بیم‌ها و امیدهای زنی که چشم به راه پسرش است

حسین عیدی‌زاده

یک: «شیار 143» داستان مادری است عاشق پسرش که سال‌هاست منتظر برگشت او از جبهه است و حالا خبر برگشتش بهانه‌ای می‌شود برای فیلمساز تا گذر این سال‌ها و مشقت‌های این زن را تا آوردن خبر برگشت پسرش را ببینیم.

فیلم ترکیبی است از مصاحبه با آشناهای زن و زندگی خود زن (الفت با بازی دیدنی مریلا زارعی) از زاویه دید خودش. فیلم تا آنجا که مصاحبه است و خاطره آشنایان هیچ مشکلی ندارد، اما متاسفانه نمی‌تواند تغییر زاویه دید از آشنایان به زاویه دید زن را به درستی نمایش دهد چون الفت در جلوی دوربین مستندسازان نمی‌نشیند و باید خود بیننده بداند که زاویه دید تغییر کرده. با این حال بازی مریلا زارعی و تاکید و دقت فیلمساز در نمایش جزئیات زندگی این زن آنقدر جذاب است، که این کاستی را فراموش کنی و با قصه الفت همراه شوی.

دو: نرگس آبیار توانسته در «شیار 143» به لحنی مناسب برای روایت قصه تلخش برسد. او می‌تواند تاکید بر شخصیت جواد عزتی را بیشتر کند و در نتیجه شوخی‌های بیشتری وارد فیلم کند، اما این کار را نکرده یا می‌توانست احساسات‌گرایی فیلم را با اضافه کردن صحنه‌های عجز و گریه الفت بیشتر کند اما این کار را نکرده است. در عوض آبیار برای شخصیت اصلی خود یعنی الفت چنان احترامی قایل بوده که هرگز او را در شرایطی رقت‌انگیز نشان نمی‌دهد و زندگی او در بیم و امید را با احترامی قابل‌ستایش تصویر کرده است. وقتی خبر می‌رسد یکی از دوستان پسر الفت از اسارت برگشته، حرف‌های الفت و شادی و گریه‌اش در کوچه و بعد ترسش از اینکه به پسرش چه بگوید و خجالتش از بغل کرد او یکی از لحظات استثنایی جشنواره فجر سی و دوم را خلق می‌کند که بیننده خودش را با شخصیت مرکزی یک فیلم نزدیک حس می‌کند.

سه: «شیار 143» همانقدر فیلم نرگس آبیار است که فیلم مریلا زارعی است. حضور مریلا زارعی در نقش الفت آنقدر پذیرفتنی است که اگر چهره‌اش را نبینی حس می‌کنی یک نابازیگر یا یک روستایی واقعی در این فیلم بازی کرده است. شاید تنها ایرادی که بشود به بازی زارعی گرفت در طراحی لهجه باشد، لهجه‌ای که البته یک‌دست درآمده و در تمام لحظات احساسی فیلم زارعی توانسته «تُن» آن را حفظ کند اما این لهجه بیشتر از آنکه محیط جغرافیایی وقع داستان را به ذهن القا کند شبیه لهجه‌ای است که هرکس ممکن است برای یک شخصیت روستایی طراحی کند. اما این بخش کوچکی از طراحی زارعی برای شخصیت الفت است، کافی است به رخت شستن الفت یا راه رفتنش و یا نگاه‌های سرشار از عشق مادرانه به پسرش توجه کنید تا ببینید یک بازیگر چطور می‌تواند به فیلمی تشخص دهد.

چهار: «شیار 143» فیلمی جذاب است که برخلاف بسیاری از فیلم‌های جشنواره فقط شروع نمی‌شود، بلکه میانه دارد و به شکلی درخور به پایان می‌رسد. این انسجام مدیون فیلمنامه آبیار است که برای لحظه‌ای از شخصیت الفت دور نمی‌شود و در همه جا او را دنبال می‌کند (کاش آن یک صحنه رویا دیدن شخصیت جواد عزتی نبود و آنچه را پسر الفت در خواب به او می‌گوید، فقط می‌شنیدیم) و همین برگ برنده فیلم است.

پنج: «شیار 143» دو فصل خیلی جذاب دارد؛ یکی رویای الفت که در آن پسرش به دیدنش می‌آید و در صحنه‌ای که قرینه یکی از صحنه‌های ابتدایی فیلم است دوباره پله را از زیر پای مادر می‌کشد و فیلمساز با هوشمندی به جای افتادن به دام احساسات‌گرایی که توجیه‌اش را هم دارد، فصل قابل تعمقی خلق می‌کند که روی دیگر صبر مادر و خستگی‌اش از نیامدن پسرش را نشان می‌دهد. فصل جذاب دیگر پایان بندی فیلم است؛ آنجا که الفت باقیمانده جسد پسرش را در آغوش می‌گیرد و به یاد نوزادی فرزندش او را در آرام تکان می‌دهد انگار بخواهد او را بخواباند. این پایان در شان فیلمی است که برای کرامت یک مادر احترام قایل است.

شش: «شیار 143» آدم را به آینده آبیار امیدوار می‌کند؛ او فیلمی ساخته استاندارد که با داستانی بیننده را همراه می‌کند و همین دستاوردی مهم برای فیلم دوم یک فیلمساز است.

58241

کد خبر 336977

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =