بخشیدن وقتی ارزش بیشتری پیدا می کند که قدرت داشته باشی و ببخشی. این را همه می دانند؛ حتی آن دسته از آدم هایی که می گذارند یک نفر زمین بخورد تا بالای سرش حاضر شوند و لگدی به او بزنند! کارلوس کروش اما به این دسته از منتقدان و آن دسته از مربیانی که فقط خودشان و منافع شان را می ببینند یاد داد که باید بخشید؛ چون می توان بخشید. او دو بار فرصت داشت تا مثل خیلی از این افراد، دهانش را باز کند و به منتقدان بتازد؛ به آنها که می گفتند ایران به جام جهانی نمی رود، به آنها که می گفتند ایران مفتضحانه در جام جهانی می بازد و به خانه بازمی گردد. وقتی تیم ملی به جام جهانی صعود کرد، به او گفتیم: «برای خیلی ها این موفقیت، موقعیتی برای حمله به منتقدان است ولی شما حتی کوچکترین حرفی علیه آنها نزدید. نگفتید چند مقاله علیه تان نوشته اند و چه حرف هایی زده اند...» آن روز پاسخ کروش این بود: «از همه و از کسانی که در این مدت از ما حمایت کردند. افرادی که از ما حمایت کردند، زیاد نبودند، محدود بودند ولی همین عده محدود، از لحاظ ذهنی و روحی متحد در کنار هم بودند. وقتی شما میبرید تعداد دوستان خود را میبینید ولی وقتی میبازید، کیفیت این دوستان را متوجه خواهید شد.»
او به کسی توهین نکرد. به کسی حمله نکرد. به رسانه ها نپرید و از همه مهمتر به «ما» درس داد. به ما یاد داد که بخشیدن کار سختی نیست. حتی در اوج قدرت هم می توان بخشید؛ وقتی که مردم برایت سر و دست می شکنند و می توانی دهانت را باز کنی و جواب خیلی از حرف های تلخ گذشته را بدهی. شاید تصور می کردیم آن روز کروش آرام بود ولی امروز برایمان ثابت شد که او هیچگاه شو بازی نکرد. کروش پنجشنبه شب فرصت داشت که بعد از جام جهانی موفق آمیز ایران(نه به لحاظ امتیازی بلکه به لحاظ کیفیت بازی) دوباره به منتقدانش بتازد. ولی خروجی حرف های او نه تنها به کینه های شخصی منتهی نشد بلکه به جایی رسید که همه میخکوب شده بودیم؛ عذرخواهی از منتقدان و شاید به نوعی دشمنان. این درس بزرگی بود که او به ما و خیلی ها داد.
43 43
سروش امینی توماجی
کد خبر 363608
نظر شما