آموزگاران که در دو گروه در دوران ابتدایی و بالاتر مقدمات شکلگیری شخصیت فرهنگی و اجتماعی فرزندان این جامعه را فراهم میکنند، پیش درآمد فعالیت اساتید دانشگاه را مهیا میسازند. استادان دانشگاه که اصلیترین گروه فرمدهی به بینشهای فرهنگی و اجتماعی جوانان کشور هستند و در مقایسه با بسیاری از حقوقبگیران از درآمدهای آنچنانی محروم بوده و فقط بر مبنای عشق به خدمت و ادای وظیفه در سنگر دانشگاهها تلاش میکنند، این بار مورد پرسش رییس جمهور محترم قرار گرفتهاند که چرا در مقابل حرفها و سخنان بعضی از افراد و گروهها ساکت و خاموش هستند و پاسخ آنها را نمیدهند.
بسیار سوال زیبا و منطقی و بجایی است. اساتید دانشگاه، نخبگان فرهنگی جامعه هستند که مطالعات و پژوهشهای متعدد و مختلفی در ابعاد مختلف انجام داده و میتوان گفت که از نظر آگاهیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و صنعتی بهروز بوده و از آخرین دستاوردهای فکری در جهان اطلاع کافی دارند.
اما در مقابل این سوال که چرا خاموش هستند اینجانب به عنوان عضو بسیار کوچکی از این جامعه باید عرض کنم چه در آن روز که در میان خس و خاشاک از اساتید دانشگاه نیز وجود داشتند و اینچنین خطابی به آنها در هیچ کجا مورد مواخذه قرار نگرفت و چه بعد از آن که گفته شد در بین قانون گریزها نیز اساتید دانشگاه حضور داشتند، هیچکس نپرسید چرا باید بخشی از جامعه قانون گریز معرفی شود. در آن روزها که اساتید ستارهدار شدند و به اجبار خانهنشین و بازنشسته شدند، باز کسی حال آنها را نپرسید و سراغی از گذران ایام از این قشر زحمتکش نگرفت.
وقتی حرف در جایی موثر واقع نشود، بهتر است در دل بماند. اما اگر قرار است حرفی زده شود و بر اساس منطق و موازین عقلی و دینی باشد، همه مسئولین و مردم باید آن را بپذیرند. در آن روزگار گذشته، همیشه شکایت از تعدد مشاغل توسط بعضی از افراد بود چرا که تمرکز قدرت اجرایی در بین چند نفر باعث ایجاد رانتهای اقتصادی و سیاسی میشود. امیدمان این بود که دیگر شاهد این ماجرا نباشیم ولی باز متاسفانه در دوران تدبیر و اعتدال نیز دیدیم که بعضی از مدیران اجرایی محل تمرکز مسئولیتهای اجرایی شدند.
بر اساس فلسفه مورد پذیرش مدیریت، یک نفر - یک مسئولیت میتواند به سلامت اجرایی در کشور کمک کند. اگر در دوران گذشته نورچشمپروری و قبیلهسالاری اجرا نمیشد، شاید این همه مشکلات اقتصادی به وجود نمیآمد که هر روز یکی از آنها آشکار شود. سوءاستفادههایی که هر یک سر از میلیاردها تومان بالاتر برده و باعث تاسف عمیق هر انسان دلسوزی میشود.
تفکر جناحی و گروهگرایی باعث میشود که فرد نتواند قضاوت عادلانه و درستی داشته باشد. ممکن است کسی به رییس جمهور فعلی رای نداده باشد یا در ستاد انتخاباتی ایشان حضور نیافته باشد، اما اینک که این بزرگوار ریاست جمهوری کشور را با آرای اکثریت به عهده دارند و حکم ایشان مورد تنفیذ رهبر انقلاب قرار گرفته است، دستورات ایشان لازمالاجراست و هر کس از جمله اساتید دانشگاه باید در حد امکان به اجرای اهداف ایشان کمک کنند.
اولین قدم در تحقق اهداف، دشمنشناسی است. مبادا به جای دشمن واقعی، دشمنان فرضی و کاذب را مورد هجوم قرار دهیم و گلولههای کلامی خود را به سوی دوستان پرتاب کنیم در حالی که دشمنان واقعی، خود را در پشت دیگران مخفی کردهاند. همیشه ما مبتلا به ضعف شناخت دشمن بودهایم و از این ناحیه زیانهای مختلفی تحمل کردهایم. برای تحقق این نکته مهم شایستهگزینی و شایستهسالاری اولین قدم در اجرای اهداف مدیریت کلان جامعه است.
افراد صالح و شایسته خودمطرح نبوده و مطمئن باشید که آنها به دنبال پست و مقام نخواهند آمد. این وظیفه دولت است که به دنبال شایستگان و صالحان، خانه به خانه جستجو کند. در بین اساتید دانشگاه افرادی هستند که در دنیا اگر بینظیر نباشند، کمنظیر هستند. شناخت اینگونه افراد و بهرهگیری از تجارب و تخصص آنها میتواند به رشد دانشگاهها کمک مناسبی کند. پیگیری واقعی و کاربردی کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها میتواند به ایجاد فضای اعتماد متقابل بین دانشجو و جامعه، دانشجو و دولت کمک شایستهای کند.
اساتید خاموش نیستند اما کجاست گوش شنوایی که سخنان مخلصان دلسوز را بشنود و آنها را به کار بندد؟
نظر شما