به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛از روزی که تیم ملی پایش را به سیدنی گذاشته یک نگرانی دیگر به نگرانی های کارلوس کروش اضافه شده است؛دیدن تمرین های تیم ملی توسط مردم عادی.البته نگرانی کروش بیشتر به دلیل این است که نکند تیم های عربی که همگروه ایران هستند از تمرینات تیم ملی جاسوسی کنند.این نگرانی هنوز هم برطرف نشده است و باید گفت که با توجه به شرایط موجود امکان تغییر در محل تمرین تیم ملی وجود ندارد و این کمپ همان کمپی است که تیم ملی استرالیا هم در آن تمرین می کند.این در حالی است که ملی پوشان پس از سفر به ملبورن و انجام بازی با بحرین باز هم باید به سیدنی برگردند اما این بار چون همه چیز زیر نظر مدیریت ای اف سی کنترل می شود و عوامل برگزار کننده جام ملتهای آسیا همه چیز را زیر نظر می گیرند محل کمپ تغییر خواهد کرد.(ملی پوشان ایران به دلیل اینکه زودتر به استرالیا رفته بودند مجبور بودند که در این کمپ تمرین کنند.»
البته یک تفاوت در سرزمین کانگوروها وجود دارد.در استرالیا فوتبال ورزش ملی و اول این کشور نیست و حتی اگر تیم ملی کشورشان در این کمپ تمرین کند آنها زیاد توجهی به این اتفاق ندارند و این روند برایشان عادی شده است.جالب اینجاست که حتی بعضی از مردم در سیدنی اصلا خبر ندارند که قرار است تا چند روز آینده کشورشان میزبان یکی از مهمترین تورنمنت های آسیایی باشد.آنها وقتی با ایرانی ها و هواداران پر شور ایرانی برخورد می کنند و عکس جواد نکونام و رضا قوچان نژاد را نزدیک کمپ تیم ملی می بینند تازه متوجه این رویداد بزرگ می شوند.
یکی از مردم شهر سیدنی که برای لحظاتی تمرین تیم ملی ایران را از نزدیک تماشا کرده است وقتی متوجه می شود که تیم ایران در شهر آنها اردو زده است شگفت زده می شود.او البته کمی هم ناراحت می شود و از بازی تاریخی ایران و استرالیا حرف می زند.این هوادار که حتی اسمش را هم به خبرنگار ما در سیدنی نگفت تاریخ را ورق زد و گفت:«ما یا روی چیزی سرمایه گذاری نمی کنیم یا اگر سرمایه گذاری کنیم حتما باید سود ببریم.آن بازی استرالیا مقابل ایران هنوز از یاد ما نرفته است.ما سرمایه گذاری زیادی کرده بودیم اما آن شکست و آن مسابقه باعث شد تا سرمایه گذاری دولت استرالیا به ضرر دهی بیفتد.»
او این را گفت و ادامه داد:«تا دو هفته پس از آن بازی جامعه فوتبال ما در شوک بود.شما حتما مصاحبه لازاریدیس،بازیکن ملی پوش ما در آن زمان را خوانده اید.او مصاحبه معروفی دارد که می گوید هرگز جرات نکردم فیلم آن بازی را تماشا کنم.اما فیلمش را نگه داشتم تا وقتی بچه ام بزرگ شد به او نشان بدهم.چون آن بازی درس بزرگی از زندگی بود.درسی که نشان می دهد زندگی بالا و پایین دارد.»
251 41
نظر شما