زهرا خدایی
کارشناسان مسائل ترکیه این روزها این پرسش را مطرح می کنند که آیا آنکارا در محاسبات سیاست خارجی خود در بحران سوریه دچار اشتباه شده است؟ در این صورت آیا موضع فعلی آنکارا در عدم پذیرش این فرضیه و اصرار بر درست بودن آن منطقی است؟
فارغ از اینکه هر کشوری در چهارچوب اهداف و التزامات ملی، سیاست خارجی خود را تعریف می کند، برخی ناظران بر این باورند که عدالت و توسعه در محاسبات خود در بحران سوریه دچار اشتباه شده و با تشدید انتقادات علیه حزب حاکم، امروز لزوم تغییر و چرخش در سیاست خارجی این کشور بیش از هر زمان دیگری خودنمایی می کند.
پرسش اینجاست در صورت تغییر و چرخش در سیاست خارجی ترکیه در بحران سوریه، گزینه های پیش روی آنکارا چیست؟
سیامک کاکایی، کارشناس مسائل ترکیه در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین با موضوع" گزینه های پیش روی سیاست خارجی ترکیه در سوریه" به این پرسش پاسخ داده است که در ادامه می خوانید: آیا واقعاً عدالت و توسعه در بحران سوریه دچار اشتباهات تاکتیکی و یا استراتژیک شده است؟
در هفته ها و ماههای اخیر این پرسش در سطح رسانه ها و محافل سیاسی و آکادمیک در ارتباط با سیاست خارجی مطرح است که آیا دیپلماسی منطقه ای ترکیه و یا به عبارتی سیاست خاورمیانه ای آنکارا دستخوش تنش، بن بست و یا چالش شده است و اگر چنین است، سیاستگذاران و طراحان سیاست خارجی این کشور چه مکانیسمی را برای تغییرات در اولویت های سیاست خارجی ترکیه پیش رو دارند. شاید این مهمترین پرسشی باشد که در پردازش به ساختار سیاست منطقه ای و نگاه کلی ترکیه به دیپلماسی خارجی باید مورد توجه قرار گیرد.
در یک سال اخیر نشانه هایی از فراز و فرود در سیاست خاورمیانه ای ترکیه پدیدار شد و آن زمانی بود که ترکیه در نوک جبهۀ تخاصم با سوریه قرار گرفت و تمرکز بسیار زیاد بر تحولات خاورمیانه بر مبنای پیشبرد تفکر، ایدئولوژی و نگرش سیاسی ترکیه و یا مبتنی بر آنچه که به عنوان مدل سیاسی ترکیه در خاورمیانه یاد می شود، تا حدود زیادی نتوانست مرکزیت سیاست خارجی ترکیه را به منصۀ ظهور نهد.
به نظر می رسد در این میان روند تحولات در سوریه- که نوعی فراگرد در آن به چشم می خورد- و همچنین روند تحولات در مصر سبب شد تا رگه هایی از چالش درونی در سیاست خارجی و خاورمیانه ای ترکیه پدیدار شود که حتی برخی از آن به عنوان انزوای سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه نام برده اند.
اما آنچه بیشتر به واقعیت نزدیک می نماید، اینست که سطوحی از دیپلماسی خاورمیانه ای ترکیه دستخوش فراز و فرود و تغییر شده و همین مسئله سبب شد تا سیاستگذاران ترکیه در اندیشۀ بازسازی سیاست خارجی برآیند.
به موازات این تحولات و بروز سطوحی از تنش در روابط همسایگانی چون ایران و عراق و همین طور پدیدار شدن چالش هایی در نگرش ترکیه و عربستان سعودی نسبت به تحولات مصر سبب طرح پرسش هایی در فکر طراحان سیاست خارجی ترکیه برای ایجاد سازواری و سازگاری و یا انعطاف در سیاست خارجی شده است.
منتقدان سیاست خارجی ترکیه معتقدند که سیاستگذاران این کشور در ارتباط با روند تحولات یکسال اخیر در این کشور دچار اشتباهاتی شدند که نشان می دهد واقعیات کلی منطقه و جهان مورد توجه سیاستمداران قرار نگرفته است.
دوم اینکه چالشی در سطح منافع ملی ترکیه در منطقه ایجاد شده است که حتی در سطوح امنیتی نیز اصطکاکاتی را برای ترکیه ایجاد کرده است.
اصولاً در سیاست خارجی ترکیه توجه به کدام محور از اهمیت بیشتری برخوردار است؟
به نظر می رسد جهت گیری های سیاست خارجی ترکیه دستخوش هیچ تحول و تغییر اساسی نشده است و همچنان ثابت مانده است اما در اولویتها و رویکردهای سیاست خارجی ترکیه احتمالاتی مبنی بر تغییر پیش خواهد آمد.
در مبانی سیاست خارجی ترکیه سه منطقه جایگاه ویژه ای دارد:
*اول نگاه ترکیه به آمریکا
*نگاه ترکیه به اتحادیه اروپا
*نگاه ترکیه به منطقۀ خاورمیانه
جالب است بدانید داود اوغلو در کتاب مشهور خود به نام "راهبرد عمق استراتژیک" به این مسئله اشاره می کند که ترکیه، خاورمیانه را در 3 مثلث و قالب تقسیم بندی می کند.
*مثلث خارجی شامل مصر، ترکیه و ایران
*مثلث داخلی: عربستان سعودی، سوریه و عراق
* مثلث(موسوم به) کوچکتر که شامل اردن، لبنان و فلسطین و منطقه شمال عراق است.
مبانی فکری برای طراحی سیاست خارجی ترکیه از نظر داود اوغلو مبتنی بر همین سه مثلث است و آنکارا معتقد است که ترکیه باید بتواند بین مثلث خارجی و روابط خود با مصر و ایران توازن برقرار کند.
پس سیاست تنش صفر با همسایگان چه می شود؟
ترکیه معتقد است که روابط ترکیه با ایران یکی از مهمترین عوامل مهم و تعیین کننده برای موازنۀ خاورمیانه است؛ زیرا ساختار جغرافیایی و ژئوپولیتیک چندجانبۀ ترکیه و ایران، سیاست های ترکیه را حداقل در مسائل خاورمیانه و آسیای مرکزی معطوف به ایران کرده است. از این رو محرز است که ترکیه باید نوع تعامل خود را با ایران مبتنی بر همین رویکرد کند.
به نظر می رسد چالش های پدیدار شده در سیاست خارجی ترکیه و حتی به محاق رفتن ایده و تئوری داوود اوغلو مبنی بر "به صفر رساندن تنش با همسایگان" مشکلات جدی را برای این کشور ایجاد کرده است. بر خلاف این تئوری اکنون مقامات ترکیه در تنش با همسایگان قرار دارند این وضعیت سبب می شود که ترکیه در استراتژی و اولویت های سیاست خارجی خود تغییراتی ایجاد کند.
گزینههای پیش روی آنکارا برای جبران این اشتباه چیست؟
اول؛ بازگشت ترکیه به سامان دادن به اوضاع داخلی یعنی تقویت دیپلماسی و سیاست داخلی ترکیه از نظر فکری، فرهنگی و سیاسی. در چهارچوب همین مسئله اعتراضاتی که در ماههای گذشته در ترکیه به وجود آمد، خود تلنگری بود بر پیکر سیاستگذاران ترکیه.
به نظر می رسد در چهارچوب این احتمال، ارائۀ بستۀ دمکراتیک از سوی اردوغان نشانه های از سامان دادن به اوضاع داخلی و کاهش سطوح انتقادات بیرونی نسبت به حقوق بشر و دمکراسی در این کشور باشد و از سویی آماده سازی جامعه و افکار عمومی ترکیه برای اصلاح قانون اساسی ترکیه نیز در این چهارچوب قابل ارزیابی است.
دوم اینکه به نظر می رسد ترکیه بازنگری جدی در روابط منطقه ای خود با هدف سازگاری و شناسایی نقاط قوت ترکیه در خاورمیانه ایجاد خواهد کرد. ایدۀ داود اوغلو مبنی بر تبدیل شدن ترکیه به مرکز در خاورمیانه به منظور افزایش توان تأثیرگذاری در فرایند تحولات منطقه و رویکردهای سیاسی در آن در این راستا قابل توجه است.
با توجه به تحولات سوریه، مصر و سایر کشورها پیش بینی می شود که این بازنگری در سیاست و آنچه که از آن به عنوان الگوی ترکیه و رویکرد عثمانی گرایی بود، دیده شود.
در این صورت رابطۀ ایران با ترکیه با توجه به تضاد رویکردشان در بحران سوریه چه شکلی خواهد یافت؟
این احتمال بسیاری قوی است که ترکیه در مسیر بازنگری در روابط خود با کشورهای منطقه به بهبودی و ترمیم روابط با ایران و عراق بپردازند و در همین چهارچوب رفت و آمدهای سیاسی و دیپلماتیک این احتمال را بیشتر تقویت می کند که ترکیه با بازسازی و گسترش مناسبات با ایران به عنوان وزنۀ مهم که در تئوری سیاست خارجی ترکیه از آن تعریف شده، باز گردد. به همین دلیل در لحن و گفتار مقامات ترکیه نسبت به ایران تغییراتی محسوس در حال ایجاد است.
تضاد رویکرد میان ایران و ترکیه نگاه بدبینانه ای را نسبت به سیاست های این کشور ایجاد کرده است. این نگاه منفی از چه زاویه ای قابل بررسی است و اصولاً باید چه نگاهی به ترکیه داشته باشیم؟ چه کسانی از تخریب روابط میان ایران و ترکیه سود می برند؟
اگر در وضعیت کنونی خاورمیانه به این دیدگاه اعتقاد داشته باشیم که نوعی جبهه بندی در خاورمیانه میان کشورها و بازیگران درونی ایجاد شده است، ترمیم و یا بهبود روابط ترکیه و ایران چندان خوشایند جبهۀ کشورهای عربی(شامل عربستان و حوزۀ خلیج فارس) نخواهد بود. ضمن آنکه ترکیه تا حدودی تلاش کرده است که بهبودی روابط ایران و غرب را با نگاه مثبتی بنگرند؛ در حالیکه در میان کشورهای عربی چنین استقبالی وجود نداشت.
دوم اینکه در شرایط کنونی خاورمیانه و همین طور با نگاه اسراییل به جنبش و جوش های دیپلماتیک ایران در منطقه و نگرانی های این رژیم به نظر می رسد که این گشایش چندان به نفع اسراییل نخواهد بود که روابط ترکیه و ایران ترمیم یابد.
ضمن اینکه بیان این نکته لازم است که روابط ترکیه و ایران در سالهای اخیر دستخوش چالش اساسی و عمده نشده است. منظور آنست که روابط اقتصادی ایران و ترکیه در سطح بسیار بالایی است و اقتضای همسایگی میان ایران و ترکیه هم خو یک عامل محرک و قوی در استمرار پیوندهای ریشه ای میان دو کشور است و سطوح چالشی طرفین به گونه ای نبود که به تیرگی روابط بینجامد بلکه به نظر می رسد برخی مسائل در خاورمیانه (از جمله بحران سوریه) نوعی دلخوری و کدورت هایی ایجاد کرده است. اما در هر حال روابط ایران و ترکیه پایدار است و دو کشور در آینده نیز با توجه به گشوده شدن فضاهای مثبت در دیپلماسی ایران نزدیکتر خواهند شد. از سویی ترکیه در مسیر بازگشت تقویت روابط با ایران حرکت خواهد کرد و روابط دو کشور روابطی پایدار خواهد بود.
احتمال سوم بازگرایش ترکیه به اتحادیه اروپاست؛ در روزهای گذشته وزارت خارجۀ ترکیه خواهان پایان بن بست در مذاکرات نهایی شدن عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا شدند و همین طور استقبال هایی از سوی کشورهای اتحادیه اروپا از جمله آلمان به گشودن مرحلۀ جدید در مذاکرات شده است.
این بازگرایش ترکیه به اتحادیه اروپا از چه زاویه ای قابل بررسی است؟ آنهم در حالیکه ترکیه سطح تلاش خود برای پیوستن به اروپا را کاهش داده بود.
این بازگرایش نشان می دهد همچنان مهمترین جهت گیری سیاست خارجی ترکیه ائتلاف با غرب و پیوستن به اتحادیه اروپاست.
در سالهای اخیر تحت تأثیر تحرک سیاست خارجی ترکیه در مناطق پیرامونی این کشور و همچنین به منظور به نقد کشاندن نگرش کشورهای اروپایی به مذاکرۀ با ترکیه در چهارچوب نهایی شدن عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، ترکیه تا حدودی توجه به مذاکرات را کاهش داده بود.
این بازگشت و این ابراز علاقۀ ترکیه به جدی شدن مذاکرات برآوردن برگۀ سیاست خارجی ترکیه است در شرایطی است که دیپلماسی خاورمیانه ای این کشور دستخوش نشست شده و آنکارا قصد دارد از برگۀ اتحادیۀ اروپا بهره گیرد تا تحرکات سیاست خارجی را به نمایش بگذارد. در واقع این رویکرد با تأکید بر این اولویت در آینده در سیاست خارجی ترکیه جدیتر خواهد شد. در سطح خاورمیانه نیز احتمال بازنگری در سیاست خارجی ترکیه به منظور احیای دوبارۀ دیپلماسی خاورمیانه تحت تأثیر ایدئولوژی فکری داود اوغلو وجود دارد.
به نظر می رسد اکنون طراحان سیاست خارجی ترکیه با این بازنگری، درصدد ایجاد سازگاری و احیای دوبارۀ این تفکر است که ترکیه همچنان در منطقۀ استراتژیک خاورمیانه در نقطۀ ثقل است و این در راهبردهای دستگاه سیاستگذاری و رهبران این کشور وجود دارد.
آیا این اشتباه می تواند تأثیری بر جایگاه سیاسی عدالت و توسعه داشته باشد؟
حزب عدالت و توسعه چاره ای جز بازنگری در سیاست داخلی و خارجی ندارد، به این دلیل که سالهای آینده (2014 و 2015) برای حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان سال بسیاری تعیین کننده است؛ چون هم انتخابات ریاست جمهوری و هم انتخابات پارلمانی در ترکیه برگزار خواهد شد. ضمن اینکه این در قالب استراتژی میان مدت حزب عدالت و توسعه برای سال 2023، همزمان با یکصدمین سال تأسیس جمهوری ترکیه و طراحی ای که حزب عدالت و توسعه برای ماندن در قدرت ایجاد کرده است، تعریف شده است. بر همین اساس بازنگری در برخی اولویت ها و رویکردهای سیاست خاورمیانه ای ترکیه اساساً اجتناب پذیر خواهد بود.
5252
نظر شما