من معتقدم ترکیه نه تنها سیاست خاورمیانه ائی منسجم و صحیحی ندارد، بلکه فهمش از سیاست و حکومت در خاورمیانه صحیح نیست و بیشتر بدنبال فرصت طلبی برای منافع اقتصادی است. مشکلاتی که راهبردهای سیاست خارجی ترکیه برای سیاست خارجی ما فراهم کرده است را به مقاله دیگر واگذار میکنم ولی به این نکته اشاره میکنم که در سیاست خارجی یک اشتباه بس است تا نه تنها مشکلات داخلی روبه فزونی بگذارد بلکه مدل و روند توسعه یک کشور و حتی اخذ کرسی عضویت موقت شورای امنیت سازمان ملل را نیز تحت تاثیر قرار دهد و این دامی بود که ترکیه در آن افتاد. اشتباه ترکیه از برآوردش از صحنه سیاسی سوریه آغاز و همچنان تداوم دارد. و اما دلایل من برای اینکه ترکیه کنونی فقط در قد و قواره یک همسایه است و نه شریک راهبردی:
1- قبلا" در زمینه اصرار آمریکا به موفق نشان دادن مدل حکومتی ترکیه نوشته ام که ترکیه با استراتژی بازی با غرب با کارت شرق فاقد اطمینان لازم برای سرمایه گذاری سیاسی ایران حتی بعنوان یک متحد مقطعی است.
2- مدل رفتاری تركیه باعث شده آمریكا تبلیغ كند كه یك كشور مسلمان همچون تركیه كه با غرب همراهی میكند به چنین سطحی از توسعه رسیده است. و ایران كه با سیاستهای غرب همراه نیست با چنین مشكلاتی دست و پنجه نرم می كند و بطور طبیعی مردم مسلمان را به این نتیجه برساند كه همكاری با غرب برای آنان مفید و ضروری است. البته تركیه هم در این روند به دنبال منافع ملی و امنیتی خود است.
3- تركیه پیشرفت اقتصادی خود را باید مرهون دست ردی باشد كه اتحادیه اروپا بر سینه اش زد، وگرنه همچنان باید تاكنون پشت درهای بسته آن اتحادیه میماند. ترس اتحادیه اروپائی از وجود یك كشور مسلمان با اقتصاد قوی بعنوان شریك است. از سوی دیگر ورود تركیه به این اتحادیه منافع چندان زیادی برای تركیه با توجه به گستردگی و مشكلاتی كه خود این اتحادیه با آن روبروست نداشته و دیگر آن خواصی كه در ابتدا به نظر مسئولین تركیه میرسید، متصور نخواهد بود.
4- مهمترین تصمیم استراتژیست های تركیه به سمت راهبرد بازی با كارت شرق در مقابل غرب بجای شرق گرائی تمایل پیدا کرده است. اگرچه این بازیگری كار ساده ائی نیست و تا بحال برای تركیه خیر و بركت داشته است ولی معلوم نیست برای همیشه قابل تداوم باشد.
لذا ترکیه از زمان وقوع جنگ تحمیلی تا کنون و در پرتو بی اعتمادی و عدم تفاهم ایران و غرب در صدد بهره برداری از شرایط تحمیلی بر سیاست خارجی ایران بوده و در صدد محکم کردن بندهای اطمینان سیاسی خود با غرب به عنوان یک متحد استراتژیک و نیز ساختن زیر ساختهای آن کشور با سرمایه مادی و معنوی ایران بوده است و لزومی ندارد که ایران نیز خود با سیاستهایش آب به اسیاب ترکیه بریزد.
مدل توسعه ترکیه، عقب نشینی نظامیان قدرتمند این کشور و سپردن سیاست به سیاستمداران حزبی، نقش بخش خصوصی این کشور در رشد روز افزون اقتصادی و لقمه بزرگتر از دهان برداشتن در سیاست خارجی توسط دولت حزب عدالت و توسعه از جمله نکاتی است که می توان درسهای خوبی از آنها گرفت. اما ترکیه نه یک شریک راهبردی بلکه همسایه ائی است که میتوان و باید برای آرامش مرزها و حل مشکلات مبتلابه دو کشور با دولت آنکشور همکاری کرد. به دلایلی که در زیر به آن اشاره خواهم کرد اگر بیش از آنچه که در بالا گفته شد در تعامل با این کشور سرمایه گذاری شود یک اشتباه راهبردی و نه خطای عملیاتی خواهد بود.
کد خبر 407856
نظر شما