و بالاخره به روز پایانی جشنواره فجر رسیدیم و دهمین روز با یک جابجایی استراتژیک با نمایش فیلمی تأثیرگذار آغاز شد. در ادامه نیز یک کمدی پایین‌تر از سطح انتظار، فیلمی که ممیزی سلیقه‌ای به آن لطمه زده و نهایتاً فیلمی که از مشابه خارجی و ایرانی‌اش عقب مانده، به نمایش درآمد و کار را تمام کرد.

روز دهم همراه بود با اتفاقی منحصر به فرد و جابجایی فیلم ساعت 10 و 16 که باعث شد روز پایانی با فیلمی پرانرژی و خوش‌ساخت آغاز شود و خاطره‌اش در ذهن مخاطبان باقی بماند. هرچند این اتفاقِ ظاهراً یک باره‌ای باعث شد فیلم بدون مراسم معرفی و نشست پرسش و پاسخ به نمایش دربیاید اما تأثیرگذاری و فراگیری این اثر فراتر از همه چیز در عمق جان مخاطبان نفوذ کرد و ... باید از همه دوستانی که شرایط دیده شدن این فیلم را با هر ترفندی فراهم کردند، تشکر جانانه کرد.

«عصبانی نیستم» دومین فیلم رضا درمیشیان بعد از «بغض» است که جهشی بلند برای این فیلمساز جوان محسوب می‌شود. هرچند «بغض» فیلم خوش‌ساخت و قابل دفاعی به عنوان اولین تجربه فیلمسازی بود اما «عصبانی نیستم» چند گام رو به جلو در سبک و سیاق کارگردانی، پرداخت داستان و شخصیت‌ها و وامداری به واقعیت و بازسازی فضا و حال و هوای یک مقطع خاص است.

فیلمی که بخصوص به واسطه ساختاری که برای روایت قصه و معرفی شخصیت‌ها انتخاب کرده و همخوانی این ساختار با فرم اجرا و کارگردانی، تبدیل می‌شود به اثری منحصر به فرد که به شکل تمام و کمال در خدمت بازسازی فضای ذهنی قهرمانی است که با خود و زمانه‌اش درگیر است.

قهرمانی که مخاطب را فراتر از دکتر روانشناس، محرم دانسته و او را وارد حریم شخصی و ذهنیات خود کرده و همه درونیات خود را با او در میان می‌گذارد. این یکی از وجوهی است که به شکل تکنیکی کمک می‌کند تا مخاطب با نوید که قهرمان فیلم است همراهی کند و درگیر مسائل و مشکلات او و بحران عشقی عاطفی‌اش شود.

قهرمانی که به مدد فرم ویژه فیلم، دنیای ذهنی‌اش به شکل تصویری ثبت شده و همین پرداخت ارتباط بی‌واسطه او و مخاطب را محکم می‌کند تا خشونت‌های لحظه‌ای او را حتی در ذهن بپذیرد و به او حق بدهد، هم فوران عاطفی و احساسات رقیق او را که این دو وجه در کنار هم این کاراکتر را تعدیل می‌کنند. در نهایت نیز تصویر ذهنی نوید از شرایط و آنچه باعث شده در منگنه‌ای قرار بگیرد که حق‌اش نیست، تبدیل می‌شود به تصویری چند وجهی به وسعت واقعیتی که نمی‌توان انکارش کرد.

همانطور که اثر قبلی درمیشیان عنوان فیلم دهه شصتی‌ها را گرفت، این فیلم را نیز می‌توان زاویه نگاه یک نسل درگیر با اتفاقات جامعه دانست، نگاهی که برآیند حضور و لمس واقعی است نه نمایشی از آنچه دیده و شنیده شده و اتفاقاً به همین دلیل است که ورای ساختار روایی، فرم اجرایی و ... تبدیل می‌شود به سندی از یک دوران پرالتهاب.

در کنار امتیازات متعدد فیلم که نیاز به بحث و تحلیل مفصل دارد باید از بازی خیره‌کننده نوید محمدزاده نام برد که در کنار بازی‌های دیگری که در فیلم‌های جشنواره امسال داشته (سیزده)، وجهی جدید از هنر بازیگری خود را به نمایش می‌گذارد و تصویری تأثیرگذار و ماندنی از کاراکتر نوید در فیلم خلق می‌کند.

«طبقه حساس» تازه‌ترین فیلم کمال تبریزی پس از چند سال سکوت خودخواسته و به نمایش درنیامدن چند فیلم‌اش است. فیلمی که نوید تماشای یک کمدی خوش‌ساخت و حرفه‌ای را می‌داد بخصوص با حضور سه ضلع تأثیرگذار کمدی؛ پیمان قاسمخانی، رضا عطاران و تبریزی به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان. حداقل اینکه فیلم می‌توانست یادآور کمدی «مارمولک» باشد که تجربه موفقی از این نویسنده و کارگردان بود.

اما واقعیت این است که از فیلمنامه‌ای با امضای قاسمخانی که دو سال روی آن وقت گذاشته شده، انتظاری بیش از این می‌رفت. به نظر می‌آید فیلمنامه بیش از آنکه در پی ایجاد لحظات مفرح، شوخی‌های حساب‌شده و ناب و دیالوگ‌های طنز هوشمندانه باشد که از ویژگی‌های منحصر به فرد نویسنده است، در کش و قوس پرداخت و پر کردن حفره‌های داستانی به جهت منطقی و اصول نگارشی فیلمنامه باقی مانده است.

به همین دلیل فیلم بیش از آنکه بخنداند و مخاطب را با داستان جذابش همراه کند، به اوج و فرودهای متعارف فیلمنامه‌ای می‌اندیشد و کمتر همراهی برانگیز است. خلق شخصیت‌ها و خطوط داستانی فرعی متعدد یکی از هنرهای خاص قاسمخانی است که معمولاً به شکلی دراماتیک ارتباط آنها را با خط اصلی درام برقرار می‌کند، اما این ویژگی در این فیلم به نتیجه‌ای در خور همچون دیگر آثارش نرسیده و بیشتر به پراکنده‌گویی پهلو می‌زند تا چیز دیگر.

در نهایت اینکه ایکاش فیلم در رویکرد خود به شوخی و طنز و همچنین فانتزی موجود، یک لحن و تشخص قابل استناد لحاظ می‌کرد تا در طول تماشای فیلم حیرت و گاه تأسف مخاطب را برنمی‌انگیخت.

«شیفتگی» نخستین فیلم به نمایش درآمده علی زمانی عصمتی پس از دو فیلم به نمایش درنیامده است. فیلمی که از قبل از جشنواره در مورد نوع حضور کاراکتر اصلی‌اش حرف و حدیث بود و برطرف کردن این حرف و حدیث‌ها مهمترین ضربه را به فیلم وارد کرده است.

فیلم به زندگی دو زن می‌پردازد که به جز فصل مشترک عشق به موسیقی و آواز، وامدار عوارض این عشق هستند که به نوعی در هر یک منجر به سرکوب اجباری زنانگی‌شان شده است.

اما این سرفصل‌ها که در ادامه با پرداختی خاص منجر به روایت قصه‌ای موازی از آنها در دل هم شده، با آمیزه‌ای از خطوط فرعی که آغشته به آسیب‌پذیری و آسیب‌دیدگی زنانگی هستند، منجر به نگاهی یکسویه به این موضوع شده است.

هرچند حضور مرد ویولن‌زن که به شایسته علاقه دارد به جهت تعدیل این نگاه آمده است اما بخش اعظم فیلم به یک نگاه تیره و تار به مردان اختصاص یافته که برخاسته از دنیای تلخ شایسته و خواهرش از گذشته تا حال است.

مهمترین ضربه‌ای که منجر به شکستن فضای درون فیلم و درگیر نشدن مخاطب با داستان درونی آن شده، ممیزی و جرح و تعدیل‌هایی است که به جهت تکنیکی مانع از ارتباط حسی با کلیت کار می‌شود. تکنیک معیوب کلاه دیجیتالی و قطع‌های ممتد و سیاهی‌هایی که در جای‌جای فیلم وجود دارند، آسیبی جبران‌ناپذیر به فیلم زده که قابل توصیف نیست.

«ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» نخستین تجربه کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان است که وامدار اقتباس از یک فیلم خارجی است. فیلمی که در کنار «ملبورن» نسخه‌ای ایرانی شده از یک موقعیت بحرانی با چند تغییر جزئی است اما به جهت پرداخت داستانی نمی‌تواند به نسخه‌ای موفق‌تر از فیلم نیما جاویدی بدل شود.

فیلم داستان دروغ و پنهان‌کاری‌های تو در توی یک زوج جوان است که در خانه با مرگی ناخواسته مواجه می‌شوند و به تناوب برای حفظ موقعیت خود دست به تصمیم‌گیری‌های آنی می‌زنند که اخلاق، وجدان و بسیاری از اصول اولیه انسانی را زیر سوال برده و در واقع شخصیت را در مواجه با خود و درونش قرار می‌دهد.

اما این موقعیت منحصر به فرد به واسطه پرداخت و رفت و برگشت‌های مداوم در یک لوکیشن واحد و کاراکترها و خطوط فرعی که برای پر کردن عرض قصه طراحی شده، امتیازهای بالقوه خود و انرژی درونی این موقعیت را کمرنگ کرده و در نهایت به همراهی مخاطب با کلیت اثر لطمه می‌زند.

 

کد خبر 337895

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مسعود IR ۱۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
    4 0
    ممنون از نقدهاي خوبتون