به گزارش خبرگزاری خبرانلاین منطقه مازندران، وجود امنيت در هر جامعهای، مهمترين و اساســىترين عامل تضمين رشد و توسعه پايــدار و مطلوب اســت، در حالى كه جرم مهمترين دشــمن امنيت اجتماعى اســت و افزايش آن؛ رابطه منفى با امنيت دارد.
امروزه به پيشــگيرى از جرم كه از مهمترين اقدامات در مبارزه با جرم به حساب مىآيد توجه بيشتر مىشود و پيشگيرى از جرم بخش قابل توجهى از ادبيات جرمستيزى را در عصر ما تشكيل مىدهد.
یکی از راهکارهای پیشگیری از جرم، آسیبشناسی جرمهای رخ داده و بررسی آنها در کنار ارائه نتایج به جامعه است که میتواند از بروز حوادث تلخ و جبرانناپذیر جلوگیری کند.
یکی از حوادثی که در روزهای اخیر فاصلهای بزرگ به اندازه مرگ، میان کودک و مادرش انداخت؛ مرگ زن جوان مازندرانی بود که نامردان با بیرحمی شیره جان مادر را از فرزند دو ماهاش دریغ کردند، مادری که بعد از ضربات چاقو چشم به راه دیدن کودکش بود در نهایت با تبر دنیاخواهی نااهلان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
"خدیجه رمضانی" زنی که این روزها به نام "زن دارابکلایی" شناخته میشود؛ در رسانهها و شایعات دهان به دهان این روزهای مردم مازندران شناخته شده است.
زن دارابکلایی ربوده شده؛ در اقدامی بیرحمانه کشته میشود و غمی میشود بر جان شرافت و غیرت انسانهایی که به طفل دو ماهه خدیجه میاندیشند.
در چرایی این واقعه باید گفت؛ عوامل بسیاری در این ماجرا دخیل بودند؛ از بیاحتیاطی زن جوانی که سوار بر خودروی ناشناس شد تا عدم ساماندهی مسافربرهای شخصی و رفتارهای جوانانی که به نظر معقول میرسند اما انتهای رفتارشان جنایتی هولناک است.
فرمانده نیروی انتظامی مازندران در گفتوگو با ایسنا درباره جزییات این حادثه با اشاره به اقدام غیرانسانی افرادی نااهل میگوید: استان مازندران 3 میلیون و 300 هزار نفر جمعیت دارد و وسعت آن 400 کیلومتر است، اتفاقاتی که در این استان رخ میدهد نباید اینگونه نمود داشته باشد اما به علت بافت اجتماعی سنتی این استان، مردم از حال و هوای هم خبر دارند.
"مسعود جعفرینسب" اظهار میکند: مردم استان مطلع و نگران هم میشوند، نگرانی آنها هم بحق است و ما باید تلاش کنیم تا امنیت را در جامعه برقرار کنیم.
فرمانده نیروی انتظامی مازندران با تاکید بر لزوم روانکاوی ریشههای این قتل تصریح میکند: تا این لحظه از تحقیقات قاتلین دو نفر بودند که هیچکدام سابقه جنایی نداشتند و ما تمام کسانی که سابقه جنایی داشتند در منطقه مرکزی و شرق و غرب استان تعقیب کردیم ولی چیزی دستگیرمان نشد چون مجرمین هیچگونه سابقه کیفری نداشتند، یکی از قاتلین در دستگاه دولتی کار میکرد، تحصیلات و خانواده خوبی داشت و هیچ عقبهای در جرم و جنایت مشاهده نشد.
وی با بیان اینکه وضعیت فرد دوم هم مشابه فرد اول بود، افزود: با فعالیتهای اطلاعاتی که صورت گرفت مشخض شد این دو نفر از فضای بسیار سنگین ایستهای بازرسی نگران شدند زیرا در این مدت قریب به 600خودرو را متوقف و بازرسی کردیم تا بتوانیم خودروی موردنظر را پیدا کنیم.
جعفرینسب اظهار میکند: از مصاحبه با این افراد متوجه شدیم که این افراد به محض اینکه آن خانم را سوار میکنند به سمت ساری و جاده گوهرباران می روند و دست و پای این فرد را میبندند و مقدار 2 و نیم میلیون تومان طلا را از او میربایند، دهانش را چسب میزنند و در کنار مرغداری رها میکنند.
وی میافزاید: دو ساعت بعد فکر میکنند اثر انگشتشان روی چسب مانده، دو ساعت بعد میآیند، دو چاقو به او میزنند و میروند و بار سوم بعد از تقریبا 24 ساعت با یک نیسان میروند آن منطقه و بعد میبینند چشم مضروب باز بوده، دوباره با تبر به سرش میزنند و این نشان میدهد که این مجرمین مجرمین حرفه ای نبودند چون مجرمین حرفهای اینگونه عمل نمیکنند و چه دلیلی باعث شده این اتفاق بیفتد را باید صاحب نظران فرهنگی و اجتماعی که در این موضوعات صاحب نظر هستند بررسی و آسیبشناسی کنند.
این مسئول با بیان اینکه برخی در این حادثه به مسافرکشهای شخصی تهمت میزنند درست نیست، ادامه میدهد: کسانی که این خانم را سوار کردند مسافرکش نبودند، نباید به مسافرکشهای شخصی تهمت بزنیم چرا که این خانم سوار ماشینی شده که اصلا مسافرکش نبوده، راننده در شهرداری شاغل بوده و دیگری شغلش باغداری بود.
وی ساماندهی مسافرکشها را اقدام خوبی میداند و میگوید: نباید یک خانم تنها که جوان است سوار خودرویی ناشناس شود و به هیچکس اطلاعی ندهد.
فرمانده نیروی انتظامی مازندران با تاکید بر اینکه قطعا پلیس وظیفه اش را انجام داد و قوه قضائیه هم با این مجرمان با شدت برخورد خواهد کرد، میگوید: اینکه یک جوانی که 25 سال سن دارد و علیرغم داشتن شغل و متاهل بودن دست به چنین اقدام شنیعی میزد، موجب ایجاد التهاب در جامعه میشود موضوعی است که دستگاههای اجتماعی باید ورود پیدا کنند و با آسیبشناسی به چرایی این موضوع بپردازند.
به گزارش ایسنا؛ یکی دیگر از مواردی که میتواند به تکرار نشدن این حوادث تلخ منجر شود، آسیبشناسی رفتارهای اینچینینی از سوی جوانان و دلایل بروز دادن رفتاری به اصطلاح طغیاننگرانه است.
بسیاری تصور میکنند فقر و یا بیکاری که منشا حسادت و کینهورزی است(از آنجایی که بخشی از انگیزه قتل جواهرات زن جوان بوده است) اما قتل زن دارابکلایی نشان داد که عواملی دیگری مانند موادمخدر و یا تماشای برخی تصاویر غیرواقعی در فیلمها عامل تحریک و بروز این حوادث به شمار میرود.
"ابراهیم اندرخورا" مشاور خانواده است؛ وی نیز اعتقاد به آسیبشناسی این حادثه دارد.
وی به خبرنگار ایسنا میگوید: علت این اتفاق از دو حال خارج نیست این اقدام نتیجه و تابع مصرف موادمخدر است یا شرایط سخت و دشوار روانی به عنوان یک اختلال است که بروز میکند و یا اثر عادتی و رفتار حاصل از تکرار تصویرهای جنایتکارانه در نگاه به فیلمها و بازیهای رایانهای رخ داده است.
اندرخورا میافزاید: این اتفاق یا باید از سوی جنایتکاران سابقهدار باشد یا برآمده از نوعی اختلالات روانی صورت گرفته یا در تصویر عادتی مانند کینهتوزی، حسادت و کینهتوزی بروز کرده است.
وی با بیان اینکه در حال حاضر اطلاعاتی در باره قاتلین ندارد تا به یک تحلیل درست، بپردازد، میافزاید: در صورت صلاحدیدی مسئولان آمادگی دارم تا به همراه چند روانشناس مطرح استان با انجام یک گفتوگوی نزدیک با قاتلین چرایی و ریشه این نابهنجاری را روشن کنیم.
اندرخورا اظهار میکند: داعش به کودکان آدم کشی میآموزد و ما شاهد هستیم که یک کودک را گروه داعش چنان آموزش میدهد که او در سنین نونهالی سر یک انسانی را میبرد که از نگاه روانشناس این نوعی عادت تلقی میشود؛ او خودش را در نقش همان بازیگری قرار میدهد که در بازیهای کارتونی این عمل را انجام میداد.
وی میافزاید: مصرف موادمخدر نیز سیستم مغز و عصب انسان را درگیر میکند بنابراین انسان تابع یک سری توهمات میشود و وقتی کسی شیشه مصرف میکند ممکن است نزدیکترین افراد خود را نیز به قتل برساند.
این مشاور خانواده اظهار میکند: برای تحلیل این رفتار غیر انسانی، روانشناسان باید با قاتل یا قاتلان گفتوگو کنند و با یک گروه روانشناسی به تحلیل چرایی و ریشهیابی عوامل این قتل بپردازند تا با خشکاندن ریشههای این گونه اعمال از بروز اینچنین رفتاری جلوگیری شود.
نظر شما