ما خیلی دلواپسیم، دلواپس خشک شدن ارومیه، دلواپس خشک شدن بختگان، دلواپس خشک شدن زاینده رود، دلواپس کارون، خزر، هامون و جازموریان. بخصوص دلواپس مردم استان های غربی و سیستانیم که سالهاست در اثر ریزگرد بدترین هوا را تنفس می کنند.
ما دلواپس کودکان اراکیم که چگونه در هوای آلوده پر پر می شوند. ما دلواپس کودکانی هستیم که پدر و مادر خود را در اثر آلودگی یا تصادف از دست می دهند.
ما دلواپس بچه پلنگی هستیم که بعد از کشتن مادرش در جاده مرگ پارک ملی گلستان، معلوم نیست چه سرنوشتی به سرش آمده است.
ما دلواپس ورود محصولات تراریخته هستیم، چون نمی دانیم از کجا می آیند و برای سلامتی ما چه ضرری دارند.
ما دلواپس شهری هستیم که در آن بجای رویش زندگی برج می روید، بجای گسترش مترو در آن اتوبان ساخته می شود، و بجای افزایش دوچرخه ها تعداد خودروهای شماره گذاری شده مدام زیاد می شود.
یکی از دلواپسی های ما کمبود آب در ایران است. نمی دانیم بلاخره با این مصرف بی رویه چه بلایی به سر آینده بچه های ما و سرزمین ما می آید.
ما دلواپس تصمیمات بد مسئولینیم. همه اش حول و ولا گرفته ایم نکند رئیس جمهورمان اشتباه رئیس جمهور قبلی را تکرار کند و براستی کلنگ انتقال آب خزر به ارومیه را بزند. ما دلواپس پردیسانیم، می ترسیم نکند، این لکه باقیمانده تنوع زیستی تهران به دست شهرداری نابود شود.
ما دلواپس خزریم، دلواپس نابودی جنگلهایی هستیم که هر روز کم و کمتر می شوند. ما دلواپس بلوط های زاگرسیم.
ما دلواپس فروش خاک جزیره هرمز به بیگانگانیم. ما دلواپس نشست زمینیم. دلواپس بیابانی شدن ایرانیم. دلواپس فرسایش خاکیم. دلواپس نابودی تنوع زیستی ایم.
ما دلواپس پایداری ایرانیم.
نظر شما