سمیه علیپور: مازیار پرتو یکی از مدیران فیلمبرداری پیشرو در سینمای ایران محسوب میشود، نگاهی به نماهایی از فیلم «قیصر» به خوبی نشان میدهد که او چطور توانسته همگام با فیلم کیمیایی که در تلاش بود از سینمای بدنه نسبتا فاصله بگیرد، روایت تصویری نویی نیز به وجود آورد. سکانس ابتدایی فیلم خود یکی از همین تصویرگریهای خلاقانه فیلمبردار است. هنرمندی که در ادامه مسیر از منظر همین نگاه تازهاش مورد توجه کارگردانانی قرار گرفت که خود مایل بودند دست به کاری نو بزنند. همانطور که دوستداران سینمای زنده یاد علی حاتمی نقش پرتو را در آثار این فیلمساز مشاهده میکنند. نماهایی از «طوقی» نشانی است از توان فیلمبردار برای القای حس و حال فیلم.
این فیلمبردار سرشناس سینمای ایران روز دوم بهمن ماه بعد از چند سال اقامت در آمریکا و تحمل یکسال بیماری قلبی دارفانی را وداع گفت. مراسم خاکسپاری این هنرمند فقید روز دوشنبه هفتم بهمن ماه در کالیفرنیا و با حضور خانوادهاش برگزار خواهد شد. دوستداران پرتو در ایران به واسطه مراسم بزرگداشتی که خانه سینما آن را برگزار خواهد کرد در ایران گرد هم خواهند آمد و در مورد نقش و تاثیر او در سینمای ایران صحبت خواهند کرد.
اکبر عبدی بازیگری است که چندین تجربه همکاری با پرتو داشته از جمله «سفر جادویی» و «آدم برفی». ویشکا آسایش خواهزاده زندهیاد پرتو است. روایت این دو هنرمند از مازیار پرتو میتواند تصویری از خود هنرمند پیش روی علاقمندان آثار و سبک کاری او، قرار دهد.
عبدی: غم فرزند او را بیمار کرد
اکبر عبدی زمانی که در نقش متفاوتی چون عباس «آدم برفی» ظاهر شد، مقابل دوربین مازیار پرتو قرار گرفت. او همچنین در «سفر جادویی» نیز حضوری نسبتا متفاوت داشت که در آن کار هم با پرتو همکاری کرد.
او که بعد از چند شب شبکاری خبر درگذشت مازیار پرتو را شنید، در گفتوگو با خبرگزاری خبرآنلاین، با ابراز تاسف از شنیدن این خبر، گفت: «خیلی باعث تاسف است. فقدان این هنرمند برای جامعه سینمایی به خصوص انجمن فیلمبرداران غم بسیاری به همراه خواهد داشت. مازیار پرتو نقش بسیار مهمی در فیلمبرداری آثار سینمای ایران داشت و این تاثیر و نقش به مرور کمرنگ نشده است و همچنان پررنگ به چشم میآید.»
او با اشاره به آشنایی و ارتباطش با زندهیاد پرتو، گفت: «چند سال قبل یکی از دختران آقای پرتو متاسفنه دچار بیماری میشود که در نهایت درگذشت او را به همراه داشت. بعد از فوت فرزند آقای پرتو همواره تحت تاثیر آن اتفاق بودند و آن بیماری و درگذشت فرزند عزیزشان فشار زیادی را به او تحمیل کرد.»
عبدی با تاکید براینکه ارتباطی دوستانه با پرتو داشته، گفت: «زمان فیلمبرداری کارها و بعد از آن شخصیتی بسیار صمیمی از او میدیدم. کاملا دوستانه برخورد میکرد و یکی از ویژگیهای رفتارش این بود که به من فوقالعاده احترام میگذاشت. من هم وظیفه خود میدانستم که متقابلا احترام ایشان را حفظ کنم.»
او ادامه داد: «سرصحنه این رفتار دوستانه و توام با احترام وجود داشت و بعد از آن اغلب مواقع از کارهایم تعریف میکرد و بازیهایم را میپسندید. واقعا از تمامی دفعاتی که با او همکاری داشتم از حضور در کنارش لذت میبردم.»
عبدی پیام تسلیت خود را به خانواده زندهیاد پرتو چنین بیان کرد: «خدا رحتمش کند، یادش همیشه با ما خواهد بود. درگذشت او را به خانوادهاش و به خصوص خانم ویشکا آسایش خواهرزادهاش تسلیت میگویم.»
آسایش: نظم جوهر کار دایی بود
ویشکا آسایش در روایتهایی که از ورودش به دنیای بازیگری داشته همواره نقش مازیار پرتو دایی خود را در این زمینه موثر دانسته به خصوص اینکه دایی چندان تمایلی به حضور آسایش در عرصه بازیگری نداشته و او را به درس خواندن سفارش کرده و بالاخره وقتی شرایط حضور آسایش در مجموعه تلویزیونی «امام علی (ع)» به وجود میآید او سختگیر و محکم کنار خواهرزاده میایستد تا بازیگری امری جدی برای آسایش شود و کار به جایی برسد که پرتو رضایت خود را از بازیهای آسایش مطرح کند.
آسایش در گفتوگو با خبرآنلاین در مورد نقش مازیار پرتو برای ورود به دنیای بازیگری گفت: «دایی خیلی مختلف میکردند. علاقهای نداشتند که وارد سینما شوند و در عین حال میدانستند که منتظر هستم ویزای انگلیس بگیرم تا برای تحصیل به آنجا بروم. تاکید او روی درس خواندن من و اینکه چندان دوست نداشتند بازیگری را تجربه کنم موجب شده بود برخلاف اصرارهای آقای شریفینیا من را برای تست نقش قطام سرصحنه نبرند.»
او ادامه داد: «بالاخره عقب افتادن ماجرای صدور ویزا برای من و همچنین پافشاریهای آقای شریفینیا به گفته خود دایی او را مجاب کرد که من را برای یکبار تست ببرد و همان تست مورد تایید آقای میرباقری قرار گرفت. دایی تمایل داشتند من حتما درسم را بخوانم و بعدها گفتند معتقد بودند سنم کم بوده و چندان مناسب نمیدانستند در آن سن و سال وارد دنیای بازیگری شوم.»
آسایش در مورد شکلگیری کار و همکاری با مازیار پرتو در این مجموعه گفت: «زمانی که آقای میرباقری بازی من را پسندیدند قرار شد که در سریال بازی کنم این حضور دایی بود پشتم را گرم میکرد و موجب میشد با خیال راحت بتوانم سر صحنه بروم. میدانستم دایی آنجاست و به دلیل ویژگی شخصیتیاش هم میتواند حامیام باشد و هم یک راهنمای جدی.»
او در مورد ارتباط خود را مازیار پرتو گفت: «من هم از ایشان میترسدیم و هم بسیار با هم دوست بودیم. با اینکه جرات شوخی کردن با ایشان را داشتم، اما در عین حال حسابی هم ازشان حساب میبردم. مجموع اینها یک ارتباط خوب بین ما دو نفر به وجود آورده بود که واقعا نقش ایشان را از اینکه صرفا داییام باشد بالاتر میبرد.»
او در پاسخ به این پرسش که این ارتباط در جریان فیلمبرداری چه شکلی پیدا میکرد، گفت: «در جریان فیلمبرداری مجموعه «امام علی (ع)» حتی یکبار هم طوری رفتار نکردند که برای من به عنوان خواهرزادهشان امتیازی ویژه قائل شوند و یا اجازه دهند من خودم را لوس کنم و یا ادایی دربیاورم. سر کار به من خانم آسایش میگفت و این نشان میداد که من باید بدانم در جایگاه بازیگر مجموعه هستم و نمیتوانم از حضور داییام استفاده کنم.»
آسایش یکی از خاطرات خود را در مورد همکاری با زندهیاد پرتو در جریان فیلمبرداری مجموعه «امام علی (ع)» چنین روایت کرد: «یکی از نوبتهای فیلمبرداری مجموعه بود و شب کار بودیم. از ساعت چهار بعد از ظهر سر صحنه رفته بودم و تا پنج صبح کار میکردیم. همه چیز برای برداشت پلان آخر آن شب آماده شده بود و من از آن همه ساعت کار حسابی خسته بودم و خوابم میآمد. وقتی جلوی دوربین رفتم باید راه میرفتم و به دلیل خوابآلودگی چندان سفت و محکم راه نرفتم. تصور میکردم دایی دلش برایم بسوزد و بگوید این بچه را بفرستید خانه خسته است، اما در مقابل دایی خیلی جدی گفت خانم آسایش همه منتظر شما هستند و بفرمایید جلوی دوربین. من هم چیزی نتوانستم بگویم جز اینکه چشم آقای پرتو.»
او ادامه داد: «من همواره خارج از صحنه فیلمبرداری از حمایتهای دایی برخوردار بودم. بعد از اینکه کار تمام میشد، از کارم تعریف میکردند، اما این نگاهشان هیچ وقت جلوی دیگران و در جمع نمود نداشت.»
آسایش در مورد دیدگاه مازیار پرتو در مورد بازیهای خود گفت: «از اینکه نتیجه بازیهایم را میدیدند خیلی خوشحال بودند. میگفتند میدانستم که استعداد در خونت هست، اما در ابتدای کار چون سن کمی داشتی دوست داشتم درس بخوانی و حتما تحصیل کرده باشی. من وقتی که با یک پیشنهاد در سینما یا تلویزیون مواجه میشدم حتما با ایشان مشورت میکردم و اصلا طرف مشورت دیگری غیر از ایشان نداشتم. جالب اینجا بود که دایی در اغلب موارد هم موافق پذیرش پیشنهادها نبودند.»
او ادامه داد: «غیر از دایی کسی را در سینما نمیشناختم و مثلا اگر سالی یکبار آقای میرباقری به خانه دایی میآمدند ایشان را آنجا میدیدم. به همین دلیل ارتباط من با اهالی سینما فقط به دایی محدود میشد و از همین جهت ایشان تنها راهنمای من در انتخاب کارهایم بودند. همیشه تاکیدشان این بود که با سختگیری کارها را انتخاب کنم. روحیه دایی به دلیل شیوهای که از سوی پدرشان در خانواده جاری بود و مادر و خاله من هم آن ویژگی را دارند، همواره توام با نظم و ترتیب بود. سر صحنه فیلمبرداری قطعا دوربینها و نور قبل از ورود بازیگران به سرصحنه آماده بود و این نظم همواره در کارهایشان دیده میشد.»
آسایش همچنین در پاسخ به این پرسش که نظر زندهیاد پرتو در مورد پروژههایی که در آن حضور داشت و فیلمبرداری انجام داده بود، چه بوده، گفت: «زمانی که فرصتی برای صحبت در مورد این موضوعات بود من سن و سال زیادی نداشتم و چندان وارد جزئیات نمیشدم، اما هر از گاهی از سر کنجکاوی سئوالهایی از ایشان میپرسیدم و اغلب در مورد فیلمبرداری روی دست و نقشی که ایشان در این زمینه داشتند و همین طور دو کار «قیصر» و «هزاردستان» با او صحبت میکردم و یا ایشان به نکاتی اشاره میکردند.»
57243
نظر شما