، اما در حوزه علم، باید از دانش غربی به صورت منظم تری استفاده شود. ما صد سال است این کار را می کنیم و هر بار یک دشنامی هم نثار می کنیم و کار جدی انجام نمی دهیم. ما باید مروری بر گذشته خود در استفاده از دانش نوین داشته باشیم. سالها به اسم تفکر غربی حتی با این بخش هم مبارزه کردیم و در قم از موسساتی حمایت کردیم که بحث تراکتورسازی اسلامی را مطرح می کردند. از آن که بگذریم نفس دشمنی کلی و نامشخص، ما را از وجوه مثبت غرب نیز باز می دارد و یکی از اصلی ترین آنها همین جنبه های علمی است که نسل جدید ما برای کسب آن، کشورش را می گذارد و به آن سوی می رود، به طوری که ما باید در آرزوی بی حاصل بازگشت آنها باشیم. تا وقتی نتوانیم لااقل نیمی از اینها را با تقویت مراکز علمی و آموزشی در ایران نگاه داریم، موفقیتی نخواهیم داشت و چشم انتظار بازگشت آنان نشستن بیهوده خواهد بود، چون اغلب آن ها باز نخواهند گشت. به عبارت دیگر از اول باید کاری بکنیم که آنها بمانند و اینجا تحصیل کنند و این در صورتی است که علمی در اینجا باشد که مع الاسف در بسیاری از زمینه ها نیست. باید برای این فکری کرد.
می دانم که به طور نامنظم مطالبی را گفتم، اما حیفم آمد که با این همه تأکید رهبری که تنها صدایی است که طی نزدیک به دو دهه در حوزه پیشرفت علم مطرح می شود، نقطه نظرات خود را ولو ناقص مطرح نکنم. این واقعا تنها صداست و برای همین در حاشیه قرار گرفته است. ای کاش، رهبری خود در این زمینه، به صورت عملی وارد می شد و برای پیشرفت علمی کشور مداخله بیشتری می کرد. این مسأله همان طور که ایشان گفته اند، کلید تحول ما از یک کشور عقب مانده به یک کشور پیشرفته و قدرتمند است. ژاپن این کار را کرد و امروز تبدیل به یک قدرت شگفت در عالم اقتصاد و سیاست شده است.
فقط یک ایران تحصیل کرده، پیشرفته از نظر علمی آن هم در همه عرصها از علوم محض گرفته تا علوم فنی و علوم انسانی می تواند مشکلات جامعه ما را حل کند و اجازه ندهد بی توجهی سبب شود که فقط در یک نقطه، یعنی تصادفات، سالانه هزاران نفر از مردم این مملکت کشته شوند، کسانی که کشته شدن اکثریت آنها به خاطر ناپیشرفتگی علمی و صنعتی ماست. این فقط گوشه بسیار اندکی از خسارات ناشی از بی دانشی ماست تا برسد به پزشکی و جز آن که در مسائل دارویی و غیره ... دهها عرصه دیگر را که می توان در همین مسیر برشمرد.
نظر شما