*اصل خبر اینکه صدنفر از اعضای شبکههای مخفی اعم از حزب توده و منافقان را محاکمه کردم دروغ است. البته هدف از جعل این خبر این بوده تا بنده را تخریب کنند تا نتوانم به برخی پستها دست یابم. من از سال60 قاضی دادگاه بودم و حرف برای گفتن زیاد دارم. اگر شرایط مهیا شود آنها را خواهم گفت.
*یکی از خواستههای فرماندهان در آن دوران این بود که دادگاه صحرایی تشکیل شود ولی ضابطهای برای ایجاد این دادگاهها نداشتیم و در قانون هم اینچنین دادگاهها تعریف نشده است. البته وجود دادگاه صحرایی برای مجرمان نظامی جنگ شایعه و توهم بود.
* بعد از فوت امام کمی مدیریت کشور تغییر کرد. آن زمان آقای ریشهری دادستان کل کشور بودند و من را بهعنوان دادستان تهران به رییس قوهقضاییه، آقای یزدی معرفی کردند. آن زمانی که دادستان تهران بودم بیشتر دنبال تغییر روشها بودم. به اعتقاد من دادستان وکیل مردم است و همه مظلومان و بیپناهان که پول و پارتی ندارند بعد از خدا به دادستان امید دارند تا از حقشان دفاع کند. باید گفت که دادستان تهران نه دادستان دولت است و نه دادستان قوهقضاییه بلکه دادستان مردم است و اگر دید، دولت دارد حق مردم را ضایع میکند باید از حق مردم دفاع کند.
*ملاقات سرزده از همه زندانها لازم و ضروری است، مخصوصا زندانیان سیاسی. البته اگرچه ممکن است گرفتار خطا و جرم شده باشند و باید با داشتن حسننیت و اهداف غیرشخصی همواره مورد توجه و عفو و ارفاقات انسانی باشند. فرآیند رسیدگی به جرایم باید قانونمند و شفاف و عادلانه باشد و منع متهمان و محکومان برای ملاقات یا اتخاذ وکیل زمینه را برای شکلگیری فساد یا ستم بر متهمان فراهم میکند. ملاقات سرزده مقامات قضایی و اجرایی مخصوصا ملاقات سرزده سرانقوا از زندانها و بازداشتگاهها خیلی لازم و بازدارنده از مظالم احتمالی است. اقدام دیرهنگام رییسجمهوری سابق برای بازدید سرزده از زندانها متاسفانه رنگوبوی سیاسی بهخود گرفت و به همین دلیل ناکارآمد و بیاثر بود.
*انحلال پلیس قضایی یک اشتباه بزرگ مدیریتی بود در حالی که قوهقضاییه به یک پلیس کاملا تخصصی و در اختیار نیازمند است. پلیس قضایی بهدلیل دانش قضایی و پلیسی و حرفهای میتواند به عدالت و قانون اقدام کند.
/212 27
نظر شما