به گزارش خبرآنلاین، شصت و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت فردا به کار خود پایان میدهد. ابراهیم حسن بیگی، نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی که برای خبرآنلاین ارسال کرده، در خصوص حضور ایران در نمایشگاه فرانکفورت نکات قابل تاملی را عنوان و اظهار امیدواری کرده است که حضور فرهنگی ایران در اینگونه نمایشگاهها منجر به عرضه محصولات فرهنگی کشورمان باشد.
متن این یادداشت انتقادی بدین شرح است:
بیش از دو دهه از حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت می گذرد. این نمایشگاه از این جهت معتبر ترین نمایشگاه کتاب جهان است که در آن کپی رایت صدها جلد کتاب به فروش میرسد. لذا نمایشگاه کتاب فرانکفورت را باید یک حرکت عظیم اقتصادی - فرهنگی نامید.
سالن بسیار بزرگی با صدها میز و صندلی تعبیه شده است که روزانه صدها ناشر از سراسر جهان با هماهنگی قبلی رو در روی هم می نشینند تا در باره فروش رایت کتابهایشان مذاکره کنند. لذا ملاک موفقیت هر ناشری در این نمایشگاه میزان فروش رایت کتاب است. آن هم کتاب هایی که حتما به زبان انگلیسی ترجمه شده باشد. گردش مالی چند میلیارد دلاری و سودی که ناشران می برند میزان موفقیت حضور کشورها را رقم می زند.
حال باید پرسید سهم ایران از این سود چند میلیاردی چند است؟
ایران هرساله با صرف هزینه ده ها هزار یورویی به نمایشگاه فرانکفورت می رود که این رقم امسال به حدود صد هزار یورو رسیده است چون مدیر عامل موسسه نمایشگاه ها غرفه غیر متعارف و پرهزینه صد متری را به 240 متر افزایش دادند.
ای کاش کسی مثل وزیر محترم ارشاد و یا سازمان بازرسی یک بار هم شده از مدیران نمایشگاهی ایران می پرسیدند که با تحمیل چنین هزینه سنگینی به بیت المال کپی رایت چند جلد از کتابهای ایرانی را به ناشران چند کشور فروخته اید؟
اگر گفته شود که نمایندگان ایران در نمایشگاه فرانکفورت نتوانسته اند رایت حتی یک جلد کتاب را بفروشند چه کسی باید در پیشگاه خدا و مردم و بخصوص اهالی قلم پاسخگوی هزینه های چند صد هزار یوریی باشند؟ ملاقات با فلان شخصیت فرهنگی و برگزاری روز حافظ در حضور تماشاچیان ایرانی و چند مهمان خارجی آیا می تواند جواب قانع کننده ای باشد؟ مگر اینکه بپذیریم ما اصولا کاری به سالن مذاکره و گفتگو با ناشران جهان نداریم و در هر سفر بیست نفر را به همراه خود می بریم تا گشت و گذاری کنیم و برای حلال شدن این هزینه تماشا خانه ای از کتابهای فارسی زبان ایرانی را در فضایی 240 متری برپا می کنیم و کاری هم نداریم که در سالن مذاکرات چند صد نفر ناشر نشسته اند و قرارداد های میلیونی فروش رایت کتاب را امضا کرده اند.
اگر این دوستان چنین هم نگویند در عمل چنین کرده اند و در واقع دست خالی از سفر آلمان بازگشته اند. در عوض ناشران خصوصی ایران. ناشرانی چون شباویز و انتشارات شمع و مه که امسال سه کتاب انگلیسی خود را در فرانکفورت رونمایی کرد با صرف هزینه ای حدود 5 هزار یورو با دست پر بر می گردند و حتی کارشناسانی چون خانم حائری که بدون هیچ گونه حمایتی به نمایشگاه می روند دست خالی باز نمی گردند اما کاروان بیست نفری ایران با صرف چنین هزینه ای به گونه ای بر می گردند که به هیچ احدی پاسخگو نیستند و بعد دست روی دست می گذارند تا یک سال دیگر بگذرد و مقدمات حضوری پر رنگتر! را فراهم کنند و این چرخ همچنان می چرخد و کسی هم پی نمی برد که بی تفاوتی در برابر حیف و میل بیت المال می تواند یک جرم نرم تلقی شود و پیگرد قانونی داشته باشد.
به وزارت ارشاد پیشنهاد می شود که از این پس بودجه صد هزار یوریی نمایشگاه فرانکفورت را از این که هست زیاد تر نکند. از این مبلغ هرساله 50 هزار یورو را اختصاص بدهد به ترجمه 20 رمان ایرانی و یا 50کتاب کودک و 50 هزار یورو باقی مانده را بگذارد در کشوی یکی از میزها و به کارشناسان کتاب و آژانس های ادبی بخش خصوصی بگوید به ازای فروش رایت هر جلد کتاب دوهزار یورو جایزه می دهیم با این کار ما هرساله هم 20 جلد رمان را ترجمه کرده ایم و هم 25 جلد کپی رایت کتابمان را هم فروخته ایم.
آیا انجام چنین کاری به یک معجزه شبیه است؟ یعنی کاری نشدنی است؟
ایا به نظر شما هزینه کردن 100 هزار یورو ظرف یک هفته بیشتر به یک معجزه شبیه نیست؟
البته قصد من صرفا انتقاد نیست. همانطور که راه حلی هم نشان دادم امیدم به تدبیر دولتی است که آمده است تا هر قدم فرهنگی را با تدبیر بردارد. امیدوارم وزیر محترم ارشاد برای جلوگیری از حیف و میل هزینه های سنگین از این پس حضور خود را در هر نمایشگاه فرهنگی به گونه ای رغم زند که ما بتوانیم در ازای هزینه به نتیجه ای مطلوب دست یابیم و فراموش نکنیم آنچه در مورد نمایشگاه فرانکفورت گفته شد حرف تازه ای نبود و بیش از این هم بارها گفته شده بود. حال مهم این است که با تدبیر و برنامه با حضور در هر برنامه فرهنگی به فکر نتیجه باشیم نه قرائت گزارش هایی که پر رنگ ترین آنها ملاقات با چند مقام فرهنگی بی حاصل است که حاصل آن فروش حتی یک جلد کتاب هم نیست.
6060
نظر شما