۰ نفر
۱۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۹

مصطفی صادقی در این شعر طنز به ارتباطات برخی کارمندان ادارات دولتی و خصوصی اشاره دارد که اغلب قوم و خویش هم هستند.

رفته بودم اداره ای معروف /  تا بگیرم یکی دو تا امضا

تا شود مشکلات من آسان / بعد صبری کلان و بی همتا

رفتم آنگه به پیش مسوولش / گفتمش لطف خود بکن برما

مشکلم را بکن تو حل امروز / ای رییس جواهر و دانا

گفت با من: نکن تو این تعجیل / پس بیا ماه بعد از این اینجا

گفتمش آخر این چه وضعی است / تا به کی انتظار و هی فردا

گفت با من خموش ای یارو / هی نبر آن صدای خود بالا

از اتاقم برو همین حالا / تا نخوردی زمن دو تا تیپا

گفتمش میشوم ز تو عارض / توی دنیا کنم تو را رسوا

 

از اتاقش چو آمدم بیرون / گفتم این را به منشی زیبا

این رییس شما چه بدخو هست / هست مغرور میز خود گویا

گفت منشی به بنده با تندی / حرف خود را بفهم ای آقا

هست ایشان عموی اینجانب /  پس نزن حرف بیخود و بیجا

با کمی خشم و اندکی تعجب / رفتم از پیش منشی شیدا

دیدم آنگاه کارمندی که / می خرامید خوشدل و تنها

چون به نزدیک او شدم گفتم / جاهلست این رییستان آیا؟

گفت جاهل به دایی ام گفتی / مشت خود را زنم به تو حالا

کارمندی دگر جلو آمد / گفت با ما چرا شده دعوا

گفت همکار او که این مردک / داده دشنام دایی ما را

آن یکی چون شنید این را گفت / می نمایم تو را له و دولا

گفته ای بد به دایی او که / هست بابای خانمم لیلا

از اداره برو کنون بیرون / مردک بی حیای بی معنا

از اداره چو آمدم بیرون / دیدم آنگه جناب دربان را

گفتم اینجا چه وضع داغانیست / خویش وقومیست این مکان گویا

گفت آقا به تو چه مربوطست / حرف بیخود نزن برو بابا!

چون رییس اداره می باشد / شوهر خاله ام پری سیما

جمع خویشان در این مکان جمعیم / جملگی شاد و راحت و رعنا


بعد از این حرفها به خود گفتم / وای از این روزگار وانفسا

جمع خویشان در این مکان جمعند / آفرین بر اداره ی اینها

باید از این چنین مکانی رفت / تا نخوردند بنده را یکجا

 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 373104

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
    24 1
    عالی بود. دست مریزاد
  • بی نام IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
    11 2
    بد نبود
  • بی نام IR ۱۰:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
    21 1
    مرسی الحق که درست گفتی ،، خیلی عالی بود ، وصف کامل ارگانهای دولتی و خصوصی اینجا رو گفتی، آدم حتی جرات نداره ..... حالا بماند
  • حيدر IR ۰۷:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۱
    7 0
    واقعيتي تلخ
  • محمد A1 ۱۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
    2 0
    مرسی. واقعا که مصداق همین حکایت را هر روز دارم مشاهده میکنم بیشتر در ادارات دولتی.