وقتی حسن روحانی در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب از منتقدانش خواست که با شناسنامه حرف بزنند، همه میدانستند منظور او از «شناسنامه» برگه قدیمی یا جدید احراز هویت نیست. با این حال مخالفان دولت یازدهم، ترجیح دادند به جای رسیدن به کنه حرف روحانی، شمایل ظاهری سخن او را مستمسک طنز و گاهی عصبانیت کنند و برگه شناسنامه به دست، مدام این طرف و آن طرف عکس بگیرند و سخنرانی کنند.
استقبال منتقدان و مخالفان دولت از سخنان حسن روحانی، البته جای بسی خوشنودی است. این که دوستان همه برگه شناسنامه به دست اعلام کردهاند که دلواپس و نگرانند و البته منتقد، خود نشان از فضایی دارد که در آن میشود این چنین حرفهایی را زد، چون پیش از این نوشتن کوچکترین نقد در مورد عملکرد مدیران دولت نهم و دهم مصداق بارز قرار گرفتن در صف دشمنان قسم خورده نظام بود.
این ماجرای شناسنامه به دست گرفتن، البته آنقدر مسری بود که به تهیهکننده مستند «من روحانی هستم» هم رسید اما ظاهرا تهیه کننده این مستند، ترجیح داد آن برداشت ظاهری از حرف رییسجمهور را به سطح نازلتری بکشاند.
تهیهکننده فیلم مستند «من روحانی هستم» در نشست خبری که در خبرگزاری تسنیم برگزار شد، شناسنامه و پاسپورت به دست گرفته و گفته: «من امروز اینجا هستم با همه معذوریتهایی که یک خانم دارد اینجا در برابر دوربینها هستم تا با شجاعت از مظلومیت این مستند دفاع کنیم. از ما شناسنامه خواستند آیا همیشه با مستندها اینطور برخورد میکنند؟ ما با شناسنامه و گذرنامهمان آمدهایم تا بگوییم از این پس قرار است هر که نقد میشود با شناسنامه باشد.»
اما نکتهای که در برگزاری این نشست خبری عجیب به نظر میرسد، این است که در این نشست فقط و فقط خبرنگاران رسانههایی چون فارس، رجانیوز، جوان و ... حضور داشتند. تازه همانها هم نتوانستند عکاس به داخل سالن ببرند. در نتیجه خانم حقی و شناسنامهاش را فقط و فقط عده محدودی دیدهاند که حتی نمیتوانستند تصویر چهره این خانم را بعد از تنظیم و انتشار خبر در اختیار مخاطب خود قرار دهند.
از طرف دیگر خانم حقی در این نشست گفتهاند که کارگردان مستند «من روحانی هستم» نامی مستعار دارد و اسم واقعیاش فاطمه نبوی نیست. ایشان هیچ اشاره نکردند که پس ماجرای شناسنامه و پاسپورت در این بین چه جایگاهی دارد؟ آن هم وقتی نام کارگردان مستعار است و تهیه کننده هم حاضر نیست جلو دوربین ظاهر شود.
طی سالهای گذشته ما از جریان موسوم به افراطی رفتارهای محیرالعقول زیادی دیدهایم، اما دیگر شترسواری آن هم دولا دولا غیرقابل باور است. نمیشود که یک نفر نشست خبری برگزار کند، «با تمام معذوریتهای یک خانم» شناسنامه و پاسپورت به دست در آن نشست خبری شرکت کند، اما فقط رسانههای همسو با تفکر خودش را به آن نشست دعوت کند. این اسمش، نشست دور همیست نه خبری. بعد تازه به هیچ عکاسی اجازه عکسبرداری ندهد و صدای اعتراضش هم بلند شود که من با شناسنامه دارم حرف میزنم. تازه همه اینها در دفاع از فیلمی باشد که تهیهکنندهاش حتی اسم کارگردانش را هم علنی نمیکند و به وضوح میگوید که نام کارگردان، مستعار است. این چه جور شناسنامهدار بودنی است؟
منظور حسن روحانی از شناسنامه، بروز هویت و چهره واقعی منتقدانش بود. نه این که دوستان یک تکه کاغذ به دست بگیرند و لابد با شجاعت تمام اعلام کنند ما شناسنامه داریم.
اما وقتی هویت واقعی این آدمها حتی از رسانههای به قول خودشان همسو هم پنهان میماند، واقعا چه انتظاری میتوان داشت از این که هویت و قصد و نیت درونی آنها برای مردم روشن شود؟
57۲۴۴
نظر شما