به گزارش خبرآنلاین در یادداشت گاردین ضمن اشاره به انقلابهای ایران آمده است: از اواخر قرن نوزدهم، نسلهای مختلف در ایران شاهد ناآرامیها و انقلابات متعدد بوده است. اولین انقلاب برای برقراری دمکراسی در خاورمیانه، در ایران در سال 1905 صورت گرفت، آن هم زمانی که همه کشورهای اروپایی به جز انگلستان، تحت سیطره دیکتاتوری قرار داشتند. به جرأت میتوان گفت که هیچ کشوری چنین وقایعی را در تاریخ خود طی یک قرن اخیر تجربه نکرده است.
علیرغم آنکه مجموعه تحولات اخیر، به نوعی برخاسته از مطالبات دمکراتیک بود، اما با این حال همین مردم ایران، بیش از همه خواهان استقلال کشورشان بوده و هستند و حتی بر روی این موضوع نیز حساسیت دارند.
با نگاهی به تاریخ ادبیات این کشور نیز مشخص است که مردم ایران، اهمیت فوقالعادهای برای استقلال کشورشان قائلند. نمیتوان تاریخ ادبیات این کشور را تنها مجموعهای از نوشتهها خواند، چرا که همین نوشتهها همچون شاهنامه فردوسی به خوبی بیانگر این خصلت مهم مردم است.
حتی شکل مطالبات مردم در اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری گویای آن است که ملت ایران برای استقلال خود ارزش زیادی قائلند.
بر همین اساس، هر نوع دخالتی در روند کنونی ایران، با برداشت منفی همین مردم روبرو خواهد شد. یعنی همان اتفاقی که در سال 1953 ازسوی سازمان سیا برای سرنگونی دولت دمکراتیک مصدق صورت گرفت. مصدق بر این اعتقاد بود که تمامیت و موجودیت ایران در مقابل دخالت قدرتهای بزرگ بسیار شکننده بوده و بر همین اساس او سیاست خود را بر پایه عدم دخالت قدرتهای بزرگ و استقلال کامل ایران بنا کرد.
لذا در حال حاضر نیز هر نوع دخالت خارجی در مسائل مربوط به ایران، اوضاع را پیچیدهتر کرده و حتی استقلال این کشور را به مخاطره میاندازد.
در ادامه این نوشتار آمده است: اولین اقدام غرب باید صرفنظر از هر گونه تشدید تحریمها و یا احتمال حمله نظامی به این کشور باشد. در مرحله دوم غرب باید دست از هر نوع حمایت از جریان مخالف در ایران برداشته و همه پتانسیلهای خود را از این جریان به دور نگاه دارند.
این تنها راهی است که غرب در پیش دارد و اتفاقا موضع درست و منطقی خواهد بود.
گاردین/30 ژانویه 2010
ترجمه:زهرا خدایی
نظر شما