۰ نفر
۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۰
عشقیزوفرنی هم آمد

اولین مجموعه شعرهای سیاوش شعبانپور با نام «عشقیزوفرنی» توسط نشر «بوتیمار» منتشر شد.

به گزارش خبرآنلاین، سیاوش شعبانپور دانش آموخته‌ رشته حقوق در دانشکده‌ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و فارغ‌التحصیل رشته‌ تئاتر از دانشگاه یورک کاناداست. همچنین سروده‌های پرشماری از او در وبسایت های ادبی و نشریات دانشجویی منتشر شده است.

«عشقیزوفرنی»
چکیده 15 سال تجربیات شخصی شاعر در فرم و زبان است. مضامین اشعار نیز نگاه شاعر به زندگی و مسیری که او در این سالها پیموده را، دربرمی گیرند.

این کتاب شامل 21 شعر، در 68 صفحه و قیمت 4500 تومان روی پیشخوان کتابفروشی ها قرار گرفته است.

در قطعه ای از این کتاب می خوانیم:

لباس هایم که بوی باد و غروب خسته پاییز می دهند
و دلم برای تمام اتفاق های جهان تنگ است
کسی ندید
لباس هایم را که بوی باد و غروب های خسته پاییز می دهند
از پله های خواب های همیشه که سنگی است
و سرفه های خشک کتابخانه
از تصویر همیشه که بالا می آوردم مادر
مردی شبیه همین اتفاق های نمی افتد
کلاه های لبه دارش را با ضرب پنجم ساعت دیواری کوک می کند
از زیر عبور ممنوع های تمام خیابان های جهان گذشته ، آمده است
چشمم به دست خودم نیست
از به دست نمی آمده آمده این نگاه نگاهم کن
از دست نمی دهم رفته که می خندید
دیگر به شما هم اعتمادی نیست
شاید همین حالا است که حواس شما به بیرون پنجره پرتاب می شود از شعر
من در سطر دوم این شعر شیک ترین لبا سم را پوشیده ام
شما نمی بینید
نه دیگر به شما هم اعتمادی نیست
زمان شبیه عقربه می خراشد آن خط خط که دور چشم های پدر خندید
و مادر دیروز سفید پوشیده آمده بود موهایش
دیروزش من کجا بودم؟
و اتفاق از همین جا شروع می شود
از دیروز نمیدانی کجای جهانی
و 24 سالگی که روی پلک های عقربه ها تخم می گذاشت
رفتم را کسی ندید
کسی نبود که ببیند رفتم
از پله ها که افتادم از دهان هواپیما
این عروس سفیدپوش بیست سالگیم شهرم نبود
و ذهنم میان فریادهای خطی تجریش می دوید

«لامصب، مگه من چن سالم بود؟ خوب واسه همه پیش میاد دیگه؟»

و مادربزرگ که بر دو دسته استخوانی یک مبل، تصویری از رمضان بود و آش می پختند
زرد
سفید
زرد
حلوا
تمام نمی شوم انگار
تا از پله های سنگی خانه به حوض می افتم
تمام نمی شوم
باید چمدانم را برای دوباره ببندم
این باید از تمام بایدهای دنیا قوی تر است
و عقربه ها
آرام
آرام
می خراشند دور چشم هایم را
شیار
شیار

6060

کد خبر 400876

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
    18 0
    این الان شعر بود؟
    • بی نام IR ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
      4 0
      مثلا شعر بود... من موندم بعضی مردم چه اعتماد به نفسی دارن بخدا...
  • sitka IR ۱۵:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
    2 0
    چه شعر سختی

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین