بهدنبال همین سخنان مقاماتمسئول غربی بود که شاهد موجی از حساسیتها و موضعگیریها در ایران بودیم ولی جا دارد از زوایای گوناگونی به این موضوع پرداخته شود. در درجه اول، به نظر میرسد درخواست برای بازرسی از تأسیسات غیرهستهای و نظامی، جدی است و از آن بهعنوان یکی از شروط تفاهم و توافق یاد میشود. اما آیا آنها صرفا نشان میدهند که جدی هستند تا امتیاز بیشتری بگیرند یا واقعا جدی هستند و این خواسته میتواند احتمال رسیدن به توافق را کاهش دهد. این را باید با اطلاعات دقیق ناشی از بررسی روند مذاکرات و آنچه در پشت درهای بسته در مذاکرات میگذرد و کمتر به رسانهها و محافل کارشناسی و مطالعاتی کشور رسوخ پیدا میکند، سنجید و پیشبینی و تجزیه و تحلیل کرد. صادقانه بگویم؛ معتقدم گروه کشورهای غربی در ١+٥ در بازرسی صنایع نظامی ایران جدی هستند و این اعتقاد ناشی از تحلیل من از اهداف غرب و آمریکا در مقابل ایران است. آمریکا بهدنبال تغییر رفتار ایران است و برای راستیآزمایی تفاهم احتمالی آتی، مبحث بازرسی تأسیسات غیرهستهای و نظامی را مطرح میکند ولی در تبیین اهدافش صداقت وجود ندارد و راستیآزمایی ظاهر قضیه است. غرب در کنار دستیابی به اطلاعات پروژههای نظامی ایران درصدد پیداکردن ابعاد احتمالی نظامی تأسیسات هستهای است. زیرا قدرت صنایع موشکی ایران و تفوق ایران بر همسایگان خود در این زمینه غرب را وسوسه میکند با کسب چنین اطلاعاتی، میزان ضربهپذیری ایران را افزایش دهد و همین امر باعث نشاندادن حساسیت از سوی ایران شد. در روند پرخطر و مملو از سنگلاخ مذاکرات ایران و غرب، هر موضوع حتی کوچکی بهدلیل حساسیت عمومی و دیدگاه روانشناختی مردم و مسئولان ایرانی میتواند مذاکرات را به بنبست بکشاند. در چنین روندهایی مسائل کوچکتر و کماهمیتتر از مسائلی که بهصورت دغدغه عمومی درآمده است، مطرح است، چنین مواردی نیز میتواند هم در روند آغاز شده وقفه یا انحراف ایجاد کند و هم مذاکرات را به بنبست بکشاند. مشکل اینجاست که در چنین مواردی دو طرف از دو موضع متفاوت به چنین موضوعاتی نگاه کرده و به نظر میرسد برای حل مسئله پیشرو طراحی متدولوژیک صورت نگرفته است که باعث تلفکردن زمان و هدردادن منابع و طولانیشدن بیمورد مذاکرات میشود. بهطورمثال آنچه تاکنون دیده شده است، دو طرف حاضر نشدهاند ابتدا براساس یک متدولوژی یا روششناسی علمی و منطقی تعریفی از مسئله و مشکل و زمینههای آن ارائه دهند. تعبیه این روششناسی باعث میشود ابتدا از یک موضع واحد به این مسئله نگاه کنند و در ضمن هر طرف دغدغههای طرف مقابل را مدنظر قرار دهد تا راهحلی پیدا شود. طرح موضوع در سطح رسانهها توسط وزیر دفاع آمریکا و سپس رئیسجمهور این کشور نشاندهنده اهداف دیگری از سوی غرب برای مطرحکردن این موارد بوده و نیاز به تعمق دارد. ولی از آنجا که تحلیلگران فاقد اطلاعات دقیق ناشی از روندی هستند که در مذاکرات دنبال شده است، بنابراین فقط باید گمانهزنی کنند و کمتر میتوانند راهکار یا سناریویی برای کمک به بهبود فضای مذاکرات ارائه دهند.
منبع: روزنامه شرق مورخ 30.2.94
نظر شما