35 سال است که برای آزادی سرزمین مادری مردم عمدتا سنی مذهب و بعضا مسیحی فلسطینی از دست اسرائیل، وارد جنگ سرد خانمان سوزی شده ایم. وچه هزینه هایی که نپرداخته ایم و انزوای جهانی را با جان و دل پذیرفته ایم. آنگاه اگر این سرزمین آزاد شود قرار است همفکران همین مردمی که الان در سوریه و عراق با ما در جنگند در آن حاکم شوند. و ما را مشرک و کافر خطاب و بدلیل اشغال جزایر سه گانه همه ساله محکوم کنند. و ما همه روزه برای حفظ نام خلیج فارس از گزند دزدان دریایی نام خلیج همیشه فارس، 77 میلیون ایرانی را در مقابل میلیونها عرب بسیج کنیم و گوگل و فیس بوک را به یاری طلبیم. دیگر سوی طنز تلخ روزگار آنکه ما برای استیفای حقوق و بر پایی نماز جمعه در قدس شریف کسانی مبارزه میکنیم که برای داشتن مسجد و خواندن یک نماز جمعه در مرکز ام القرای اسلامی آنها را در مضیقه قرار میدهیم.


"نبرد همزمان در دو جبهه" پدیده شناخت شده سیاسیون عالم از گذشته های بسیار دور بوده است که روسای دول متخاصم از افتادن در دام آن حتی الامکان پرهیز میکردند. نمونه معاصر آن دستور بازگشت نیروهای ایران از لبنان به دستور امام راحل است. همگان بخوبی بخاطر دارند که درحین جنگ با صدام حمله اسرائیل به لبنان آغاز شد که در آن زمان ایران بخشی از نیروهای داوطلب خود را برای دفع تهاجم اسرائیل روانه لبنان کرد. اما امام راحل با اگاه شدن از موضوع رسما اعلام نمود این تصمیم اشتباه بوده و باید نیرو ها باز گردند. شعار راه قدس از کربلا میگذرد در پی این تصمیم بر دیوار ها نقش بست. اما بنظر میرسد در سالهای اخیر سیاست جنگ همزمان در دو جبهه کم کم و بصورت نا خواسته بر دیپلماسی ایران سایه افکنده است.


بخاطر داریم که انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی بدلیل ماهیت حق طلبانه اش ارتباط خود را با دو کشور دنیا بکلی قطع نمود. یکی رژیم تبعیض نژادی افریقای جنوبی و دیگری رژیم اشغالگر قدس. مورد اول پس از اضمحلال رژیم آپارتایت منتفی و مورد دوم تا امروز تداوم داشته است.  در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قبل از آغاز جنگ عراق، ایران گسسته از اردوگاه غرب با کشور های اسلامی احساس نزدیکی می نمود. برای نمونه آرم شیر و خورشید را از جمعیت ایرانی تحت این عنوان حذف و نام و علامت هلال احمر که جمعیت مشابه در کشورهای اسلامی و عربی بود را بر خود برگزید که تا امروز باقی مانده است. هفته وحدت بین شیعه و سنی اعلام و سیاست دشمنی با اسرائیل غاصب و اعلام هفته قدس و غیره در دستور کار قرار گرفت. بصورتیکه امروزه ایران و اسرائیل همدیگر را دشمن درجه یک خود ارزیابی میکنند. بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل کشوری است که بر اساس اشغال سرزمینهای مردم فلسطین پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته و علاوه بر کشورهای اسلامی که معمولا موجودیت اسرائیل را کلا برسمیت نمیشناسند حتی از نظر سازمان ملل و شواری امنیت نیز حدود نیمی از سرزمین اسرائیل فعلی اشغال شده محسوب میشود. و علی رغم در حاشیه امن قرار گرفتن اسرائیل توسط دول غربی و امریکا، این کشور همچنان ناقض چندین قطعنامه شورای امنیت در محکومیت اعمال جنایتکارانه و اشغالگرانه اش محسوب میشود. اما آنچه در پس این ماجرا مورد غفلت قرار گرفته اینکه صاحبان و ساکنان این سرزمین یعنی مردم فلسطین مبارزه خود را با اسرائیل یک جنگ ملی برای آزادی سرزمین های ملی و عربی تلقی مینمایند و نه آنچنان که ما یک جنگ دینی بین اسلام و کفرتعریف کرده ایم. همچنین مردم سلفی مذهب این مناطق همیشه مرزهای اختلاف خود را با شیعیان حفظ کرده اند و در زمان جنگ 8 ساله صدام علیه ایران نیز بیش از آنکه جانب ایران را بگیرند به عراق تمایل نشان میدادند. چرا که آنها عرب بودند و ما عجم و رافضی. و اتفاقا اعراب حوزه خلیج فارس هم مدعی اشغال سه جزیره توسط ایران بوده و بارها ایران را در کنار اسرائیل به عنوان اشغالگر سرزمین اعراب محکوم کرده اند. بخشی از اهل سنت و وهابیون اساسا ایرانیان را مجوس و یا شیعیان را مشرک و خونشان را مباح میدانند. این گروه در زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان دیپلماتهای ایران در افغانستان را کشته و تا پای جنگ با ایران پیش رفتند. صاحبان این تفکر همه ساله در پاکستان شیعیان را به خاک و خون میکشند و حتی مسئول بمب گذاری در حرم امام هشتم شناخته میشوند. کشور های عربی همسایه در 8 سال جنگ عراق علیه ایران یک صدا از صدام حمایت و دهها میلیارد دلار بودجه جنگی صدام را فراهم آوردند. همچنین خاطره ملت ایران کشتار بی رحمانه حجاج ایرانی در مراسم برائت از مشرکین در خانه کعبه را بخوبی بخاطر دارند بطوریکه امام راحل فرمودند: اگر ما روزی از سر تقصیر صدام عفلقی بگذریم، هرگز از آل سعود نخواهیم گذشت. همین چند روز پیش دهها نفر در بمب گذاری همفکران آنها در سفارت ایران در لبنان کشته شدند. با این همه ما معمولا این اختلا فات را نادیده گرفته و همیشه از آرمان مردم فلسطین حمایت کرده و در این راستا ازموقعیت حامیان اعراب در باز پس گیری سرزمینهای اشغالی به تدریج به مدعی و طرف اصلی دعوا بدل شدیم. و ضمن دادن هزینه های سنگین یک جنگ سرد 35 ساله با سوگلی بلوک غرب یعنی اسرائیل حداقل تا چند سال پیش در میان مسلمین جهان محبوبیتی کسب نموده بودیم. این محبوبیت در طی جنگ 33 روزه اسرائیل و حزب الله به اوج خود رسید و مسلمین و اعراب تحقیر شده که در تمامی جنگهای گذشته با اسرائیل، طعم تلخ شکست را چشیده و بخشی از سرزمینشان را از دست داده بودند. برای اولین بار از دیدن استیصال اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی لبنان به وجد آمدند. و یک صدا از شجاعت ایران و رئیس جمهور وقتش محمود احمدی نژاد حمایت نمودند. البته طبیعتا این حمایت از لایه محافل خصوصی ملتهای مسلمان خارج نشده و به دولتها و مراکز تصمیم گیری راه نمی یافت. چنانچه وقتی ما در محاصره اقتصادی دول غرب گرفتار آمدیم. همه آنها در عین همدردی با ما مو به مو با تحریمها امریکا همکاری نموده و از دستورات امریکا تخطی نکردند. و حتی یک تن از آنان برای محکومیت این محاصره اقتصادی به خیابان نیامد. و حتی بخاطر داریم در همین شرایط کشوری چون لبنان با تحریم ایران در شورای امنیت مخالفت نکرد .

این گذشت تا آنکه آتش بهار عربی یا به تعبیر ما بیداری اسلامی در منطقه شعله ور شد. و کشورهای منطقه یک به یک در این گرداب فرو رفتند. حذف دیکتاتورهایی چون قذافی در لیبی و مبارک در مصر مورد تایید ما قرار گرفت و به روی کار آمدن اخوان المسلمین در مصر مورد خشنودی.  اما وقتی نوبت به انقلاب در سوریه رسید. ما به عنوان متعهد استراتژیک وارد عمل شده و عملا رو در روی مسلمانان سلفی از رژیم سکولار بشار اسد حمایت کردیم. ما که تا دیروز در کنار دولت اسلام گرای ترکیه مقابل اسرائیل صف آرایی میکردیم ناگهان خود را در مقابل نیرو های مورد حمایت ترکیه و عربستان و قطر و سایر اعراب یافتیم. نه تنها اخوان المسلمین در مصر و فتح در فلسطین، بلکه حماس نیز که سالها از حمایت بی شائبه ایران و سوریه بهرمند بود خود را به اردوگاه مقابل رسانده و در جلوی بشار اسد و حزب الله صف آرایی نمود. خلاصه تا چشم باز کردیم دیدیم جنگ اعراب و اسرائیل یا مسلمین و صهیو نیسم بین الملل به جنگ شیعه و سنی تبدیل و آتش این برادر کشی از سوریه بسمت لبنان و عراق سرریز شده و میرود که کل منطقه را به آشوب کشد. القاعده جنگ با امریکا را وا نهاده و فعلا مشغول مبارزه برای از بین بردن هلال شیعی است. و حزب الله لبنان سلاحش را از تل آویو بسمت نیروهای سلفی در سوریه تغییر داده است. عراق که قبلا بین کردها و اعراب عملا تجزیه شده بود. در خطر تجزیه دوباره ای قرار گرفته و سرزمین سوریه تکه تکه گشته و بنظر نمیرسد تا دهها سال روی آرامش و یکپارچگی را ببیند. دسته دسته مسلمانان سلفی از منطقه و حتی اروپا  برای جهاد با رافضی ها به سوریه و عراق میشتابند. و از سوی دیگر شیعیان از لبنان و عراق با حمایت ایران برای دفع آنان اعزام میشوند. خلاصه معرکه ایست از برادر کشی بین مسلمانان.  در این میان اسرائیل بدون دادن کوچکترین هزینه ای همه تهدیدهای پیرامون خود را بصورت تقریبا همیشگی دفع و آنها را به یک فرصت بی بدیل تبدیل کرده است. او زرادخانه شیمیایی موجود در سوریه را به عنوان یکی از این تهدیدات، بدون شلیک حتی یک گلوله نابود ساخت.  جنگی در سوریه برپاشد که برای اولین بار اسرائیل بدون دادن هیچ هزینهای  پیروز  مطلق آنست.  حالا دیگر نه تنها در عالم اسلام حتی مردم کوچه و خیابان هم به ایران یا حزب الله به چشم تحسین نگاه نمیکنند. بلکه در حال حاضر شیعیان بزرگترین و حداقل الویت دار ترین دشمن سنی های منطقه محسوب میشوند.

فاما در دیگر سو در میان ما هم دیر زمانی است که تاکید بر شیعه گری و تاکید بر موارد اختلاف با اهل تسنن و لعن و نفرین بر خلفا و صحابه مورد احترام اهل تسنن و ارسال مبلغ شیعی به سرزمینها اسلامی، که در بطن خود واکنش متقابل را خواهد داشت  بازار کم رونقی نبوده است. هر چند ما القاعده و  وهابیون را تکفیری می نامیم اما کم نیستند از شیعیان که اهل تسنن را کافر دانسته و پذیرش آنها را بنام مسلمان تنها از روی مصلحت و برای حفظ وحدت آنهم در مجامع عمومی و رسمی تلقی میکنند. همینکه اصول دین را پنج و امامت و عدل را از اصول دین دانسته و منکر امامت را منکر ضروری دین و اصول اسلام اعلام میکنیم، یعنی اهل تسنن را کافر و خارج از دین اسلام میدانیم. در مقام عمل نیز با اقداماتی از قبیل جلوگیری از برگزاری نماز جمعه و داشتن مسجد در شهر های غیر سنی نشین مثل تهران، عملا بر اختلافات مذاهب تاکید میورزیم.

حالا به این پارادوکس در خصوص  اصلی ترین موضوع سیاست خارجی سالهای ما دوباره نگاه کنیم. 35 سال است که برای آزادی سرزمین مادری مردم عمدتا سنی مذهب و بعضا مسیحی فلسطینی از دست اسرائیل، وارد جنگ سرد خانمان سوزی شده ایم. وچه هزینه هایی که نپرداخته ایم و  انزوای جهانی را با جان و دل پذیرفته ایم.  آنگاه اگر این سرزمین آزاد شود قرار است هم فکران همین مردمی که الان در سوریه و عراق با ما در جنگند در آن حاکم شوند. و ما را مشرک و کافر خطاب و بدلیل اشغال جزایر سه گانه همه ساله محکوم کنند. و ما همه روزه برای حفظ نام خلیج فارس از گزند دزدان دریایی نام خلیج همیشه فارس، 77 میلیون ایرانی را در مقابل میلیونها عرب بسیج کنیم و گوگل و فیس بوک را به یاری طلبیم.  دیگر سوی طنز تلخ روزگار آنکه ما برای استیفای حقوق و بر پایی نماز جمعه در قدس شریف کسانی مبارزه میکنیم که برای داشتن مسجد و خواندن یک نماز جمعه در مرکز ام القرای اسلامی آنها را در مضیقه قرار میدهیم. و برای شهر هایی که در آن اکثریت دارند داشتن یک بخشدار یا فرماندار یا یک مدیر کل را از خودشان دریغ میداریم.

 در حال حاضر نگارنده در مقامی نیست که هیچیک از این سیاستها را به تنهایی تائید یا نفی کند. اما اجرای همزمان ایندو را سیاستی غیر اصولی متناقض و بی هدف میبیند. اگر دشمن ما و مسلمین جهان اسرائیل است. و ما در کنار همه مسلمین جهان قرار است از حقوق برادران مسلمان (اهل تسنن) دفاع کنیم. علی الصول باید تمام عناصر سیاستهای داخلی و خارجی ما در جهت کمرنگ کردن اختلافات براداران مسلمان تعریف تنظیم و اجرا میگردید بطوریکه هر دو طرف به اخوت و برادری یکدیگر اعتقاد پیدا کنند.  و اگر نه معتقدیم که اهل تسنن و سلفیها کافرانی هستند که تنها برای حفظ پاره ای مصالح، مسلمانشان میپذیریم. چه انگیزه ای برای اینهمه هزینه کردن برای  آزاد سازی سرزمینهای آنها داریم؟ مگر ما همین سرزمینهای مادری خود که طی دو قرار داد ذلت بار به همسایه شمالی تقدیم کردیم میتوانیم پس بگیریم؟ یا همین بحرین که در دوره  پهلوی دوم جدا شد؟ و یا بخشی از سهم مان در دریای خزر که وقتی مشغول تلاش برای باز پس گیری سرزمینهای فلسطین از دست غاصبان صهیونیستی بودیم بی حضور و یا در سکوت ما تقسیم شد. جهان پر است از ظلمها و تجاوزها و لشگر کشیها و اختلافات ارضی بین کشور ها. آیا ما مسئول باز ستانی حقوق همه مردم عالم آنهم به تنهایی هستیم؟ آیا وقتش نرسیده که بخود آئیم و هر چه سریعتر بحران را مدیریت کنیم. ای کاش میشد که دامن خود و اطرافیان را از وجود هر جنگی پاک کنیم و نه در دو جبهه بلکه در هیچ جبهه ای نیاز به جنگ نداشته باشیم. اما اگر هم قرار شد جنگی تحمیل گردد تنها در یک جبهه. بخاطر بسپاریم امام راحل همچون هر سیاستمدار عاقلی اجازه جنگ همزمان در دو جبهه را نداد.  اینکه بگوئیم این وقایع با دسیسه دشمنان خارج از منطقه و یا اسرائیل و غفلت مردم منطقه صورت میگیرد آیا توجیه کافی بر بازی ما در زمینی که دشمن فراهم کرده و قواعد بازی آنرا نوشته است خواهد بود؟ اگر او از غفلت ما سوء استفاده میکند چرا ما با غفلت خود موجب موفقیت دشمنان میشویم؟

دکتر شاه محمدی-  دیماه 1392


برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 337030

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • احسان US ۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
    19 4
    جانا سخن از زبان ما می‌گویی
  • بی نام A1 ۰۰:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
    6 12
    اگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اساس دوستی و دشمنی با دوستان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام بسته شده بود هیچ وقت به این تناقض نمیخورد
  • حسن FI ۰۴:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
    14 3
    ما متاسفانه از این کج سلیقگی ها زیاد کردیم. زمستان سال 86 دور اول محاصره غزه بود و صداوسیما مانور خبری وحشتناکی روی این قضیه داشت. در همین زمان سیل وحشتناکی در بمپور و ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان آمد که در برخی مناطق به تخریب 100 درصدی منجر شد. اما صداوسیما برای اینکه خط تبلیغاتی محاصره غزه نشکند هیچ پوشش خبری از این ماجرا نداد. شبكه تلويزيوني زاهدان هم فقط يك خبر در سومين روز بعد از وقوع سيل پخش كرد. توقع هم داریم که بلوچی که تلویزیون کشورش رسما بایکوتش میکند و در زمستان سخت آن سال رهایش میکند سمت امثال ریگی نرود. البته تلخ ترین قسمت ماجرا اینجاست که وقتی تعدادی از مجروحان غزه را برای مداوا به ایران آوردند بخشی از گرفتن خون ایرانی امتناع کردند چون فکر میکردند ما مجوسیم و خونمان نجس است
  • بی نام IR ۱۶:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
    15 1
    مجروح های غزه که برای معالجه به بیمارستان آتیه تهران آورده شده بودند از پذیرش خون شیعیان استنکاف داشتند حالا اگر این سرزمین ازاد شود غیر از برخورد اخوان المسلمین در مصر را انتظار دارید؟
  • بی نام JP ۰۵:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۰
    15 1
    قطعا متناقض است
  • بی نام US ۱۲:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۰
    11 1
    مسئولین حتما باید این مسائل رو در نظر بگیرند و در سیاست خارجی کشور تجدید نظر کنند، به نظر میرسه سال ها پیش سیاست هایی گذاشته شده و ادامه پیدا کرده، بعدا سیاست های جدیدی ایجاد شده و به موازات سیاست های قبلی اجرا شده بدون در نظر گرفته شدن تناقض بین آن ها.
  • حاج اسماعیل A1 ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۸
    0 5
    تناقض در سیاست خارجی ماست یا در تفکرات شما ، آنچه از تفکرات جنابعالی دیده می شه اینه که شما دارای این تناقض هستید نه ایران اسلامی راه قدس زمانی از کربلا می گذشت که ما در جنگ با عراق بودیم و امام با توجه به اینکه همزمان توان جنگ در دو جبهه را نداشتیم چنین فرمودند ، راه قدس از کربلا می گذرد یعنی ابتدا فتح عراق و سپس از عراق به سمت قدس حرکت کردند خوب است شما بفهمید از تهران به قدس نگتند از کربلا به قدس یعنی بعد از کربلا عبور از سوریه و این یعنی همسویی و همراهی این کشور به طور کامل و بعد آزادی جولان و بعد آزادی فلسطین این یعنی همراهی آنها که با ما در یک مسیر هستند یعنی همگرایی بین المللی یعنی ما زمامدار آن باشیم در این همگرایی نه با تفکر شما که بمانیم تا فلسطین بدست اسرائیل نابود شود .....
    • بی نام IR ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
      5 2
      خودت فهمیدی چی گفتی؟
  • بی نام A1 ۰۷:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
    0 0
    منافع ملی ایران در گرو صلح و دوستی اقوام و فرهنگ های مختلف کشور و داشتن امنیت اقتصادی و اجتماعی است و این امکان پذیر نیست مگر با صرف تمام بودجه کشور به حل مشکلات داخلی و این یعنی اینکه تمام توان حکومت صرف امور داخلی شود و نه صرف مسائل کشور های دیگر که حتی بعضا با ما همسایه نیستند