السلام علیک یا خود خدا/ چند خاطره دانشجویی از عمره

چاپ سوم کتاب «ناودان طلا» مجموعه خاطرات عمره دانشجویی از سوی انتشارات میراث اهل قلم روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرآنلاین، «ناودان طلا» خاطرات دانشجویان از سفرهای عمره دانشجویی است که توسط نگار پرنیان تدوین و تنظیم شده و از مجموعه «کتاب دانشجویی» روانه بازار کتاب شده است. «کتاب دانشجویی» مجموعه‌ای است که با هدف تولید کتاب ارزان و پالتویی از سال 1382 فعالیت خود را آغاز کرده و با استقبال طلاب و دانشجویان مواجه شده است.

در «ناودان طلا» علاوه بر خاطرات، تذکرات عرفی و شرعی در کنار راهنمایی‌هایی در رابطه با سفر به خانه وحی به دانشجویان درج شده‌است. بخش پایانی کتاب، با عنوان نمایی نزدیک، برخی اماکن زیارتی مکه و مدینه را معرفی می‌کند. 

در ادامه بخش‌هایی از این کتاب موجز و جذاب را می‌خوانید:

خوشا به حال کسی که...
وقتی به زیارت حضرت خدیجه(س) در قبرستان ابوطالب رفتیم، راهنما گفت: این‌جا نزدیک همان خیابانی است که جمعه خونین سال ۱۳۶۶ حجاج را در آن به خاک و خون کشیدند. قلبم به شدت شروع به تپیدن کرد. بعد از ده سال رسیده بودم جایی که پدرم به شهادت رسیده بود. تنها چیزی که به وضوح یادم مانده بود، آخرین جملاتش هنگام جدا شدن از خانواده بود: خوشا به حال آن کسی که در آن جا زیارت کند و در همان جا بمیرد.


تا یار که را خواهد...
برای کنکور دانشگاه آزاد، عازم تهران بودم. حجاج عمره‌ دانشجویی هم همزمان عازم جدِّه بودند. شماره پرواز را که اعلام کردند؛ برخاستم و بعد از طی مراحل، سوار هواپیما شدم. هنوز درست جاگیر نشده‌بودم که خوابم برد. بیدار که شدم، مهمان‌دار هواپیما اعلام کرد: "هم اکنون در فرودگاه جدِّه به زمین نشستیم!"
آن روز بعد از چند ساعت بلاتکلیفی در فرودگاه جدِّه، با تلاش مسئول کاروان‌دانشجویی و با تماس با سازمان حج و زیارت و بعثه‌ مقام معظم رهبری، از بلاتکلیفی نجات پیدا کردم. دفتر‌ رهبری هزینه سفرم را تقبل کرد و من در عین ناباوری زائر خانه‌خدا شدم.

السلام علیک یا خود خدا
به ورودی مسجدالنبی که رسیدم، طبق عادت همیشگی، دست بر سینه گذاشتم و گفتم: "السلام علیک یا علی بن موسی الرضا!" با تمرین و بعد از مرارت‌های فراوان! روزهای آخر یاد گرفتم که بگویم:" السلام علیک یا ایها النبی و رحمت الله و برکاته".
در مکه همین طور. رو‌به‌روی در مسجدالحرام، دست بر سینه ایستاده بودم و فکر می‌کردم. به نتیجه‌ای نرسیدم؛ دست‌آخر گفتم:"السلام علیک یا خود خدا"

فرصت دیدار
یک‌ ساعتی از پرواز هواپیما به سمت جدِّه می‌گذشت. آسمان را می‌پیمودیم که تردد غیر‌عادی مهمان‌دارها حول و حوش یک صندلی و صدا‌کردن دکتر به وسیله‌ی بلندگو توجه‌مان را جلب کرد. وقتی دکتر آمد، کنجکاوی همه رفع شد. پیرمرد پیش از آن‌که فرصت کند به زیارت خانه خدا نائل شود، به زیارت صاحب‌خانه رفته‌بود!

تقیه
روحانی کاروان از جلسه‌ اول آمادگی برای سفر، مدام و در هر جلسه، تاکید می‌کرد که در موارد اختلاف با سنی‌ها، برای حفظ وحدت و طبق دستور همه‌ علما؛ تقیه کنید. برای نماز‌خواندن از مهر استفاده نکنید. بعد از نماز، تکبیر نگوئید، صلوات بلند نفرستید و سفارش‌هایی از این قبیل.
روز اولی که وارد مدینه شدیم، در اتاق روحانی کاروان نشسته‌بودیم و صحبت می‌کردیم که ناگهان، دانشجویی وارد اتاق شد و با حالتی مضطر به روحانی گفت: "ببخشید حاج‌آقا، توالت‌فرنگی‌های هتل رو به قبله است، تکلیف چیه؟! تقیه کنیم یا نه؟!"


چاپ سوم این کتاب با قیمت 1500 تومان روانه بازار شده و علاقمندان می‌توانند با تماس تلفنی (33355577) نیز این کتاب را تهیه کنند.
6060

 

کد خبر 317718

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =