بیشک در دنیای امروز فعالیتهای علمی و فناوری با رشد چشمگیر و ضریب نفوذی که در حیات اجتماعی جوامع انسانی و نیز در پویایی و توانمندی انسان دارند از جایگاه ویژهای برخوردار شدهاند و بر این مبنا از کار ویژههای اصلی نظام آموزش عالی تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص و نیز تولید دانش و فناوری در قالب دستاوردهای نظری و سیاستی در عرصههای مختلف است که برآیند آن نیل به اقتدار علمی است، که البته موردپسند و وفاق همه عالمان و خیرخواهان اجتماعی است. پر پیدا است که تحقق این مهم نیازمند میدان، فضا، بستر و باورهایی است که ممکن سازی آن در فضای مراکز آموزش عالی کشور خود اهتمام ویژهای را میطلبد. میدانی که باید تجهیز به سرمایه های چندگانه فیزیکی، مالی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی باشد. بیتردید اعتنای صرف به سرمایههای فیزیکی، مالی و انسانی در این میدان، نه تنها پویایی و بالندگی لازم و درخور یک میدان آکادمیک را عرضه نخواهد کرد، بلکه آن را از کار ویژههای مورد انتظار که سرجمع میتوان آنها را به کسب اقتدار علمی فرو کاست باز خواهد داشت. چرا که تحقق اقتدار علمی در میدان و فضایی که توأمان بهره مند از سرمایههای چندگانه به ویژه سرمایه اجتماعی باشد امکان پذیر خواهد بود. از این زاویه است که وجود سرمایه اجتماعی در میدان آموزش عالی کشور موهبتی مهم و موجد گرمابخشی تازه ای به این میدان خواهد بود که بی تاثیر بر گرمابخشی اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی در سطح جامعه نخواهد بود. چون امروزه میدان آموزش عالی به عنوان یکی از میدانهای مرجع اجتماعی که از گستره و ضریب نفوذ بالایی برخوردار است در کم و کیف روابط و مناسبات حاکم بر جامعه در شئون مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فناوری اهمیت درخور توجهی را کسب کرده است و آن را تبدیل به یکی از میادین و عرصههای مختلف کرده است. این اهمیت را میتوان در نقش گرمابخشی اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی در قالب سهم و نقشی که این میدان در تولید پویایی و طراوت اجتماعی دارد نیز مورد ملاحظه قرار داد. البته که این نقش نباید صرفاً به ایام انتخابات و کنش سیاسی از نوع انتخاباتی تحویل یابد، هر چند که در جای خود ارزشمند است. میدانها و مراکز آموزش عالی در ایران امروز به دلیل حضور مؤثر و فراگیری که در پایین دست ترین فضاهای اجتماعی چون خانواده و محله دارند، به گونهای که امروزه کمتر نقاطی را در فضای جغرافیایی میدان میتوان پیدا کرد که برخوردار از نیروی دانشجویی نباشد؛ از نقش رسانهای درخور توجهی در انتقال و بازتاب مسائل به سطوح پایینتر اجتماعی برخوردارند.
سرمایه اجتماعی در میدان و فضای مراکز آموزش عالی متضمن وجود نگرش علمی، باورهای ذهنی مساعد با آزاد اندیشی و فعالیت علمی، ارزش های اخلاقی، انضباط و عقلانیت، احترام به حقوق کنشگران، وفاداری به هنجارهای علمی، انصاف و اعتدال، بسط تعاملات علمی، اعتماد متقابل، احترام و عمل مبتنی بر خرد جمعی، مشارکت مؤثر تمامی نیروهای اجتماعی حاضر در میدان آموزش عالی اعم از: اعضای هیئت علمی، دانشجویان، انجمنهای علمی، جمع های فرهنگی و صنفی و در نهایت فضایی که در آن تعالی اندیشه، کنش علمی مسئولانه و گرمی روابط حکمفرما باشد.
پرسش این است که داشتن چنین فضا و میدانی نیازمند چه الزامها، عناصر و عواملی است. تحقق این فضا بستگی مهمی به:
- جایگاه علمی، زاویه نگاه و چگونگی مواجهه مسئولین وزارت علوم و فناوری و رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور با میدان آموزش عالی کشور دارد.
- ادراک درست فضا و میدان آموزش عالی که بیتردید محصول تجربه عملی و نزدیکی به واقعیت و ذهن خلاق است که خود سهم تعیین کنندهای در مواجهه درست و مناسب با این فضا و میدان دارد.
- منزلت، وجاهت و اتوریته علمی مسئولین وزارت علوم و فناوری و رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور که بیش از هر چیز برآمده از نوع ارزیابی اعضای میدان آموزش عالی کشور برمبنای تراز و نُرم های این میدان است.
- اعتنای لازم به نظام انتظارات و معنایی بازیگران کلیدی این میدان؛ که اعضای هیات علمی، دانشجویان و جمع های آنها هستند. که به خودی خود جنس این میدان را متفاوت با دیگر میدانهای اجتماعی کرده و طبیعی هم است که چنین باشد.
- توجه به قواعد عمل جمعی که احترام به مشارکت موثر و فراگیر همه اعضای خانواده آموزش عالی کشور را می طلبد که زمینه ساز پخش و توزیع مسئولیت خواهد بود که مقوم احساس تعهد و کنش مسئولانه در بین بازیگران عرصه نظام آموزشی در مصادر علمی و فرهنگی درون دانشگاهها است.
بر این مبنا است که میدان آموزش عالی در اثربخشی و معنادهی به فضاهای اجتماعی سهم مهمی پیدا میکند. به گونهای که بخش قابل اعتنایی از ویژگیها و مشخصات حاکم بر فضاهای اجتماعی از حیث صوری و محتوایی را باید بازتاب میدانهای آموزشی تلقی کرد. فضای آموزشی گرم و برخوردار از اعتماد متقابل بین مسئولین، اساتید و دانشجویان، تراکم بالای تعاملات سازنده علمی و اجتماعی بهره مند از انرژی عاطفی، تعهد و مسئولیت پذیری در فضاهای مختلف اجتماعی نیز بازتاب خواهد داشت. برای نمونه به کرات در جامعه ایران از فقدان رجحان نفع جمعی بر نفع فردی گلایه میشود و یا از کاستی هنجارهایی چون هنجار اعتماد، بده بستان، گذشت و یا ضعف سرمایه اجتماعی عامگرایانه صحبت میشود. در حالی که اگر میدان آموزش عالی برخوردار از سرمایه اجتماعی لازم باشد خواهد توانست مولد هنجارهایی باشد که افراد را متقاعد به فروگذاری نفع فردی در جهت نفع جمعی کند. هنجاری از این قسم که به پشتوانه حمایتهای جمعی به شأن و موقعیت، منزلت و افتخار تقویت میشود. اعضای جمع را به ایثار و چشم پوشی از نفع شخصی در حیث نفع و پیشرفت سیستم واداشته و موجب رشد، پویایی و بالندگی و گرمی میشود؛ چرا که مجموعهای که به عمل متقابل و تعاملات فی مابین اتکا میکند به مراتب مجموعهای کارآمدتر خواهد بود. با این نگاه امر مدیریت و اداره میدان نظام آموزش عالی کشور که این روز ها بحث تعیین و انتصاب بالاترین مقام اجرایی آن در محافل سیاسی، اجرایی و دانشگاهی کشور مطرح است، اهمیت می یابد. رای اعتماد به آقای دکتر فرجی دانا برای وزیری وزارت آموزش عالی و فناوری، که در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار دارد، در کنار امور مهم دیگر همچون توجه به تقویت سرمایه اجتماعی در میدان آموزش عالی کشور، می تواند کار ساز و محل اعتناء باشد. دکتر فرجی دانا به دلیل آشنایی حرفه ای، سابقه اجرایی و جایگاه علمی که در این میدان دارد می تواند نقش و سهم موثری را در کنار دیگر عناصر تاثیر گذار این میدان داشته باشد.
دانشیار دانشگاه تهران و نائب رئیس انجمن جامعه شناسی ایران
219219
نظر شما